پنجاه تابلو / ۲۵- ادوار مانه: مدرنیته یا مدرنیسم؟

گرچه مدرنیته و مدرنیسم دو مفهوم به‌هم مرتبط‌ هستند، اما این‌ دو یکی نیستند: مدرنیته از طریق رنسانس، فلسفۀ خردگرا، و عصر روشنگری در قرن‌های شانزدهم و هفدهم آغاز شد و با گذار از دولت‌های مطلقه و رسیدن به دموکراسی‌های بور‍‍‍‍‍‍‍ژوایی تکوین یافت. مدرنیته شامل تغییرات گسترده‌ای است که با انقلاب صنعتی، پیشرفت‌های علمی و فلسفی، و تحولات سیاسی در جوامع مدرن همراه بوده است. اما مدرنیسم یک تحول پارادایمی یا طرح‌واره‌ای در هنر قلمداد می‌شود که در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد.  البته امروز مدرنیسم از حیطۀ هنر فراتر رفته و معرف پراتیک اجتماعی معاصرمان نیز  هستند.

افزون بر آن مدرنیسم نشانگر یک گسست اساسی از پیش‌فرض‌های مدرنیته است. این حرف مارکس جوان در نقدش از هگل شعار مدرنیسم محسوب می‌شود: «فرم‌های متحجر را با کوک کردن ساز خودشان به رقص در بیاور.»
مدرنیسم یک رویکرد به مدرنیته است، و به تصاویر یا ایماژها و اوکازیون‌های زندگی مدرن می‌پردازد. برای نمونه، به پدیدۀ  بخار در این نقاشی ادوار مانه می‌توان پرداخت.

تصویر شماره ۱- راه‌آهن
تصویر شماره ۱- راه‌آهن

 برای مانه، بخار قطعاً یک متافور است  و این متافور شاید بیانگر بی‌ثباتی باشد؛ چرا که در مدرنیته همه‌چیز در حال تغییر شکل است. ما همه تماشای حرکت قطار را دوست داریم، اما بخار برای مانه متافوری است از تغییرات حس‌نشدنی در بافت زندگی، بخار استعاره‌ای است برای ظواهر، ظواهر زودگذر. بخار نشانگر این است که زندگی به‌طور کل در حال شدن است و این زن و دختر بچه در فضایی قرار داده شده‌اند که بیشتر یه یک قفس می‌ماند تا چیز دیگری. زن در حال خواندن و رویا دیدن است. شاید بخار نشانگر آزادی قوۀ تخیل است، اما آن نرده‌های آهنی سیاه حرف دیگری می‌زنند. این نقاشی ظهور جهان مدرن را یادآور می‌شود.

تصویر شماره ۲- ناهار در سبزه‌زار
تصویر شماره ۲- ناهار در سبزه‌زار

اگر مدرنیته به وضعیت تاریخی و اجتماعی جهان مدرن اشاره دارد، مدرنیسم جنبش هنری و فکری است که به تغییرات فرهنگی و هنری در این دوره پاسخ می‌دهد. نقاشی«ناهار در سبزه‌زار» اثر دیگر مانه را در نظر بگیریم. این اثر نه‌تنها سنت‌های هنری نقاشی را به چالش کشید، بلکه تأثیر بزرگی نیز بر توسعۀ مدرنیسم در هنر داشت. البته وقتی اولین بار در سال ۱۸۶۳ در سالن ردشدگان به نمایش درآمد موج بزرگی از تمسخر را برانگیخت. منتقدی گفت،«آقای مانه به دنبال زشتی ایدئال است» حال آنکه هدف مانه از این نقاشی مدرن‌سازی این اثر کلاسیک بود. «هم‌نوازی روستایی» که به دو تن از استادان  رنسانس یعنی تیسین و جورجونه نسبت داده می‌شود، و در موزۀ لوور پاریس نگهداری می‌شود.

تصویر شماره ۳- هم‌نوازی روستایی
تصویر شماره ۳- هم‌نوازی روستایی

این ایده که مردان لباس بر تن دارند و زنان نه، آن چیزی است که مانه از جورجونه گرفته است. اما سوژه‌های مانه به وضوح مدرن و پاریسی هستند، چیزی که در آن‌زمان مضحک به‌ نظر می‌آمد، برای بیننده حیرت‌انگیز بود که شخصیت‌های تابلو شبیه افرادی هستند که در خیابان‌های پاریس می‌بینند. آن‌ها هیچ شباهتی به گذشته‌‌های دور در اساطیر یونان و رم باستان ندارند، و لباس‌های مد روز پاریسی به تن دارند، البته به جز زن برهنه، که این خود مشکل‌ساز بود. این زن برهنه دیگر یک پریچه یا نیمف (حوری) در بیشه‌‌ای دنج نیست. او در واقع یک شخصیت شناخته شده است، مدل مانه به نام ویکتورین مورون. زن برهنه به‌طور مستقیم به ما نگاه می‌کند، نگاهی بسیار بی‌اعتنا و در عین حال بسیار مستقیم، این یک سنت‌شکنی است.

سپس دو شخصیت مرد را داریم، شخصیتی در سمت راست که  به شخصیت مرکزی اشاره می‌کند، اما شخصیت مرکزی به نظر می‌رسد غرق در فکر است و به خارج از نقاشی نگاه می‌کند. فیگور مرد سمت راست ترکیبی از دو برادر مانه، اوژن و گوستاو، است. مرد دیگر نیز بر اساس شخصیت فردیناند لینهوف، مجسمه‌ساز هلندی و شوهرخواهر مانه، طراحی شده است. نانسی لاک از این صحنه به‌عنوان «پرترۀ خانوادگی مانه» یاد می‌کند. منتقدان حتی گله می‌کردند که این‌ دو مرد چنان بی‌نزاکت هستند که حتی کلاه‌های خود را در حضور زن برنداشته بودند.

و سپس این فیگور عجیب زن در پس‌زمینه را داریم که مقیاس او نادرست است. این ایرادات تصادفی نیستند، بلکه عمدی هستند. برای نمونه، زنی که در پس‌زمینه است به نظر می‌رسد چیزی را از آب بیرون بیاورد، اما در واقع به نظر می‌رسد به انگشت شست مرد در پیش‌زمینه دست می‌زند و آخرین نشانه‌های پرسپکتیو را فرو می‌ریزد.

فلسفۀ هنری مانه با تمایل او به مدرن‌سازی نقاشی مشخص می‌شود. او تلاش داشت واقعیت‌های زمان خود را به تصویر بکشد و موضوعاتی از زندگی معاصر را با جسارت و صراحتی که خلاف قواعد مرسوم بود، به نمایش بگذارد. آثار مانه اغلب انتظارات سنتی در مورد ترکیب‌بندی، پرسپکتیو و موتیف را به چالش می‌کشید، که این موضوع باعث جنجال‌هایی در دوران فعالیت حرفه‌ای او شد. او نقشی کلیدی در گذار از رئالیسم به امپرسیونیسم ایفا کرد، هرچند از جنبش امپرسیونیسم فاصله گرفت و ترجیح داد به طور مستقل آثارش را به نمایش بگذارد.

***

دسترسی به مطالب پیشین:

تاب بازی اثر ژان اونوره فراگونار

 سرمنشأ جهان اثر گوستاو کوربه

 بار فولی برژر اثر ادوارد مانه

ادالیسک اثر فرانسوا بوشه

المپیا اثر ادوار مانه

ونوس و مارس اثر ساندرو بوتیچلی

رز اثر لوسین فروید

سیاه و سفید اثر فلیکس والوتون

این یک نقاشی نیست! اثر رنه مارگریت

زن در سه مرحله اثر ادوارد مونک

زیبایی‌شناسی شیطان

عروس یهودی اثر رامبراند

انقلاب شبانه اثر ماکس ارنست

کلک مدوسا

میانجی‌گری زنان اهل سابین

مارک روتکو

سوپره‌ماتیسم

دیوید هاکنی

دیانا و کالیستو

پائولا رگو

بالتوس: پادشاه گربه‌ها

روبنس: دختران کپل گنده

مارک شاگال

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
آرتیست ریدر
آرتیست ریدر
آرتیست ریدر در پیروی از فلسفه‌ی پراگماتیسم امریکایی خودش را یک پست‌مدرن رندِ لیبرال می‌داند، یعنی کسی که دیگر هیچ چیزی را نمی‌پرستد، و همه چیز را، از زبان و شعور خود گرفته تا اجتماع خود را زاده‌ی زمان و تصادف می‌انگارد. لیبرال هم از این منظر یعنی کسی که قساوت یا رنج رسانی به دیگران و یا بی‌اعتنایی به رنج دیگران را هولناک‌ترین کار ممکن می‌داند. آرتیست ریدر امید دارد که روزی رنج آدمی تخفیف یابد و بساط تحقیر انسان به دست انسان برچیده شود. او با جان دیویی کاملاً موافق است که «تخیلات عامل اصلی وجود خیر در جهان است و هنر بمراتب اخلاقی‌تر از اخلاقیات است.»

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights