۲۷ سال پس از اکران فیلم «مخمصه»، مایکل مان دنبالهای برای آن منتشر کرده که قاعدتاً باید از جنس فیلم باشد اما نیست. نگارش فیلمنامه مخمصه از دهه ۷۰ آغاز شده بود و در سال ۱۹۸۹ تبدیل به فیلمی با نام دستگیری در لسآنجلس (L.A Takedown) شد که ابتدا قرار بود نسخۀ آزمایشی یک سریال برای شبکه NBC باشد اما با منتفی شدن ساخت سریال، سرانجام بهصورت فیلمی تلویزیونی بر روی نوار VHSمنتشر شده و در نهایت و در سال ۱۹۹۵ فیلم بلند مخمصه با بازی آل پاچینو و رابرت دنیرو ساخته شد که تبدیل به یک کالت کلاسیک شده است. بهگفتۀ مان، او در زمان نوشتن فیلمنامه، داستان کامل زندگی تمامی شخصیتهای فیلم را در ذهن داشته و آنها هیچگاه در این سالها او را رها نکردند که همین موضوع راه را برای ساخت ادامۀ فیلم هموار میکرده، اما با گذشت مدت زمانی طولانی تمام بازیگران فیلم چنان مُسن شده بودند که دیگر برای بازی در ادامۀ این داستان در قالب فیلمی دیگر، مناسب نبودند، بنابراین مایکل مان که مدتها درصدد نوشتنِ یک پیشدرآمد و دنباله برای فیلمنامۀ مخمصه بود، تصمیم گرفت تا آن را تبدیل به رمان کند. رمان به او این فرصت را داده است تا بدون محدودیت در روایت و زمان، در زندگی شخصیتهایش عمیق شده و تاثیر زمان را بر آنها و جنایاتی که انجام دادهاند ارزیابی کند، منشاء تمام لحظات نمادین فیلم را با جزئیات به تصویر کشد و به آرامی حس تعلیق مورد نظرش را بالا ببرد.
رمان مخمصه ۲ پس از مقدمهای کوتاه که به طور خلاصه وقایع فیلم مخمصه را تعریف میکند، از یک روز پس از پایان فیلم، آغاز میشود. ۳ خط زمانی از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۰ و از آمریکای شمالی و جنوبی تا سنگاپور و اندونزی را طی میکند. ابتدا در لسآنجلس و در سال ۱۹۹۵ هستیم که تلاش میشود کریس، آخرین بازمانده دسته خلافکاران از طریق مکزیک به آمریکای جنوبی فرستاده شود. سفری که احتمال بازگشت از آن بسیار کم است و امیدی به دیدار همسر و پسرش برایش نیست. همین سفر باعث میشود که او پا به سیوداد دل استه، یکی از مناطق تجاری آزاد بگذارد. مکانی که دنیایی مدرنتر و پشرفتهتر بوده، او را از دزدی در شهرها به دارک وب رسانده و به خلافکار و جنایتکاری از نوعی دیگر تبدیل میکند. سپس به سال ۱۹۸۸ میرویم که وینسنت هانا سالها پیش از برخورد با دارودسته نیل مککالی، به دنبال فردی است که تهاجمات وحشیانهای به خانههای افراد ثروتمند در منطقه گلدکست داشته و نیل مککالی نیز در پی دستبرد به صندوق امانات یک موسسۀ اعتباری به سیاههای مربوط به جزئیات حمل پول توسط یک کارتل بدنام مواد مخدر دست یافته و قصد دارد از آن استفاده کند و در نهایت تمام این داستانها که به ظاهر ارتباطی با هم ندارند در فصل آخر به هم گره میخورند.
مایکل مان برای نوشتن این رمان به دنبال کسی بود که سابقۀ نوشتن رمانهای جنایی و داستانهای هیجانانگیز داشته باشد و پس از مصاحبه با چند نویسنده، مگ گاردینر را انتخاب کرد. او پیش از این ۱۵ رمان نوشته و اولین رمانش، دریاچه چین، در سال ۲۰۰۹، برندۀ جایزه ادگار شده بود. همچنین آمازون در حال ساخت سریالی بر اساس رمان گوشههای تاریک شب اوست. آن دو کار خود را در جولای ۲۰۲۰ و در بدترین شرایط به دلیل همهگیری کووید۱۹، در قرنطینه آغار کردند. این زوج یکسال با یکدیگر فقط بهصورت آنلاین به مبادله فصلها و یادداشتها پرداختند و سرانجام در جولای ۲۰۲۱ موفق به دیدار حضوری شده و با گفتوگو شروع به بازنویسی رمان کردند. گاردینر با آنکه در ۱۲ رمان خود به داستانهایی جنایی پرداخته بود، تحقیقات بسیاری برای نوشتن این رمان انجام داده است از جمله گفتوگو با یک سارق بازنشستۀ بانک دربارۀ روشهای حفر تونل.
به نظر میرسد که با حضور گاردینر بهعنوان نویسندۀ همکار، کتاب ساختار فیلمنامهای نداشته باشد، اما نثر بریده بریده، جملات کوتاه و گاه دوسه کلمهای به همراه شرح جزئیات بسیار از شهرها، چشماندازها، نامهای تجاری و حالات و رفتار شخصیتها ما را با صحنههایی آماده برای فیلمبرداری روبرو کرده است. مان پیشنهاداتی برای تبدیل این رمان مفصل به سریال داشته اما او که اصرار دارد آن را بهصورت فیلمی بلند بر پردۀ بزرگ سینما به نمایش درآورد، در سالگرد اکران فیلم مخمصه در ژانویه ۲۰۲۴ اعلام کرد که فیلم بعدیاش مخمصه ۲ خواهد بود.
کتاب مخمصه ۲ را مازیار فکری ارشاد منتقد نام آشنای سینما ترجمه کرده است. او به دلیل آشنا بودن با دنیا و زبان نوشتار مایکل مان، با حفظ لحن و ساختار اصلی جملات و همچنین توضیحات بسیار دقیق در پانویسها، موفق شده تحرک، هیجان و ریتم سریع رمان را چنان خوب القا کند که نیازی به تماشای فیلم مخمصه پیش از خواندن کتاب نباشد. خواندن کتاب گویی تجربۀ تماشای فیلم بر روی کاغذ باشد.