حضور پررنگ زنان در هفتاد و هفتمین جشنوارۀ جهانی فیلم کن / سرکوب زنان، سکوت مردان

هفتاد و هفتمین جشنوارۀ جهانی فیلم کن به‌عنوان مهم‌‌ترین رویداد سینمایی جهان در حالی به کار خود پایان داد که ویژگی متمایز آن سوژگی و عاملیت زنان و «مسألۀ زنان» به‌عنوان موضوع اساسی بسیاری از آثار ارائه‌شده در بخش‌های مختلف آن بود. از فیلم‌هایی که عنوانشان را از نام یک پروتاگونیست زن گرفته بودند تا فیلم‌هایی که مستقیم اهمیت نقش زن را در قلب یک داستان به نمایش گذاشته بودند. در این میان چند فیلم بیش از دیگر آثار مورد توجه قرار گرفتند و استقبال بیشتری از آن‌ها صورت گرفت که در این یادداشت قصد دارم بدون آنکه جزییات آن‌ها را لو بدهم از جهان داستانی زنانه آن‌ها بنویسم.

***

فیلم «انورا» ساختۀ «شان بیکر» برندۀ اصلی نخل طلا به زندگی یک کارگر جنسی می‌پردازد. بیکر فیلمی مفرح و سرگرم‌کننده را ساخته که در آن بدون آنکه زندگی قهرمان خود را رقت‌انگیز و قابل ترحم نشان دهد او را قربانی طبقۀ اقتصادی که در آن قرارگرفته نشان می‌دهد.

فیلم «پارتنوب» ساختۀ «پائولو سورنتینو» کارگردان محبوب جشنوارۀ کن، اولین فیلم از این کارگردان است که از دیدگاه یک زن ساخته شده است. سورنتینو در «پارتنوپ» -که نامش را از یکی از الهه‌های سایرن اساطیر یونانی گرفته- بدون آنکه خط داستانی خاص و مشخصی داشته باشد به‌طرز عجیبی درگیر رابطۀ میان جوانی و زیبایی زن است. زیبایی «پارتنوب» آنقدر خیره‌کننده است که اجازه نمی‌دهد مردی توان آن را داشته باشد که از آن گذر کند و به افکار درون ذهنش هم اعتنایی داشته باشد. در افسانه‌ها آمده است که پارتنوپ وقتی نتوانست با آوازهایش اودیسه را اغوا کند، خودش را در دریا غرق کرد و بدنش در نهایت به سواحل ناپولی رسید. سورنتینو دربارۀ این مرحله جدید از فیلم‌سازیش گفته برای روایت یک داستان قهرمانانه؛ همان‌‌گونه که شخصیتِ زن را در آن قرار می‌دهد، برجسته‌کردنِ زنانی که حس می‌کنند برای دوام آوردن در جامعه مجبور بوده‌اند تلاشی بسیار بیشتر از مردان به خرج دهند اهمیت زیادی دارد.

«آندرئا آرنولد» که آثار تحسین‌شده‌ای همچون «تنگ ماهی» و «عزیز آمریکایی» را در کارنامه دارد در تازه‌ترین فیلم‌اش «برد پرنده»‌، وارد مسیر جسورانه و کاملاً جدیدی شده است. او در این فیلم زندگی دختر نوجوانی به نام بیلی را سوژۀ فیلمش قرار داده که با پدر بی‌صلاحیتش زندگی می‌کند. دختر که بیشتر اوقاتش را با برادرش و پسران محله می‌گذارند در این گشت‌وگذار با مردی به نام «بِرد» آشنا می‌شود و از طریق او عواطف دخترانه‌ خود را پیدا می‌کند.

فیلم «دختری با میل کاموا» ساختۀ «مَگنوس وون هورن» یک فیلم تکان‌دهنده است که جهان داستانی‌اش به آثار  فئودور داستایفسکی به‌خصوص کتاب جنایت‌ و مکافات شبیه است. این فیلم به شرایط زندگی زنی جوان در دانمارک، بعد از جنگ جهانی اول، می‌پردازد. در این فیلم، شخصیتِ زن فیلم مثل بسیاری از زنان قربانی جنگ، شرایط نگهداری از نوزادش را ندارد و برای رهایی از این مشکل، به زنی روی می‌آورد که به عملی وحشتناک دست می‌زند که دلیل قانع‌کننده‌ای برای آن دارد.

«ژاک اودیار» اما امسال با فیلم «امیلیا پرز» با داستانی دربارۀ تطبیق جنسیت یک قاچاقچی عمدۀ‌ موادمخدر در مکزیک در جشنوارۀ کن سروصدای زیادی ایجاد کرد. در این فیلم مرد قاچاقچی با زن‌شدن و تغییر جنسیت تازه به عواقب مهیب سیاهکاری‌هایش پی می‌برد. فیلم که برداشت بسیار آزاد اودیار از رمان Ecoute به قلم نویسنده و ژورنالیست فرانسوی بوریس رازون است به شکلی ماهرانه سبک‌های متعدد و گوناگونی را در خود جای می‌دهد.

فیلم «مارچلوی من» ساختۀ «کریستف اونور» فرانسوی دربارۀ فرو رفتن کیارا ماسترویانی دختر مشترک کاترین دونوو و مارچلو ماسترویانی در قالب پدرش است. حضور او به‌عنوان زنی با ظاهر مردانه در برش‌هایی از پشت‌صحنه‌ فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی و فرهنگی که پدرش در آن‌ها حضور داشت مورد توجه فراوانی قرار گرفت. ایدۀ اولیۀ فیلم «مارچلوی من» دربارۀ بازیگر زنی بوده که دچار بحران هویتی شده اما اونور کارگردان فیلم از همین ایده به اینجا می‌رسد که از همکار دیرینه‌اش کیارا ماستریانی بخواهد که فیلمش را دربارۀ او و پدرش مارچلو ماستریانی بسازد.

فیلم «اوه کانادا» ساختۀ «پل شرایدر»، بیان مکاشفات عاطفی یا اعترافات یک فیلم‌ساز مشهور بازنشسته در آخرین مصاحبه تلویزیونی‌اش است. به عبارت دیگر، داستان یک مستندساز که قصه زندگی‌اش را در یک مستند تعریف می‌کند. او که از نظر عاطفی بی‌نهایت به همسرش وابسته است و بدون حضور او قادر به انجام این گفت‌وگو نیست و مجبور می‌شود در برابر نگاه متعجب همسرش از روابطی که طی سال‌ها با دیگران داشته بگوید.

اما فیلم دو ساعت و ۴۸ دقیقه‌ای «دانه انجیر معابد» ساختۀ محمد رسول‌اف، تنها سهم سینمای مستقل ایران در جشنوارۀ کن ۲۰۲۴ بود تا بار دیگر دروازۀ نگاهى جهانى به ایران باشد. این فیلم ادای دِین فیلم‌ساز به زنان هم‌وطنش به‌خصوص نسل زِد است که دیگر تحمل تفکرات پدرسالانه را ندارند. بازى تحسین‌برانگیز سهیلا گلستانی در نقش مادر و رابطۀ او با دو دختر و همسرش که قاضی تحقیقات است با نگاهی به ناآرامی‌های ایران در سال ۱۴۰۱ فیلم «دانه انجیر معابد» را به اثری تحسین‌برانگیر بدل کرده است. اثری غیرشعاری و با تصویری واقعی و ملموس از واقعیت امروزِ ایران که با تشویق ۱۵ دقیقه‌ای تماشاگران رکورد استقبال از یک فیلم را شکست و توانست سه جایزه از جشنوارۀ کن به دست بیاورد.

البته حضور محمد رسول‌اف کارگردان فیلم که با دشواری‌های فراوان خودش و تعدادی از بازیگرانش را به جشنوارۀ کن رسانده بود با حرف و حدیث‌های فراوانی روبه‌رو بود، اما این اتفاق جدیدی برای سینماى مستقل ایران در عرصه‌هاى بین‌المللى نیست. از اولین حضور فیلمی از ایران در جشنواره‌های جهانی تا به امروز سینمای مستقل ایران از هر زاویه‌اى که به آن بنگریم محل بحث و مناقشه بوده است. این که عده‌ای اعتقاد دارند این آثار در مضامین و اجرا سرشار از کنایه و چالش است و در چارچوب‌هاى فکرى و رسمى سینمای ایران قرار نمى‌گیرد و برخى دیگر که حضور هر فیلم ایرانى را با هر مضمون و اجرا را نه‌تنها وهن‌انگیز نمى‌دانند بلکه نشان‌دهندۀ بسط و گسترش آزادى‌هاى بیان در قالب‌هاى سینمایى توصیف مى‌کنند. اما چه خوشبینانه و چه بدبینانه به این ماجرا بنگریم باید بپذیریم که حضور سینمای ایران در جشنوارۀ معتبر جهانى کن، موجب توجه افکار عمومى به ایران و مسائل آن مى‌شود.

 

نوشتهٔ مینا اکبری

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
فینیکس
فینیکس
مرکز فرهنگی هنری فینیکس

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights