ولفگانگ آمادئوس موتزارت (Wolfgang Amadeus Mozart) در تاریخ ۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ در سالزبورگ اتریش متولد شد. او یکی از آهنگسازان پرکار و تاثیرگذار دوران کلاسیک محسوب میشود. از سنین بسیار کم، موتزارت استعداد فوقالعادهای در موسیقی از خود نشان داد و اولین قطعۀ موسیقی خود را در سن پنجسالگی ساخت. موتزارت تا نوجوانی چندین سمفونی اپرا و آثار مجلسی را ساخته بود. پدر موتزارت، لئوپولد، آهنگساز و معلم موسیقی معتبری بود، پتانسیل پسرش را شناسایی کرد و تمام تلاش خود را برای پرورش استعداد ولفگانگ بهکار بست. قرار گرفتنِ اولیه در معرض موسیقی و سفرهای گسترده در سراسر اروپا، به موتزارت این فرصت را داد تا از تأثیرات گوناگون موسیقی بهرهمند شود و این تأثیرات بعدها در آثار متنوع او نمایان شد.
با وجود استعداد فوقالعادهاش، زندگی موتزارت با مشکلات مالی و چالشهای شخصی همراه بود. او اغلب با سلیقۀ محافظهکارانۀ حامیان خود در تضاد بود و تلاش میکرد تا شغل ثابتی پیدا کند. با این حال، رویکرد نوآورانه او در ترکیب که با درک عمیق از هارمونی، ملودی و فرم مشخص میشد میراث ماندگار او را تضمین کرد. در میان آثار گستردهاش، یکی از محبوبترین اپراهای او «ربودن از حرم» است.
ربودن از حرم (Die Entführung aus dem Serail)
اپرای موتزارت با عنوان «ربودن از حرم» در تاریخ ۱۶ ژوئیه ۱۷۸۲ در وین به نمایش درآمد. این اپرا در زمان حیات موتزارت به دلایل مختلفی به یکی از محبوبترین آثار او تبدیل شد. برخلاف بسیاری از اپراهای آن زمان که به زبان ایتالیایی نوشته شده بودند، «ربودن از حرم» به زبان آلمانی عامیانه تنظیم شده بود. این انتخاب باعث شد تا اپرا برای مخاطبان در سراسر اتریش و آلمان که میتوانستند داستان و اشعار را بهتر درک کنند و قدردانی کنند، در دسترستر باشد.
این اپرا حول یک موضوع داستانی محبوب آن دوره ساخته شده است: داستان «فرار». این گونه داستانها، شامل اسیران و نجاتهای جسورانه، با تعلیق و هیجان خود مخاطبان را جذب میکردند. علاوهبر این، بسیاری از اقدامات اپرا در یک حرم انجام میشود که عنصر جذابیت و هیجان را اضافه میکرد. موسیقی اپرا با عناصری که همزمانیان آن را «ترکی» میشناختند، مانند استفاده از سنجها، مثلثها و طبلها تزئین شده است که به صدای منحصربهفرد و جذاب آن کمک میکرد.
زمینۀ تاریخی و فرهنگی اواخر قرن هجده نیز نقش مهمی در محبوبیت اپرا داشت. در آن زمان، جنگهای تُرکی که امپراتوری اسلامی عثمانی را علیه اروپای مسیحی قرار میداد، برای چهارصدسال ادامه داشت. این درگیریها، تصورات منفی استریوتیپی از تُرکهای عثمانی ایجاد کرده بود و موتزارت با مهارت از آنها برای تبدیل ترس به تمسخر و تمسخر به طنز استفاده کرد.
طرح و شخصیتها
در اپرا، شخصیت عثمان شرور اصلی است که بهعنوان یک نظارهگر کمدی و بیرحم در کاخی که در آن غربیان توسط دزدان دریایی به اسارت گرفته شدهاند، توصیف میشود. ظاهر عثمان با لباس تونیک چرب، شلوارهای پفدار حرم و عمامه، اغلب با چاقوی خمیده بزرگ، بر استریوتیپهای معاصر ترکها تأکید میکرد. شخصیت او با پارانویا و فساد اخلاقی مشخص میشود که هم عناصر طنز و هم تنش درون اپرا را فراهم میکند.
پاشا سلیم، رئیس عثمان، شخصیت مرکزی دیگری است. او مردی ثروتمند است و زنی جوان انگلیسی به نام بلوندچن را از دزدان دریایی خریداری کرده است، با وجود اینکه او بخشی از نیروی دشمن است. سلیم بهطور همدلانهتری به تصویر کشیده میشود. او به قهرمان زن، کنستانس، احترام میگذارد و در نهایت تصمیم میگیرد او و دیگر اسیران را آزاد کند که شخصیت او را نجیب و سخاوتمند نشان میدهد. در یک چرخش جالب، در پایان اپرا فاش میشود که پاشا سلیم در واقع یک نجیبزاده مسیحی است که مجبور شده است به شرق فرار کند. این افشاگری توضیحدهندۀ طبیعت متمدن و خیرخواه او در مقایسه با عثمان است.
نتیجهگیری
«ربودن از حرم» نهتنها نشاندهندۀ نبوغ ترکیبی موتزارت است، بلکه بازتابی از تنشهای اجتماعی و سیاسی زمان اوست. با استفاده از طنز و موسیقی، موتزارت ترس معاصر اروپایی از ترکهای عثمانی را به منبعی از سرگرمی و بیان هنری تبدیل کرد. این اپرا با زبان دسترسیپذیر، روایت محبوب و محیط جذاب، مخاطبان قرن هجده را مجذوب خود کرد و امروز نیز بهعنوان یکی از محبوبترین آثار موتزارت جشن گرفته میشود.
از طریق «ربودن از حرم»، موتزارت توانایی خود را در ترکیب موضوعات جدی با طنز سبکدلانه نشان داد و اپرایی ایجاد کرد که هم سرگرمکننده و هم تاملبرانگیز است. استفاده نوآورانه او از عناصر موسیقی «ترکی» و توسعۀ مهارتهای شخصیتپردازی او تضمین میکند که این اپرا همچنان بخش مهمی از رپرتوار موسیقی کلاسیک باقی بماند.