پنجاه تابلو / ۳- «بار فولی برژر» اثر ادوارد مانه

شاید باور کردنی نباشد که دربارۀ این نقاشی بی‌همتای ادوار مانه با عنوان «بار فولی برژر»، صدها مقالۀ آکادمیک و ژورنالیستی به رشتۀ تحریر در آمده است. این آخرین شاهکار مانه برای منتقدان مدرنیست و پست‌مدرنیست، نقش یک یادبود تاریخی ستایش‌انگیز را ایفا می‌کند. محل نگهداری آن، برخلاف تصور رایج، نه پاریس، زادگاه امپرسیونیسم، بلکه لندن پایتخت هنری جهان است. این تابلو در گالری کورتو نگهداری می‌شود، یعنی محل نگهداری یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های هنری جهان که در عمارتی تاریخی شکوهمندی به نام «سامرست» در مرکز لندن واقع شده است. پاره‌ای از شاهکارهای نمادین نقاشی امپرسیونیستی نظیر آثار مانه، مونه، دگا، سزان، ون‌گوگ، گوگن و همچنین شاهکارهایی از دوران رنسانس در این مجموعه به چشم می‌خورند.

بحث‌های موجود دربارۀ نقاشیِ «بار فولی برژر» حول دو محور اصلی می‌چرخند:

  • یکم، کانتکس یا قرینۀ اجتماعی این تصویر (جامعه‌شناختی)، شکل‌گیری زندگی مدرن در اواخر قرن نوزدهم در پاریس.
  • دوم، ساختار درونی خود تصویر (زیبایی شناختی)، بازسازی تصویری فضا یا کمپوزسیون، فضای جلوی آینه و فضایی که در آینه بازنمایی شده است.

آینۀ پشت سر زن مشروب‌فروش آن چه را که در این نقاشی دیده می‌شود هم آشکار می‌سازد و هم تحریف می‌کند. آینه اجازه می‌دهد آنچه را که زن در جلوی روی خود می‌بیند، بیننده نیز ببیند. این دعوتنامه‌ا‌ی است برای بیننده جهت حضور‌یابی در کافۀ فولی برژر. البته بازتاب مرد مشتری و زن مشروب‌فروش در آینه و ارتباطشان با تصویر مرکزی زن مشروب‌فروش منطقی و معقول نیست. آن‌ها بیش از حد در سمتِ راست تصویر قرار گرفته‌اند. منتقدین بر این باورند که این ناهماهنگی از طرف مانه آگاهانه صورت گرفته است و برای تلفیق امر وهم یا خیال با امر واقعیت، که یکی از ویژگی‌های بی‌نظیر این اثر است، کاملا ضروری به حساب می‌آید.

به‌ قول مرلو پونتی: «آینه همیشه یک شی‌ء جادویی جهان‌شمول بوده و همه چیز را تماشایی می‌کند و تماشایی‌ها را به چیزی تبدیل می‌کند، من را به دیگری، و دیگری را به من.»
در نزد لاکان، تجربۀ آینه به امر خودآگاهی ربط پیدا می‌کند. زن در آینه در حال گرم گرفتن با مرد مشتری است، اما در مرکز تصویر و رودررو با بیننده، خونسرد و بی‌تفاوت است. شاید مانه می‌خواهد بگوید این دنیای خودآگاه زن است و آن دیگری دنیای ناخودآگاهش؛ این رویای زن است و آن یکی واقعیتش.

در دنیای واقع، نام این زن سوزان بود و برای کابارۀ فولی برژر به‌عنوان کارگر جنسی کار می‌کرد؛ اما مانه او را به‌عنوان مدل استخدام کرده بود و در این تصویر نشان می‌دهد که او هم مشروب می‌فروشد و هم سرویس جنسی خود را.

البته اگر مانه و فروید هر دو زنده بودند، فروید طبعاً از او می‌پرسید که روایتش را از «بار فولی برژر» با کلماتی که به ذهنش خطور می‌کند تعریف کند؛ حالا که او زنده نیست، ما فقط می‌توانیم حدس بزنیم که چه فکری در مغز مانه وجود داشت. او شاید به این دلیل که آخرین شاهکار خود را کشیده است بتواند با سوزان هم بستر شود؛ یا شاید هم به مثابۀ نمایشی انتقادی از قدرت سرمایه‌داری در کالایی ساختنِ فعالیت‌های تفریحی برای سودآوری را نشان دهد؛ و حتی شاید هم صرفاً به‌منظور ابراز تحسین و ستایش زیبایی بدن زن از منظر مردی ناتوان و مضطرب اما در هیبت هنرمندی خلاق و بی‌همتا.

***

عکس‌ها از آرتیست ریدر

a bar at the folies-bergere by edouard manet, 1882

دسترسی به مطالب پیشین:

۱- تاب بازی اثر ژان اونوره فراگونار

۲- سرمنشأ جهان اثر گوستاو کوربه

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
آرتیست ریدر
آرتیست ریدر
آرتیست ریدر در پیروی از فلسفه‌ی پراگماتیسم امریکایی خودش را یک پست‌مدرن رندِ لیبرال می‌داند، یعنی کسی که دیگر هیچ چیزی را نمی‌پرستد، و همه چیز را، از زبان و شعور خود گرفته تا اجتماع خود را زاده‌ی زمان و تصادف می‌انگارد. لیبرال هم از این منظر یعنی کسی که قساوت یا رنج رسانی به دیگران و یا بی‌اعتنایی به رنج دیگران را هولناک‌ترین کار ممکن می‌داند. آرتیست ریدر امید دارد که روزی رنج آدمی تخفیف یابد و بساط تحقیر انسان به دست انسان برچیده شود. او با جان دیویی کاملاً موافق است که «تخیلات عامل اصلی وجود خیر در جهان است و هنر بمراتب اخلاقی‌تر از اخلاقیات است.»

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights