طبق آنچه تاریخ روایت میکند، تجربههای زنان، چه در جامعه و چه بهعنوان هنرمند، از مردان متمایز بوده است. هنر نهتنها وسیلهای برای خلق و ارتباط نزدیکتر با خویشتن، بلکه ابزار کسبوکار نیز بود، زیرا هنرمندان میبایست امور مالی خود را مدیریت میکردند؛ لیکن ساختار جامعه توانایی زنان را برای ادارۀ کسبوکارها محدود کرده بود. زنان دسترسی محدود یا حداقلی به کارگاهها و مؤسسات داشتند. بسیاری از زنان هنر را از پدرانشان یا از اساتید خارج از دانشگاه آموختند، گرچه همچنان برای انتشار آثارشان به یک استودیو یا نام پدر یا همسرشان متکی بودند.۱
در دورۀ رنسانس، دورۀ تجدید حیات و رونق هنر، جهان هنر برای زنان اشرافی آغوش بازتری داشت.۲ علاوهبر اشرافزادگان، زنان هنرمند نیز در قرنهای پانزدهم و شانزدهم بهطور روزافزون شناختهتر میشدند. اما به مرور، از زنان انتظار میرفت که صحنههای خانگی۳ را تصویر کنند؛ در حالیکه هنرمندان مرد تشویق میشدند تا صحنههای مذهبی یا افسانهای را به تصویر بکشند. این میتواند دلایلی باشد که تابلوهای زنانه بیشتر در سایه ماندند. نقاشیهای زنان در قرنهای هجدهم و نوزدهم حتی محدودتر هم شدند، به زنان عملاً گفته میشد که تمرکز خود را بر روی مادری و خانهداری بگذارند. بنابراین، هنگامی که تاریخ هنر در این دوره ثبت و نگارش میشد، مردم اغلب داستانهای هنرمندان زن را از دست میدادند.
در قرن بیستم این موضوع بهتدریج شروع به تغییر کرد، زیرا آثار هنرمندان زن به مجموعههای موزه در سراسر جهان اضافه شدند، از جمله آثار مؤسسات نیویورکی مانند موزۀ متروپولیتن، موزۀ مدرن هنر (MoMA) و گوگنهایم. با ظهور فمینیسم۴ در دهۀ ۱۹۷۰، فرآیند مشارکت شتاب گرفت. حداقل برای هنرمندان زن معاصری که شروع به برگزاری نمایشگاهها در گالریها و موزهها به تعدادی هر چه بیشتر از گذشته کردند. با این حال نهتنها در معرفی هنرمندان زن معاصر، بلکه در احیای نام هنرمندان فراموششده در گذشته هم، این عدم تعادل در حال اصلاح است.
نقاشی زنان را میتوان نمایندهای از تحولات بشری دانست. پیشتر، فرصت برای بیان خلاقیت و هنر برای زنان بسیار محدود بود، اما با پیشرفت جامعه و برابری جنسیتی، زنان فرصتهای بیشتری در دنیای هنر پیدا کردهاند. تحت تأثیر تجربهها، عقیدهها و دیدگاهها؛ آثار یک هنرمند میتواند در موضوعات، سبکها و نحوۀ بیان هنری متفاوت باشد.
برخی از نقاشیهای زنان ممکن است به موضوعاتی که مرتبط با تجربههای مرتبط با زنانگی (feminanity) است، تمرکز بیشتری داشته باشند، مثلاً بررسی روابط خانوادگی، اندیشههای زنانه و تجربههای مربوط به جنسیت. برخی از هنرمندان زن ممکن است اعتراضهای اجتماعی را در نقاشیهایشان بازتاب دهند و به موضوعاتی از قبیل حقوق زنان، تبعیض جنسیتی و عدالت اجتماعی توجه بیشتری داشته باشند. گرچه انتخاب این موضوعات قائدهای ندارند اما این تفاوتها، تنوع و عمق در هنر زنان و مردان را به زیبایی به اثبات میرساند.
زنان هنرمند ممکن است در انتخاب سبک تفاوتهایی با مردان داشته باشند؛ بهعنوان مثال، برخی از هنرمندان زن در انتخاب سبکهایی که به خوبی احساسات و هیجاناتشان را بیان کنند، تمایل بیشتری دارند. این موضوع میتواند شامل استفاده از رنگهای زنده، طراحیهای جریانی و تکنیکهایی مثل اکریلیک و روغن باشد.
تفاوت دیگر، تمرکز و تبحر بسیاری از نقاشان زن بر روی کشیدن پرتره است؛ گویا ابزاری برای ابراز زیبایی و هویت زنانه خودشان است که با استفاده از رنگهای دلنشین، پرداختن به جزئیات و ویژگیهای شخصیتی و فردی صورت میگیرد. برخی از زنان هنرمند از نمادها و سمبلهایی استفاده میکنند که به مسائل زنانه، مثل باروری و تجربههای زندگی زنانه، اشاره دارند. عدهای دیگر از نقاشی برای بیان دیدگاههای هنجارشکنانه و اعتراضهای اجتماعی با بهکارگیری تکنیکهای غیرمعمول استفاده میکنند.۵
علیرغم تمامی محدودیتها، تأثیر زنان در تاریخ هنر غیرقابل انکار است، از کامیل کلودل نقاش قرن نوزدهم که با نوآوری، تمرکز بر جزئیات طبیعی و نورپردازی خلاقانه به شکلگیری جریان هنری جدیدی به نام امپرسیونیسم کمک کرد تا تاثیر جورجیا اوکیف و تأثیر آن بر سبک نقاشی انتزاعی و یا حتی شناختهشدهترین آنها، آرتمیزیا جنتیلسکی۶ که با آزادی و رهایی در نمایش شخصیتهای خودمرکز و نمایش جزئییات بارز، تأثیری بسازایی در جریان هنری باروک داشت.
بدیهی است که میتوان اشاره کرد، زنان هنرمند از دیدگاههای مختلفی نظیر انتخاب موضوعها و رویکردهای هنری، استفاده از رنگها و فرمها و نحوۀ بیان هنری از زوایای مختلفی الهامبخش و تاثیرگذار بودهاند. در مقالات آینده، به بررسی عمیقتر تفکرات و آثار هنرمندان زن خواهیم پرداخت. این مجموعه مقالات بهمنظور روشن کردن نقش بیقید و شرط زنان در تکامل هنر و نقاشی در طول تاریخ، به همراه تحلیلهایی از آثار آنها، منتشر خواهد شد.
***
منابع:
- Chadwick, W. (1990). Women, Art, and Society. Thames & Hudson.
- Parker, R., & Pollock, G. (2013). Old Mistresses: Women, Art, and Ideology. Routledge.
- Nochlin, L. (1971). Why Have There Been No Great Women Artists? ARTnews.
- Broude, N., & Garrard, M. D. (Eds.). (1982). Feminism and Art History: Questioning the Litany. Harper & Row.
- Harris, A. (2004). Women Artists, 1550-1950. Los Angeles County Museum of Art.
- Cherry, D. (1993). Painting Women: Victorian Women Artists. Routledge.