“بیخانمانی” مسالهی قدیمی، اما حل نشده و دور از ذهنِ کشوری توسعه یافته به نام کانادا است. موضوعی که با وجود اجرای طرحهای موفق، هنوز یکی از بحرانهای این کشور به شمار میآید. این مقاله ورودی به موضوع بیخانمانی در کانادا با ارائه وضعیت این کشور و موثرترین راهکارهای اجرا شده در این حوزه بوده و در مقالات بعدی، به طور ویژه به مساله مسکن برای بی خانمانها پرداخته خواهد شد.
طبق تعریف رصدخانه بیخانمانی در کانادا[۱]، بی خانمانی به وضعیتی اطلاق می شود که فرد یا خانوادهای از مسکن ثابت، امن و دائمی محروم بوده و چشمانداز و توانایی تامین آن را نیز نداشته باشند. فاکتورهایی نظیر فقر، مشکلات حاد جسمی و روانی، پناهندگی، بومی[۲] بودن و زنان قربانی خشونت خانگی، افزایش دهنده احتمال بیخانمانی هستند و اعتیاد به عنوان یکی از مهمترین مشکلات گریبانگیر آنها به شمار میآید.
بیخانمانی در کانادا از دهه ۱۹۹۰ به عنوان بحرانی اقتصادی و اجتماعی ظهور پیدا کرد و پاسخی از جامعه در مقابل عقب نشینی دولت فدرال در تامین مسکن ارزان قیمت و کاهش هزینههای رفاهی بود. عدم همخوانی افزایش دستمزدها با تورم سالانه، کاهش سطح ارائه مزایایی نظیر حقوق بازنشستگی و مزایای اجتماعی و کاهش عرضه مسکن مقرون به صرفه [۳] ، کاناداییهای بیشتری را در معرض بیخانمانی قرار دارد. به طوریکه در سرشماری مرکز آمار کانادا در سال ۲۰۲۳، تعداد کسانی که بیخانمانی را تجربه کردهاند، ۲۳۵ هزار نفر، یعنی ۱۰ نفر به ازاء هر ۱۰ هزار نفر، ارزیابی شده است. بالاترین سهم از تعداد بیخانمانها در استان اونتاریو با سهم ۴۳ درصدی و سپس استان بریتیش کلمبیا با سهم ۲۷ درصدی و در رتبه سوم، استان کبک با سهم ۸ درصدی بوده است، اما مقدار سرانه بیخانمانی در شهرهای ونکوور، کلونا و ادمونتون به واسطه آب و هوای مناسب برای خیابانمانی در زمستانهای سرد کانادا، بالاترین میزان در کل کشور است (Homelesshub.ca). آمار نشان میدهد که ۵۸ درصد بیخانمانها را مردان و مابقی را زنان تشکیل میدهند و بالاترین سهم رده سنی متعلق به گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ و در رتبه بعدی، گروه سی ۲۰ تا ۲۴ سال میباشند اما نکته نگران کننده افزایش تعداد بیخانمانها و مهمتر، پیشی گرفتن سهم زنان بیخانمان بدون سرپناه از سهم مردان، طی ۲۴ سال اخیر است.
چرا بیخانمانی در کاناد یک بحران قلمداد میشود؟
مطالعات آماری حکایت از میانگین هزینه تحمیلی سالانه ۵۳ هزار دلاری برای هر بیخانمان و در کل، میانگین خسارت سالانه ۷.۰۵ بیلیون دلاری به اقتصاد کانادا شامل هزینه ارائه سرپناههای اضطراری و حمایتهای اجتماعی، خدمات اورژانسی مانند آتشسوزی، پلیس، مراقبتهای بهداشتی، سیستم عدالت کیفری و غیر دارد که رقم قابل توجهی در اقتصاد این کشور است. سهم بالای کارگران جنسی، افراد درگیر با مسائل حاد روانی و اعتیاد در میان بیخانمانها، از دیگر مواردی است که به تشدید این بحران در دامن میزند.
پایان بیخانمانی؟
تاکنون برنامههای بسیاری در راستای تلاش برای پایان بیخانمانی در کانادا انجام گرفته است که هرکدام دستاوردهایی به ارمغان داشتهاند. طرحهای پیشگیرانه از بیخانمانی نظیر بانکهای اجارهای[۴] (کمک مالی به منظور کمک به مستاجرانی که با بحران مالی موقت و برنامهریزی نشده روبرو شده و در خطر اخراج قرار دارند که تا سقف ۲۷۵۰ دلار در سال ۲۰۲۳ و یا معادل اجاره دو ماه قابل دریافت است) و بانکهای انرژی[۵] که برای کمک به حفظ مسکن افراد طراحی شدند، طرحهای حمایت شغلی، طرحهای انتقال به سایر مناطق، و …. که هیچ کدام تاثیرگذارتر از طرح Housing First عمل نکردهاند.
این استراتژی که نخستین بار توسط ” سام سمبریس[۶]” متخصص روانشناسی بالینی در نیویورک در دهه ۱۹۹۰، فراگیر و اجرا شد، معتقد است در نخستین گام، باید چتر حمایتی خود را با انتقال سریع بیخانمانها به مسکن ثابت و پایدار گسترد و سپس در صورت نیاز، سایر اقدامات رفاهی و خدماتی را برای آنها فراهم کرد. این استراتژی توسط دولت کانادا در سال ۲۰۱۳ اجرایی و در ابتدا، با انتقاداتی به واسطه هزینه بالای اجرا (۱۱۰ میلیون دلار)، و عدم تضمین موفقیت آن و وفاداری بیخانمانها به واسطه مسائل روانی بسیار پیچیده، اعتیاد و سایر دلایل، به خانههای در حال ساخت، و در نتیجه هدر رفت هزینه هنگفت ساخت خانههایی که تنها مطابق با نیازهای آنها ساخته شده بود، انجام گرفت. اما مطالعات زیادی پس از اجرایی شدن این استراتژی، نشان از شگفتانگیز بودن نتایج دارد. بررسیها نشان میدهد که مزمنترین بیخانمانها [۷](بیش از ۸۰ درصد)، بیش از یک سال در خانهها مستقر شدند و حمایتهای اجتماعی و بهداشتی آنها کاهش پیدا کرد و بسیاری دیگر بینیاز از حمایت بودند.
حال با اثبات موفقیت این پروژه طی سالهای گذشته، جهت توسعه و فراگیر کردن آن، لازم است به نقطه نظراتی برای تضمین موفقیت این استراتژی، توجه شود.
نخستین مساله، چگونگی ادغام “اول مسکن”، با مسکن اجتماعی[۸] و مسکن مقرون به صرفه[۹] در بازار اجارهی مسکن بسیار آسیبپذیر این روزهای کانادا و تشویق سرمایهداران بخش خصوصی برای مشارکت در این بخش است. در مرحله بعد، چگونگی تامین نیازهای فرعی جمعیت سکنی داده شده بنا بر طیف وسیع سنی آنها است. بومی کردن[۱۰] طرح در استانها و مناطق مختلف کشور، برنامه تامین منابع درآمدی آنها و درنهایت برنامه بلند مدت برای کسانی که نیاز به حمایتهای مداوم دارند، از مسائلی است که پاسخ به آنها، لازمهی دوام این طرح خواهد بود.
در پایان، دیگر نکته قابل توجه این حوزه، نگرانی از تبدیل شدن بیخانمانی به سبکی از زندگی در شهرهای بزرگ کانادا و حمایت سهم قابل توجهی از جامعه (و دولت) از آزادی انتخاب آنها است که میتواند جنبههای روانشناختانه و اجتماعی بسیار نامطلوبی در بلند مدت به جا بگذارد و در مقالهای دیگر به آن پرداخته خواهد شد.
***
[۱] The Canadian Observatory on Homelessness (COH)
[۲] Indigenous
[۳] Affordable Housing
[۴] Rent Banks
[۵] Energy Banks
[۶] Sam Tsemberis
[۷] Chronic Homelessness
[۸] Social Housing
[۹] Affordable Housing
[۱۰] Localize