گپ کوتاهی زدهام با کلی کوریگان، نویسنده و مجری تلویزیونی آمریکایی که بیشتر به خاطر انتشار خاطراتِ پرطرفدارش در نیویورک تایمز از جمله «با من بیشتر حرف بزن» مشهور است.
چه فاکتوری الهامبخش شما برای نویسندهشدن بود؟
کتابهایی که در دوران دبیرستان مطالعه میکردیم مثل «کشتن مرغ مقلد» و «آسوده از جنگ» که عمیقا تحتتاثیرم قرار دادند. من در فعالیتهایی که معمولاً انتظار میرود دختران کلاس هفتم در آنها عملکرد خوبی داشته باشند، زیاد مهارت نداشتم. از جمله ورزش، دوستداشتنی بودن و محبوب بودن. وقتی آن کتابها را میخواندم، احساس میکردم خود واقعیام هستم، انگار که یک پیوند عمیق با نویسندگان آن کتابها دارم و یک عنصر مشترک ژرف میان ما برقرار است. یادم میآید که قیمت پایینِ یک کتاب با جلد شومیز شگفتزدهام کرد و فکر کردم داشتن یک رابطه خصوصی با «هارپر لی» باید هزاران دلار آب بخوره تا چیزی به شما داده شود که درونتان را برای همیشه متحول کند. نباید هزینهاش فقط ۵ دلار باشد.
تجربۀ شخصیتان در مورد غم و اندوه، به ویژه همانطور که در کتاب «مرحلۀ میانی» شرح دادید، چطور توانست بر آیین شکرگزاریتان تأثیر داشته باشد؟
اضطراب و اندوه روی دیگر شکرگزاری بابت آن چیزهایی است که داریم و داشتهایم. باید از دست داده باشیم، تا بتوانیم زندگی و عشق را بفهمیم و این که هر دو تجربه، بخشی جداییناپذیر از تجربۀ انسان بودناند. گاهی اوقات غم و اندوه میتواند یک احساس عمیقاً تکاندهنده باشد- تجسم نوعی زیبایی منحصر به فرد. من در زندگیام احساسات عمیقی را تجربه کردهام، پیوندهایی را ایجاد کردهام و کسی را داشتهام که برایم مهم بوده. این اوج معنای انسان بودن و جوهر تجربۀ انسانی است.
به نظرتان ادبیات و داستان چطور میتواند پیوندهای عمیقتری میان مردم ایجاد کند و شکافهای فرهنگی را پر کند؟
گاهی اوقات فکر میکنم که روایتها، تنها راه اتحاد ما و از بین بردن شکافها بهرغم تفاوتهایمان است. امن و صمیمی است. رویکردی ملایم است برای کشف و مواجهه با دیدگاههای مختلف و متناسب با سرعتِ خواننده برای جذب و پردازش اطلاعات است. خیلی صمیمیی و شخصی است. خواندن، یک فرایند امن است که شما میتوانید در امنیت کامل در مورد یک ایده فکر کنید. مطالعه، میتواند باورهای شما را به طور معناداری به چالش بکشد و تغییر دهد.
چگونه بر وقفه و بحران خلاقیت در نویسندگی غلبه میکنید؟
نه چندان خوب. اغلب تسلیم میشوم. اما خواندن میتواند کمک کند. اگر امروز نتوانم هیچ چیزی بنویسم، حداقل کاری که میتوانم انجام دهم این است که همچنان با نوشتهها یا خلاقیتهای هنری دیگران مشغول شوم و از آنها لذت ببرم.
میتوانید لحظهای از پاسخ خوانندگانتان که شگفتزدهتان کرد را با ما به اشتراک بگذارید؟
بازخورد مورد علاقۀ من همیشه این است که میشنوم یکی از خوانندگانم میگوید پدرم را میشناخته و یا در کنار برادرم چوگان بازی کرده است. من قدردانم که یک کتاب توانسته مرا در سطحی انقدر صمیمی به دیگران پیوند دهد. فکر میکنم ذاتاً آدم نوستالژیکی هستم.
در حال حاضر چه کتابی کنار تختتان است؟
«گمشده و پیدا شده» نوشتۀ کاترین شولتز، خاطرات برندۀ جایزۀ پولیتزر؛ با محوریت تمهایی چون از دست دادن و عشق.