مستند «ساوانا و کوهستان» ساختهی پائولو کارنِیرو و محصول پرتغال است که در بخش Quinzane-Cineastesجشنوارهی کن امسال به نمایش درآمده است. اوضاع در کوواس دِ باروسو، روستایی در شمال پرتغال آرام و عادی است. روستاییان ساکن این روستا در دل جنگل و کوه، به کشاورزی مشغولند. این روستا از سال ۲۰۱۸ از سوی سازمان ملل به عنوان منطقهی نمونه و میراث جهانیِ کشاورزی برگزیده شده است. علاوه برآن اهالی کوواس دِ باروسو در کار پرورش اسب و زنبور هم فعالند و همهچیز حکایت از یک روستای سرسبز و آباد دارد که مردمان اندکش هم از اوضاع زندگی خود نسبتا راضیاند. اما وقتی سروکلهی یک گروه اکتشاف انگلیسی و کارگردانش به روستا بازمیشود تا مراحل کشف و فعالسازی معدنِ لیتیوم را انجام دهند، آرامش از میان میرود و زندگی روستاییان دستخوش تحولی عظیم میشود.
آنچه خواندید در واقع خط اولیهی روایت این فیلم مستند است. اما طبعا همهچیز به این موضوع ختم نمیشود. فیلم در کنار نمایش پرحوصلهی سبک زندگی آرام و بیتنش روستاییان، ورود شرکت خارجی با ماشینهای سنگین و افراد شرکت که مشغول اندازهگیری و علامت گذاری در حاشیهی روستا میشوند و دنبالهی این ماجرا، مروری بر فرهنگ و آداب و رسوم، جشنها، تشییع جنازهها، مراسم مذهبی و کارناوالهای محلی دارد. قابل پیشبینی است که نمایش این مناسک و خرده فرهنگها با لحنی غمخوارانه و نوستالژیک همراه است و دربارهی از میان رفتن تدریجی این سنتها پس از فعال شدن معدن لیتیوم هشدار میدهد.
مستند «ساوانا و کوهستان» به موضوع آشنا و نه چندان تازهی مقابلهی مخرب و ویرانگر انسان مدرن با طبیعت میپردازد. اما برای بازتاب دادن این رویکرد و دغدغه، لحنی کلاسیک و در روایت حقایق موجود فضایی مدرن را برگزیده است. فیلم ابتدا به معرفی مکان و آدمها، مناسبات سنتی روستا و شیوههای امرار معاش آنها دست میزند. اسبهایی زیبا که در دل دشت سرسبز کوهپایهای رشد میکنند، مزارع کشاورزی و پرورش دهندگان زنبور. ساختار اقتصادی روستا کاملا برمبنای روشهای سنتی و باستانی شکل گرفته است. مردم روستا محصولات کشاورزی، اسب و عسل تولید میکنند و زندگی آرامی دارند. در مرحلهی بعد تهدیدی بالقوه آرامش و سکون محل را برهم میزند. صدای پای بحران به گوش میرسد. نگرانی اهالی آغاز میشود و در ادامه به دشمنی خاموش با عوامل شرکت خارجی و معدن منجر میشود. هرچند در ظاهر همهچیز مثل گذشته آرام به نظر میرسد، اما اهالی روستا، کارگردان فیلم و مای تماشاگر متوجه شدهایم که آرامش پایدار نخواهد بود و دیگر چیزی مثل گذشته نمیماند.
حال وقت آن رسیده تا فیلمساز عناصر دیگری را وارد چرخهی مستند خود کند. مردم این روستا آیین و اعتقادات خود را دارند. مردگان خود را طی مراسمی خاص به خاک میسپارند. نیایشها و جشنهای جمعی خود را دارند. ساختاری کاملا قبیلهای متکی بر گروهگرایی حاکم است. نمایش این مناسک و آیینها در کنار وجهِ مردمشناسانه، گوشهی دیگری از بحران را عیان میکند. هویت و حمیت این روستاییان در همین اعمال جمعی و بیرون از محیط خانه است. آنان مردمانی آمیخته به طبیعت اند و در گروه و اجتماع است که معنا مییابند. راهاندازیِ معدن لیتیوم و تغییر مناسبات زندگی و اقتصاد منطقه، فرهنگ و تمدن را نیز از میان خواهد برد و فردیتِ طبقهی کارگر شهری را بر این محیط روستایی حاکم خواهد کرد.
قضیه جدی شده و با قطعی شدن وجود رگههای لیتیوم در منطقه، فعالیتها و رفتوآمدها افزایش مییابد. تخریب منابع طبیعی برای ساخت راه و ورودی و پیرامون معدن آغاز میشود. فیلم از اینجا برگ برندهی سینمایی خود را رو میکند. فیلمساز از اینجا به بعد به شکلی نامحسوس از مولفهها و عناصر ژانر وسترن در ادامهی حکایت بهره میگیرد. تنش زیرپوستیِ موقعیت را بالا میبرد. انتظار لازم را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. زمینههای رویارویی مثالی را فراهم میکند و کمکم به مرحلهی دوئل سرنوشتساز نهایی میرسد. جایی که ساکنان روستا –همچون اهالی شهر کوچک در جهانِ وسترن- برای مقابله با مهاجمان –که رفتارشان بیشباهت به کابویها و جایزهبگیرهای غربِ وحشی نیست- متحد میشوند. اهالی تراکتورهایشان را جمع میکنند و در حرکتی جمعی (انگار گروهی کابوی سوار بر اسب) راه میافتند تا جایی بیرون از روستا، جاده را ببندند و مانع عبور خودروهای سنگین و وسایل حفاری و مصالح و ملزومات شوند. فیلمساز عاقبت ماجرای بستن راه را به تصویر نمیکشد. بدیهی است که شرکت انگلیسی از دولت پرتغال مجوز عمل دارد و لابد با روستاییانِ تراکتور سوار برخوردهای قانونی را انجام داده است.
اما پائولو کارنِیرو از ایدهی شبیهسازیهای سینمایی خود دست برنمیدارد. سکانس پایانیِ فیلم یکی از روستاییان سوار بر اسب را نشان میدهد که چهارنعل از روستا خارج میشود. در حالیکه صدای انفجارهای پیاپی دینامیت در معدن از پشت سرش میآید. گویی که روستا با توپ و خمپاره در حال گلولهباران شدن است. رویکرد سینمای کارنِیرو در ساختار مستند «ساوانا و کوهستان» فیلم را به اثری متفاوت تبدیل کرده است.