«مسن شدن خرد و قدرتی با خود به همراه می‌آورد که من آن را یک امتیاز می‌دانم» / مصاحبه با میریام گوربا، نویسنده‌ی فمینیست آمریکایی

میریام گوربا، نویسنده‌، کنشگرِ فمینیست و مفسر فرهنگیِ آمریکایی مکزیکی تبار است. شهرت او به خاطر نقدش به هنجارهای اجتماعی و رصد کردن پیچیدگی‌های هویت افراد دگرباش (LGBTQ+) است. آثار او که داعیه‌دار حقوق این افراد است، اغلب مضامین پیرامون هویت، اینترسکشنالیتی و پیچیدگی‌های تجربه‌ی آن‌ها را بررسی می‌کند و روایت شخصی را با تفسیرهای فرهنگی گسترده‌تر در هم می‌آمیزد. گوربا در مقالات طنزآمیزش به موضوعاتی چون بی‌عدالتی اجتماعی و تعصبات دست‌وپاگیر جامعه می‌پردازد. اولین کتاب او که مجموعه داستان‌های کوتاهی با نام «فصل کوکب» [۱]بود برنده‌ی جایزه‌ی ادموند وایت شد و کتاب آخر او، «خزیدن»، [۲]برنده‌ی جایزه‌ی ادبی لامدا [۳] برای یک اثر غیرداستانی شد. همچنین این کتاب به عنوان نامزد نهایی جایزه‌ی حلقه‌ی ملی منتقدان کتاب در نقد انتخاب شد. گوربا ضمن دفاع از حقوق دگرباشان جنسی، در عین‌حال هنجارهای پوسیده‌ی اجتماعی و بی‌عدالتی‌های واضح علیه این افراد را به چالش می‌کشد. او به عنوان صدایی برجسته در ادبیات معاصر، با رویکرد بی‌باکانه‌ی خود در نوشتن، به الهام بخشیدن به خوانندگانش ادامه می‌دهد.

  

در مصاحبه با جینا آبلکوپ (شاعر، نویسنده و کنشگر فمینیست)، به این موضوع اشاره کردید که پسرها به این دلیل که از معیارهای زنانگی کلاسیک فاصله داشتید از شما انتقاد می‌کردند. این فشارهایی که انتظارات اجتماعی بر زنان وارد می‌کند تا در تعاریف محدود جذابیت جنسی قرار بگیرند هنوز هم بر شما تاثیر دارند؟

حالا که به پنجاه‌سالگی نزدیک می‌شوم، کمتر به انتظارات جامعه فکر می‌کنم. در عوض، بیشتر به این فکر می‌کنم که مسن شدن، خرد و قدرتی با خودش به همراه می‌آورد که من آن را یک امتیاز می‌دانم. خیلی از زیباترین زنان، زیبایی قراردادی ندارند. زیبایی را می‌توان در نشانه‌های پیری، خستگی و تجربیاتی که با گذشت زمان به دست می‌آیند، یافت. من معتقدم که زنان مسن‌تر و فرزانه، زیباییِ قدرتمندی دارند که استانداردهای مرسوم را به چالش می‌کشد، درست شبیه درخت بلوط و همین هم رمز جذابیت آن‌ها است. من می‌خواهم این نشاط را جشن بگیرم.

میریام گوربا

یادم می‌آید یک بار پسری که اغلب مرا با پارتنر سابقش مقایسه می‌کرد به من گفت: «زنان زیادی را با زنانگی پایین می‌شناسم که اگرچه زیبا هستند اما تا آخر عمرشان تنها می‌مانند.»

هدف از این نظرات، ایجاد احساس ناامنی در مورد ارزش زنان و ترساندن آن‌ها برای پذیرفتن و تحمل کردن رفتار سمی مردانی است که با آن‌ها مثل آشغال رفتار می‌کنند. بعضی از مردان ممکن است بخواهند این باور را در زنان القا کنند که بودن در هر رابطه‌ای – صرف‌نظر از اینکه چقدر بی‌احترامی یا حقارت در آن است – بهتر از مجرد بودن است. انگار تحمل بدرفتاری در یک رابطه، مطلوب‌تر از تنها بودن و پذیرفتن عشق به خود و مراقبت از خویشتن است. چه اظهارنظر رقت‌انگیز، ناامیدکننده، کنترل‌کننده‌ای یک پسر می‌تواند داشته باشد. زنان را نباید مسئول تنهایی مردان دانست. شاید اگر خیلی از مردها مثل احمق‌ها رفتار نمی‌کردند، کمتر تنها می‌شدند.

 

نوشته‌های شما اغلب بر تجربیات افراد کوییر، زنانی از تبار آمریکای لاتین و سایر جوامعِ نادیده گرفته شده متمرکز است. دوست دارید خوانندگان از تصویری که روایت می‌کنید چه برداشت ویژه‌ای کنند؟ و پیش‌بینی می‌کنید کار شما چگونه در آینده، زمینه را برای تغییرات اجتماعی گسترده‌تر فراهم کند؟

امیدوارم خوانندگان از خواندن آثار من لذت ببرند. امیدوارم که آن‌ها به شوخی‌های من بخندند و امیدوارم تا آنجا که ممکن است به تغییرات اجتماعی گسترده‌تر کمک کند. امیدوارم که نوشته‌های من به خوانندگان کمک کند تا بفهمند بسیاری از مسائل، که اغلب به عنوان مشکلات شخصی یا روانشناختی تلقی می‌شوند، در واقع ریشه در ساختارهای اجتماعی و مسائل سیستمی دارند.

 

در کتاب خاطرات‌تان «شرور» [۴]به تجربیات شخصی‌تان در مورد تروما و خشونت پرداختید. آیا نوشتن در مورد این تجربیات، برای‌تان آرامش به همراه آورد؟

نوشتنِ کتابِ خاطراتم زیاد کمکی به من نکرد. وقتی داشتم آن را می‌نوشتم در معرض خشونت خانگی قرار داشتم و نوشتن برایم نقشِ پناهگاه امنی را در برابر تجربیات آسیب‌زای آزارگرم داشت که می‌توانستم لحظه‌ای از ترس و خشونتی که در زندگی روزمره تجربه می‌کردم فاصله بگیرم. این کتابِ خاطرات در مورد تجاوز جنسی به من توسط یک غریبه[۵] است وقتی فقط ۱۹ سالم بود. خاطرات به شدت بر احساس گناه بازماندگان تمرکز دارد به‌ویژه وقتی که متوجه شدم قربانی دیگری ماه‌ها بعد توسط همان جنایتکار مورد حمله قرار گرفت، وحشیانه آسیب دید و به قتل رسید.آزارگر خانگی من می‌دانست که در مورد این تجربیات می‌نویسم و ​​از آن‌ها برای ایجاد وحشت در من استفاده می‌کرد و مرا تهدید می‌کرد که قرار است چهره‌ام را از ریخت بیندازد و مرا به قتل برساند به همان شیوه‌ی مشابهی که به قربانی دیگرش آسیب رسانده بود. به همین دلیل است که من اغلب به مردم می‌گویم تا زمانی که نمی‌دانید در چه شرایطی یک اثر هنری خلق شده است، هرگز تصور نکنید که این روند باعث آرامش هنرمند شده است.

 

چه فعالیت‌هایی در راستای حمایت از حقوق افراد دگرباش (LGBTQ+) به‌ویژه افراد رنگین‌پوست و افرادی که پیشینه‌ی اجتماعی-اقتصادی پایینی دارند انجام می‌دهید؟

من در تلاش برای پایان دادن به خشونت و تجاوز جنسی هستم. یکی از کارهایی که برای حمایت از این جنبش انجام می‌دهم، داوطلب شدن به عنوان مشاور برای پاسخگویی به خطوط تلفنی بحران مربوط به موارد اورژانسی تجاوز و خشونت خانگی است. وقتی در حال خدمت‌رسانی به بازماندگان بحران هستم، گاهی‌اوقات در مورد درهم‌تنیدگی هویت‌های مختلف(نژاد و گرایش جنسی و….) بحث می‌کنیم زیرا می‌تواند به درک این‌که چرا یک فرد برای انواعِ خاصی از خشونت مورد سوء‌استفاده قرار گرفته است کمک کند. برخی از بازماندگان که چندین بار مورد تجاوز و آزار جنسی قرار گرفته‌اند با صدای بلند، تردید و نگرانی‌های خود را در مورد این‌که آیا کاری برای جذب متجاوزان انجام می‌دهند بیان می‌کنند. من به آن‌ها توضیح می‌دهم که آن‌ها مسئول خشونتی که تجربه کرده‌اند نیستند. بلکه این ماجرا در عوض نتیجه‌ی تعامل پیچیده‌ی هویت اجتماعی آن‌ها و تعصبات مجرم است. بازمانده ممکن است به چند گروهنادیده گرفته شده تعلق داشته باشد از جمله(زن بودن، بخشی از جامعه‌ی LGBTQ+، رنگین پوست بودن و غیره) و این هویت‌ها می‌تواند آن‌ها را به دلیل تعصبات مجرمان در برابر خشونت آسیب‌پذیرتر کند. به عنوان مثال، من زنی از تبار آمریکای لاتین و بایسکشوال(دوجنسگرا) هستم و انگیزه‌ی کسانی که به من حمله کردند، نژادپرستی، زن‌ستیزی و دوجنس‌گرا‌هراسی بوده است.

میریام گوربا

چگونه زنان می‌توانند خواسته‌های جنسی خود را در جامعه‌ای که اغلب لذت جنسی زنان را بی‌اهمیت در نظر می‌گیرد مطالبه کنند؟

من بهتر می‌توانم به مردم برای عبور از تروما کمک کنم اما توصیه می‌کنم نوشته‌های دوست فقیدم تاتیانا د لا تیرا را[۶]، که کوییر و فعال در زمینه‌ی لذت جنسی بود را مطالعه کنید.او یکی از شعرهای مورد علاقه‌ی من که در زیبایی و قدرت بی‌بدیل است را سروده. شعری با این عنوان: «قصیده‌ای برای یک لزبین نامتعارف.»

 

و درگیرِ چه پروژه‌ها یا موضوعاتی برای نوشته‌های آتی خود هستید؟

گیاه‌شناسی! من عاشق گیاهان هستم!

 ***

[۱] Dahlia Season

[۲] Creep

[۳] Lambda Literary Award

[۴] Mean

[۵] تجاوز جنسی که میریام در کتاب “Mean” درباره آن می‌نویسد توسط مردی غریبه به نام تامی جسی مارتینز در ۱۹ سالگی او رخ داد. مارتینز بعداً به تجاوز و قتل یک زن دیگر به نام سوفیا کاسترو تورس محکوم شد.

[۶] tatiana de la tierra

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
شیوا اخوان راد
شیوا اخوان راد
مترجم و روزنامه نگار حوزه ادبیات و سینما

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights