هایائو میازاکی ۸۳ ساله را پدر انیمه (نوعی از انیمیشن طراحی شده با دست و پویانمایی رایانهای (انیمیشن) است که خاستگاه آن ژاپن بوده و معمولاً بر مبنای مانگا، لایت ناول یا بازیهای ویدئویی ساخته میشود) میدانند. در دو دهۀ اخیر توجه و علاقۀ بسیاری از سینمادوستان بهویژه نسل جوان و آنها که کودک درونی فعال دارند به این شیوۀ متفاوت از انیمیشن جلب شد. گروههایی در جوامع مختلف در ردههای سنی، جنسی و قومی شکل گرفت که در یک موضوع اشتراک نظر داشتند: علاقه به انیمه. برای این گروه از علاقهمندان سینما، نام هایائو میازاکی به مانند پیامبرِ آیین انیمه مورد ستایش و احترام است. هر کار تازۀ او نیز در سراسر جهان با استقبال همراه است. انیمه، کودک، نوجوان و بزرگسال نمیشناسد و گروههای سنی متفاوتی به تماشای آن مینشینند و لذتی جمعی را تجربه میکنند.
انیمیشن «پسرک و مرغ ماهیخوار» جدیدترین اثر میازاکی، نهتنها بهمانند همیشه برندۀ دهها جایزۀ جهانی در حوزۀ انیمیشن شد، که اینبار جایزۀ اسکار بهترین انیمیشن سال ۲۰۲۴ را بهدست آورد تا منادی گسترش دامنۀ نفوذ بینالمللی انیمه و رسیدن به اوج موفقیت و اقبال عمومی باشد. فیلم الهامگرفته از رمانی ژاپنی با نام «چطور زندگی میکنید؟» است، اما در حقیقت بیش از آنکه یک اثر اقتباسی باشد، از شخصیتها و خط روایی آن رمان به شکلی حاشیهای بهره گرفته است. در واقع میازاکی بهنوعی مسیر قصه و خط سیر روایت و شخصیتها را تغییر داده و نتایج مطلوب خودش را از این تغییر مسیر داستان گرفته است. یادآوری این نکته شاید لازم باشد که میازاکیِ بزرگ در سال ۲۰۱۳ اعلام بازنشستگی کرده بود، اما کمی بعد نظرش عوض شد و در فرایند ساخت انیمیشنی کوتاه همکاری کرد و سپس درگیر پروژۀ عظیم و سنگین «پسرک و مرغ ماهیخوار» شد. پروژهای که مراحل تولید آن با دوران پاندمی کرونا در جهان همزمان و با موانعی جدی روبهرو شد. در نهایت تولید این انیمیشن چیزی حدود هفتسال طول کشید و پرهزینهترین انیمیشن تاریخ سینمای ژاپن شد و بازگشتی باشکوه برای میازاکی رقم زد که حالا در نهمین دهۀ عمر همچنان خلاق است و نوجویانه مرزهای انیمیشن و انیمه را گسترش میدهد.
فیلم، حکایت پسر نوجوانی است که پس از مرگ مادرش در جریان جنگ جهانی، همراه با پدرش به مناطق روستایی میرود و نزدیک یک قلعۀ قدیمی ساکن میشود. آنجا یک مرغ ماهیخوار عجیب با پسرک حرف میزند و او را به درون قلعه میکشاند. جایی که پسرک وارد دنیایی خیالانگیز و رویایی، سرشار از رنگ و نور و زیبایی و موجودات عجیب میشود. میازاکی در این انیمیشن جذاب به نوعی حدیث نفس خود را هم بازتاب داده است. پدر میازاکی هم بهمانند پدر ماهیتو در فیلم، در میانۀ جنگ جهانی دوم به استخدام یک کارخانۀ ساخت تسلیحات جنگی درآمد و میازاکی خردسال همراه با خانواده ناگزیر به مهاجرت از شهر به روستا شد. مادر میازاکی هم در جریان آتشسوزی یک بیمارستان جان سپرد و به این ترتیب خیلی زود درمییابیم که «پسرک و مرغ ماهیخوار» وجهی خودزندگینامهای هم برای خالقش پیدا کرده است.
فیلم میازاکی لحن و حالوهوایی مانند فیلمهای دوران بلوغ Coming of age سینمای آمریکا مییابد. اثری که در آن با پسرکی آسیبدیده از مرگ مادر مواجهیم که باید بیاموزد دست از خودخواهی و درونگرایی بردارد و با اطرافیان به تعاملی مثبت و انسانی برسد. برای نوجوانِ مخاطب «پسرک و مرغ ماهیخوار» مایههایی از ویرانگری، بازسازی و خیالپردازی میتواند جذاب و آموزنده باشد. این که چگونه نوجوانی خام و منزوی میآموزد که دست از تخریب عصیانگرانه بردارد، «ساختن» بیاموزد و دست از خیالپردازی برندارد تا رشد یابد. در نهایت به نظر میرسد میازاکی همچنان همان ایدۀ انسانی همیشگی را در قالبی تازه بازتولید کرده است. ساختن جهان به زیبایی و با یاری همگانی و پرهیز از جنگ و خونریزی. جهانِ سینمایی میازاکی آکنده است از شور و علاقه به کودکان و نوجوانان و ایمان رسوخ ناپذیرش بر توانایی نسلِ تازه، در گذر از مرزها و محدودیتهایی که شاید نسلهای پیشین با آنها دستوپنجه نرم کردهاند. آنچه در طول فیلم احساس میشود این است که کودک و نوجوان ژاپنی در بحبوحۀ جنگ جهانی بر سر یک دوراهی عظیم و انتخابی پیچیده قرار گرفته است. گمشدن در هیاهو و سرگشتگیِ ژاپنِ در حال برخاستن از خاکستر جنگ یا تلاش برای یافتن هویت اجتماعی و همکاری در بازسازیِ جامعه. همراهِ با خوشبینی عمیق به این ردۀ سنی که ازجمله مایههای تماتیک سینمای میازاکی است. نکتهای که در آثار موفق پیشین میازاکی مثل «شاهزاده مونونوکه» و «همسایهام توتورو» هم به چشم میخورد.
شخصیت پسرک (ماهیتو) در «پسرک و مرغ ماهیخوار» در طول وقایع رویاگونۀ فیلم بهنوعی رستگاری و رشد روحی میرسد. در پایان فیلم او دیگر همان پسرک خام و ترسوی آغاز فیلم نیست. بیش از سنش آموخته و با روحیه و شخصیتی استوارتر از قبل به استقبال بلوغ جسمی و سنی خواهد رفت. پذیرفتن و انطباق یافتن با شرایط و به کار انداختن قوۀ خیال و خلاقیت، گویی از آموزههای اساسی فرهنگ ژاپنی در سالهای پس از جنگ جهانی است که در فیلم مورد تأکید قرار میگیرد. مایههای عمیق همنشینی میان مرگ و زندگی، شور و انرژی جوانی در مقابل سالخوردگی و اضمحلال هم در فیلم به وضوح آشکار است. در کنار همۀ اینها شاید مخاطب بزرگسال هم به اندیشه فرورود و دربارۀ انگارههایی همچون هویت اجتماعی و میزان تأثیرگذاری فردی در پیشرفت جامعه و یا سهم فردی در مقابله با جنگ و کشتار در گوشهگوشۀ جهان فکر کند. بر همین بستر است که میازاکی اصول اخلاقی خود را به نرمی و ظرافت در دلِ صحنهها و رخدادهای فیلم میگنجاند. در دورانی که جهان در نقاط مختلف درگیر جنگ است و اساساً بشریت، بهویژه پس از دوران سیاه کووید ۱۹ و قرنطینهها و کمرنگشدن روحیۀ همدلی انسانی، با تحولاتی غافلگیرکننده از منظر اخلاق و افول انسانیت مواجه شده، پسرک و مرغ ماهیخوار، «پناهی است، پروازی نه، گریزگاهی است»[۱] برای یاداوری زیباییهای جهان و عشق و انسانیت که دارد به دستِ فراموشی سپرده میشود.
***
[۱] وام گرفته شده از شاملوی بزرگ