سفر به ماه
کارگردان و نویسنده فیلمنامه: ژرژ ملییس
بازیگران: ژرژ ملییس، بلوئت برنون، فرانسوا لالمن، هنری دلانوی
۱۳ دقیقه، محصول ۱۹۰۲، فرانسه
گروهی از دانشمندان تصمیم میگیرند به کره ماه سفر کنند. سفینه آنها به ماه میرسد و در آنجا با ساکنان غریب ماه روبرو میشوند…
****
زمانی که سینما به طور کامل در قید و بند ثبت واقعیت بود و چیزی جز ادامه عکاسی به نظر نمیرسید- که حالا میتوانست ورود قطار به ایستگاه را ثبت کند یا خروج کارگران از کارخانه را- نابغهای جاه طلب و بلندپرواز در فرانسه به نام ژرژ ملییس چیز دیگری در سر داشت: خلق تصاویری تخیلی که ربطی به واقعیت ندارد و در واقع تلاشی است با جسارت برای ثبت و ضبط رویا و جهان غیر واقعی که از این به بعد- از ملییس به بعد- به بخش بسیار پر رنگ و جذابی از سینما بدل میشود که اصلاً و اساساً کارکرد سینما را تا حد زیادی تغییر میدهد.
«سفر به ماه» زاده خلف این جسارت است؛ فیلمی سیزده دقیقهای که از ابتدا تا انتها بر مبنای روایتی فانتزی بنا میشود و تمام قید و بندهای سینما و نسبتاش با واقعیت- و ثبت واقعیت- را به زیر سوال میکشد و نه این که سینما و ابعاد و امکاناتاش را یک قدم به جلو هدایت کند، بلکه سینمایی را که تنها چند سالی از عمرش می گذرد، صدها قدم به جلو میبرد و به تعبیری دوباره از نو بنا میکند.
ملییس در عین تلاشاش برای ثبت رویا در تصویر- یکی از بزرگترین آرزوهای بشر- به یکی دیگر از بزرگترین و بلندپروازانهترین آرزوهای بشر میپردازد: سفر به کره ماه. او میدانست که در واقعیت سفر به ماه در آن زمان ( ۱۹۰۲) به یک رویا شبیه است، در نتیجه این رویا را با انواع و اقسام شوخیهای بامزه- از دانشمندانی که به شعبده بازانی قهار شبیهاند تا وجود موجودات فضایی در کره ماه- ترکیب میکند تا فیلمی بسازد که اساساً در ستایش از تخیل بشر برای سفر به ماه است و از طرفی در راستای تخیل خود ملییس که تصویر رویاهای خود را به واقعیت بدل می کند و برای اولین بار رویا را در سینما با تماشاگرش قسمت میکند. به این ترتیب اولین کسی که کره زمین را از روی ماه دید، نیل آرمسترانگ نبود، ژرژ ملییس بود که زمین را از روی کره ماه تصور و تصویر کرد و این تماشاگران سفر به ماه در سراسر دنیا بودند که تصویر تخیلی زمین از روی سطح کره ماه را برای اولین بار روی پرده سینما دیدند( جاه طلبی ملییس آنقدر بود که به تصاویر سیاه و سفید قانع نبود، در نتیجه نسخههای فیلم را رنگ میکردند که رنگی به نظر برسد. این نسخهها از بین رفته بودند تا این که برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ نسخهای رنگ شده از فیلم پیدا شد و برای تصحیح دیجیتالی مورد استفاده قرار گرفت).
ملییس که در روز تولد سینما در پاریس حضور داشت، خیلی زود راهش را از برادران لومیر جدا کرد؛ برادرانی که در اولین نمایششان در پاریس سال ۱۸۹۵ حاضر نشدند دوربینی را به او بفروشند. ملییس اما به هر شکل به این تکنولوژی دست یافت و آن را در ابعاد دیگری مورد استفاده قرار داد؛ ابعادی که در این جملات خودش نمایان میشود:« این فیلمهای فانتزی و هنری بازتولید اجرای صحنهای است و ژانر تازهای را افتتاح میکند که به کلی متفاوت از فیلمبرداری معمول از مردم و خیابانهاست.»
در راه خلق این تصاویر متفاوت، او به هر جادویی دست میزند تا تصاویری شبه سوررئال خلق کند که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. از نقاشی با تکنیکهای محدود آن زمان سود میجوید و تصاویر را بر روی هم میاندازد و برای خلق هر افکت، بیش از قابلیتهای سینما- که در آن زمان ناشناخته بود- از تخیل خودش سود میجوید و در نهایت میتواند جهان تخیلی غریبی خلق کند که حتی امروز هم قابل باور است و قابل ستایش.
در نمای اول عدهای دانشمند در فضایی عجیب و غریب در حال بحث هستند و فیلمساز با یک تصویر ساده موضوع بحث آنها را به ما میگوید: یکی از آنها تصویری از زمین و ماه بر روی تخته سیاه میکشد به همراه سفینهای که از زمین به سمت ماه میرود. به این ترتیب در نبود دیالوگ – و حتی میاننویس- فیلمساز فقط و فقط از تصویر سود میجوید تا برای ما داستانی را تعریف کند؛ داستانی که به غایت غیر واقعی است و غیر قابل باور، اما با قدرت تصویر و سینما قابل باور میشود. در نتیجه روایت هوشمندانه فیلم است که تماشاگر قواعد جهان فیلم را درک میکند و میپذیرد. برای تماشاگر سوالی پیش نمیآید که چرا موجودات فضایی با یک ضربه چتر به خاکستر بدل میشوند و چرا یک چتر بر روی کره ماه به یک قارچ تبدیل میشود که جلوی چشم ما رشد میکند.
همین هجو را در آویزان شدن موجود فضایی از سفینه و به زمین رسیدن او میبینیم؛ جایی که همه سرخوشانه سفر به ماه را جشن گرفتهاند و در حال رقص و پایکوبی هستند و موجود به اسارت درآمده هم گویی با رقصاش به آنها میپیوندد تا جهان دیوانهوار ملییس تکمیل شود.
بیشتر بخوانید:
صد فیلم: ۳۲- نامه یک زن ناشناس
صد فیلم: ۳۰- سال گذشته در مارین باد
صد فیلم: ۲۱- سلین و ژولی قایق سواری میکنند
صد فیلم: ۱۵- برافراشتن فانوس قرمز