راه
کارگردان: یلماز گونی، شریف گورن
فیلمنامه: یلماز گونی
بازیگران: طارق آکان، هلیل ارگون، شریف سزر
محصول ترکیه، ۱۹۸۲
چند زندانی به مرخصی کوتاه مدت فرستاده میشوند، در حالی که کشور تحت کنترل نظامیان است. از یکی از آنها خواسته میشود که همسرش را که به تن فروشی مشغول بوده به قتل برساند و دیگری درگیر اعتراف کردن یا نکردن است به این که در مرگ برادر همسرش مقصر بوده….
***
یکی از استثناییترین فیلمهای تاریخ سینما که در شرایطی بسیار ویژه و منحصر به فرد ساخته شد، زمانی که خالق فیلم، یلماز گونی در زندان بود و دستیارش شریف گورن از راه دور خواستههای او را برآورده میکرد؛ فیلمی که از یک زندان آغاز میشود و به یک زندان بزرگتر میرسد: ترکیه زیر چکمههای کودتای نظامی.
فیلم که آشکارا برگرفته از تجربیات یلماز گونی در بارها زندان رفتن است، سرنوشت چند زندانی را دنبال میکند که برای مرخصی کوتاه مدت از زندان بیرون میآیند و فیلم پس از شلوغیها و سردرگمیهای دقایق اول، روی سه شخصیت متمرکز میشود و داستان غریب هر یک را دنبال میکند، داستانی که آشکارا نه تنها بیانگر شرایط سیاسی/اجتماعی موجود است، بلکه کنکاشی است بس غریب- و انتقادی است بس آشکار- درباره فرهنگ بسته و مناسبات اخلاقی و سنتی آن که به شکلی حیرت انگیز در تار و پود اثر بافته میشود.
فیلم به رغم مایه سیاسی/ اجتماعی آشکارش، تمایلی به شعار دادن ندارد، برعکس روی شخصیتهایی تمرکز میکند که هر کدام – خواه ناخواه- بخشی از یک اجتماع پیچیده را به نمایش میگذارند که در آن ارزشها و حرمتهای انسانی به زیر سوال میرود و گزارههای از پیش تثبیت شدهای چون آبرو به مسأله اصلی بدل میشود.
سکانس آغازین فیلم در داخل زندان اتفاق میافتد، جایی که نامههایی از بیرون برای برخی از زندانیان میرسد؛ نامههایی که بویی از آزادی – یا امید به آزادی- را در دل دارند. خیلی زود شخصیتهای فیلم میخواهند این آزادی را در آغوش بگیرند، اما یلماز گونی رفته رفته بر میزان تلخی زندگی شخصیتهایش میافزاید و راه گزیر و گریزی برای آنها مهیا نمیکند: هر سه شخصیت اصلی فیلم سرنوشت بسیار تلخی دارند، یکی با همسرش مرگ را در آغوش میکشد، یکی گناه مرگ همسرش را با خود حمل میکند و یکی هم از عشقاش دست میشوید و شاید به سمت مرگ میرود. هر سه در رسیدن به خواستههای کوچک و معمولشان ناموفقاند و فضای سنگین و تیره فیلم – با حضور و سیطره نظامیان در سراسر آن- امکان رسیدن به هر خواستهای – هر چند کوچک و ناچیز- را به آنها نمیدهد( چیزی که مخالفت زمامداران ترکیه را به دنبال داشت و فیلم به رغم دریافت نخل طلای جشنواره کن در سال ۱۹۸۲، تا سال ۱۹۹۹ اجازه نمایش در این کشور را نداشت و هنوز هم به دلیل نوع نمایش وضعیت کشور، در ترکیه از آن استقبال نمیشود و نسخههای سانسور شده آن – با حذف موارد مربوط به کردستان- به نمایش درمیآید).
تیغ تند انتقاد گونی نه تنها رو به سمت دولت، بلکه مستقیم و آشکار به سمت ملت هم هست؛ ملتی درگیر کهنهترین و فرسودهترین سنتها که تأثیر مستقیم آن را بر هر سه شخصیت میبینیم: یکی پس از سالها به همسرش رسیده و به ناچار میخواهد در توالت قطار با او عشقبازی کند، اما عکسالعمل مردم از همه جا بی خبر، از سنتهای پوسیدهای حکایت دارد که عوام به شکل چشم و گوش بسته از آن پیروی میکنند. شخصیت دوم در بستر غریبی از انتظار خانواده همسرش گیر میافتد که انتظار قتل همسرش را از سوی او دارند چرا که در نبودش به تن فروشی تن داده و حالا پس از هشت ماه دست و پا بسته نگه داشتن او، باید در انتظار قتل ناموسی به دست شوهرش باشد. نفر سوم هم در روستای کوچکش در کنار مرز سوریه، با آرزوی گریختن و آزادی، باید از عشقاش به یک زن دست بکشد (عشقی که تنها با چند نما از یک نگاه عاشقانه ترسیم میشود) و طبق سنت با همسر برادر مقتولش ازدواج کند. فیلمساز در قبال این هجمه جامعه به شخصیتهایش- به خودش- موضع میگیرد و آشکارا با نفرت و غیض به جامعهاش نگاه میکند؛ بدون چشم پوشی و ارفاق. اما مصائب زندگی خودش( بارها زندان رفتن) در دل مصائب شخصیتهایش معنا مییابد و فیلمساز و شخصیتها در واقع یکی میشوند. گونی در گوشهای نمیایستد تا با نگاهی از بالا- و توأم با شعار- حرفهایش را علیه جامعه به رخ تماشاگرش بکشد، برعکس، هر چه هست- از انتقاد از سنتها تا به چالش کشیدن نظامی گری، از دل خوش نداشتن از عوام تا اساساً روایت تقدیر سیاه بشر و ترسیم زندانی به وسعت جهان- در دل وقایع و اتفاقات درون فیلم رقم میخورد و به شکل عنصری اضافی- با خودآگاهی فیلمساز درباره رسالت اجتماعی و در پی آن تظاهر به بیان حرفهای مهم از دهان شخصیتها- در فیلم خودنمایی نمیکند.
و در این راه فیلمساز به تصویر پناه میبرد و شماری از زیباترین تصاویر سینمای ترکیه را به ثمر میرساند که تأثیرش تا به امروز در سینمای این کشور باقی است؛ از جمله صحنههای راه رفتن در برف و عقب ماندن و درماندگی زن که به چالش حیرتانگیز نمایش عشق و نفرت توأمان در درون شوهر میرسد و صحنههای تکان دهندهای خلق میکند که مضمونش هم- مسأله وجدان- به یکی از مایههای اصلی سینمای ترکیه بعد از این فیلم بدل میشود.
بیشتر بخوانید: