فراموش‌شدگانِ بر پرده / ۴- خاک سربه‌مهر

خاک مهر شده یا خاک سربه‌مهر

Khake Sar Beh Mohr

تولید: ایران – ۱۹۷۷
کارگردان: مروا نبیلی

گمشده‌‌ی موج‌نو

-معرفی:

روبخیر دختر جوانی است که از جانب اهالی دهکده‌اش با سردی و بدبینی مواجه است زیرا به‌خاطر رسوم قدیمی، مردم روستایشان انتظار دارند که دختر در سن بلوغ و حتی قبل از بلوغ ازدواج کند. روبخیر که خواستگارهای خوب و زیادش را جواب گفته است، طغیانی در وجودش احساس می‌کند. ولی به وضوح نمی‌داند در برابر چه چیزی طغیان می‌کند، گرچه زندگی فعلی‌اش دردآورد است ولی برای زندگی جدید در شهرک ـ شهری مدرن و کوچک از طرف دولت برای روستائیان در قسمت دیگر جاده، در مقابل دهکده قدیمی ساخته شده ـ اشتیاقی نشان نمی‌دهد.
روبخیر به تنهائی و انزوا روی می‌کند و این اقوامش را نگران می‌کند. همه سعی می‌کنند او را به ازدواج ترغیب کنند ولی در برابر این فشار، دفاع و مقاومتش در برابر اطرافیانش بیشتر می‌شود. و این عکس‌العمل زمانی به نهایت می‌رسد که او یکی از جوجه‌ها را با بی‌رحمی می‌کشد، جوجه‌هائی که او در گذشته با علاقه و محبت فراوان دانه داده بود. والدین وحشت‌زده، جن‌گیر احضار می‌کنند تا دخترشان را از چنگ ارواح خبیث نجات دهد، آنها عقیده دارند که دخترشان جن‌زده شده است. یک ماه بعد وقتی فاطمه دوست روبخیر برایش خبر می‌‌آورد که محمود پسر خاله‌اش، برای خواستگاری او خواهد آمد روبخیر با کوزه‌ای که روی سرش دارد، از خانهٔ خود دور و برای اولین بار به سوی شهر مدرن کوچک می‌رود تا آب آشامیدنی بیاورد.
“خاک سر به مهر” جزو معدود فیلمهای نخبه‌گرایانه و مدرنیستی جریان سینمای موج‌نو ایران است، جریانی که با فریدون رهنما(استاد نبیلی) و ابراهیم گلستان و فرخ غفاری از سال ۱۳۴۲ کلید خورد و با “شب قوزی”، “خشت و آینه” و “سیاوش در تخت‌جمشید” خود را به تثبیت همیشگی تاریخ سینما درآورد. از شروع سالهای ۱۳۵۰، جریان موج‌نوی سینمای ایران با سهراب شهیدثالث که فیلمهای “یک اتفاق ساده” و “طبیعت بی‌جان” را ساخت در کنار “چشمه” آربی آوانسیان به مرتبه بلوغ و تکامل فرمیک رسید و کم‌کم با آثار نخبه‌گرایانه و پر مغزی همچون “پ مثل پلیکان”، “مغول‌ها”، “کلاغ”، “آدمک” و “اسرار گنج دره جنی” موج‌نوی ایران دارای فرمی قوام‌مند و جهانی منفک و صاحب اندیشه در حال رشد و تطور سبکی و تکنیکی و حتی فرمال، رو به جهش حرکت میکرد. اما با شروع مشکلات و تقابل‌های سیاسی از آغاز سال ۱۳۵۶ و بالا گرفتن مبارزات و ایستادگی‌های انقلابی، بخصوص در جبهه‌ی اندیشه چپِ مارکسیستی ایران، سینمای موج‌نو هم از این امر مستثنی قرار نگرفت. با بروز انقلاب ۵۷ و تغییر فضای فرهنگی و سینمایی و سیاسی مملکت در همه‌ی پارامترها و پارادایم‌ها، به کل جریان موج‌نو هم به ضرورتی انقلابی به انتهایی تراژیک و پایان باز منتهی گشت. با احتساب زمانی در سال ۵۷، باید اینطور نتیجه گرفت که فیلمهایی مانند: “زنبورک” اثر فرخ غفاری و “ملکوت” و “برهنه تا ظهر با سرعت” اثر خسرو هریتاش، “پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است” از فریدون رهنما و “گزارش” عباس کیارستمی جزو آخرین فیلمهای موج‌نوی سینمای ایران بودند که شانس و اقبال اکران و نمایش عموم در پایان سال ۵۶ و نیمه اول ۵۷ را پیدا کردند. اما آثاری موج‌نویی همچون: “چریکه تارا” و “باغ سنگی” و “خاک مهرشده” که جزو تولیدات سال ۵۶ محسوب میشدند هیچ‌وقت شانس اکران در سینماها را پیدا نکردند. “خاک مهرشده” مروا نبیلی در نسخه اولش مورد پسند سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و هنر قرار نگرفت که مخالفت اصلی با نسخه ابتدایی، عقاید و گرایشات چپِ سوسیالیستی کارگردانش یعنی مروا نبیلی بوده است. نبیلی مانند رهنما و شهیدثالث و هریتاش و شیردل و کیمیاوی آنچنان مورد اقبال و خوش‌رفتاری حکومت پهلوی از میانه سالهای ۱۳۵۵ به بعد نبود، بخصوص مروا نبیلی که اطرافیانش وی را نصیحت میکردند که او هم مانند شهیدثالث که گرایشات مارکسیستی داشت از کشور مهاجرت کند. مروا نبیلی ابتدا در تئاتر و سپس توسط فریدون رهنما کشف شد و در فیلم اکسپریمنتال رهنما “سیاوش در تخت‌جمشید- ۱۳۴۶” نقش آفرینی کرد. سپس در کارگروه مستند و تله‌فیلم سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران شروع به فعالیت کرد تا اینکه در سال ۱۳۵۵ موفق شد یک مینی‌سریال ۵ قسمتی بنام “افسانه‌های خوبان” را برای تلویزیون ملی بسازد که در مورد داستانها و قصه‌های محلی و کهن ایران‌زمین بود. نبیلی در گفتگویی با حمید نفیسی بعدها عنوان کرد که برخی نماهای مستند رئالیستیِ عریان فیلم “خاک مهرشده” را به شکل پنهانی در حین ساخت سریال “افسانه‌های خوبان” در لوکیشن روستاها از زیست عادی مردمان بادیه‌نشین ضبط کرده است. در سال ۱۳۵۶ پس از پایان فیلمبرداری “افسانه خوبان” با دریافت هزینه‌ای بسیار ناچیز از صندوق سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران و ضمنا سرمایه‌ی محدود شخصی خودش و کمک چند نفر از رفقایش، ساخت “خاک مهرشده” را از اواسط ۵۶ در مناطق روستایی کلید زد. در نیمه ابتدایی سال ۱۳۵۷ نسخه اولیه به نمایندگان هیئت بلزبینی فیلمها از وزارت فرهنگ و هنر نشان داده شد، یعنی نسخه سیاه‌ و سفید و پوزیتیف ناقص ۳۵میلیمتری، بدون اینکه دارای فیلد و فیلترهای رنگی باشد. اما همان نسخه اصلا باب میل و طبع نمایندگان قرار نگرفت و به نبیلی تذکر دادند که موضوع و مضمون و سوژه‌ی غایی اثرت زیادی سیاه‌نمایی و ناامیدانه است، ضمنا پر از متلک‌های سیاسی آشکار در تحقیر کردن سیاست‌های انقلاب سفید شاه و مردم در فیلمت موج می‌زند. نبیلی با نسخه‌های راش فیلمش به فرانسه و آلمان سفر میکند تا نگاتیوها را با فیلد رنگی در لابراتور کنداکتور انجام دهد که در همان روزهای اقامتش در آلمان که منتظر آماده شدن نگاتیوهای فیلمش بود خبر انقلاب و آشوب و برهم‌ریزی در ایران را از تلویزیون و اخبارهای رسمی می‌بیند و همین تکانه‌ای میشود که دیگر هیچ‌وقت تا امروز به وطنش ایران باز نگردد. “خاک مهرشده” نخستین نمایشش را در جشنواره فیلم لندن ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) بصورت محدود داشت و آنطور که لیاقتش بود دیده نشد.

– ویژگی‌های مهم و قابل تامل:

“خاک مهرشده” دارای ویژگی‌های ساختاری و قوام‌مند فرمالیستی است که این فیلم را تبدیل به نخستین و جدی‌ترین اثر فمینیستی تاریخ سینمای ایران کرده است و در کنار “مغولها” پرویز کیمیاوی، می‌توان به جد گفت که “خاک مهرشده” پرصلابت‌ترین اثر تکاملی و فاخر جریان موج‌نو سینمای مدرن ایران است، مدرن‌تر از حتی آثار امروز سینمای ایران. مروا نبیلی در سال ۱۹۷۷ با گرته‌برداری فرمی و تکنیکی از شانتال اکرمن در فیلم “ژان دیلمان” و در کنارش آثار فمینیستی و رادیکال سینماگر زن اهل جمهوری چک، ورا خیتیلووا تاثیر بسزایی گرفته است. بهمین سبب در فرم و سبک میزانسنی با شگرد ویژه و بشدت رادیکال برداشت‌های بلند لانگ‌تیک، نبیلی دست به تلفیقی از سبک فرمالِ پرسپکتیوها و حرکات دوربین شهیدثالث گرته‌برداری نموده و در سوی دیگر در نگه داشتن تعمدی دوربین آنهم بدون کوچکترین پن، تاثیر شانتال اکرمن در فیلمش “خاک مهرشده” واضح و شفاف است. اما نبیلی گزیده‌گویی و بی‌پروایی نمایش زندگی زنانه‌ی سرکوب شده در فرهنگ و سنت‌هایی تماماً مردسالار و اخته‌گر را بسیار شبیه به پرسوناژ زنان خیتیلووا برایندگیری کرده است. مسئله و معضل مروا نبیلی نمایش سنت‌های متحجر و ارتجاعی مردسالار در سنت و تاریخ ایران‌زمین می‌باشد و شخصیت روبخیر کاملاً شورشی و آنارشی ویرانگر این جهان است. به همین دلیل ما در کل زمان فیلم نماهای کلوزآپ یا مدیوم-کلوز و حتی مدیوم‌شات بسیار کم می‌بینیم و کلیت فضا و اتمسفر در عمق میزانسن فیلمساز در “خاک مهرشده” محصور لانگ‌شات و اکستریم-لانگ‌شات‌های بی‌رحم و رها و پالاینده در جهت نمایش پرسپکتیویِ فرمال قرار دارد. فقط در سکانسی که روبخیر دست به رهایی آشوب‌گرانه و ویرانی از بند و قالب سرکوب شده‌ی بدن و جسمانیتش می‌زند، او کنار برکه لخت میشود و اینجاست که دوربین نبیلی از مدیوم-لانگ‌شات و از نمای پشت سر زن او را در خلال برکه و اتمسفر گرگ و میش فضا، قاب‌بندی می‌کند. روبخیر درد و عصیانِ مادینگیِ ابزاری و جسمانیت غیر هویتی در وجودش دارد. زنانگی سرکوب شده و اخته شده‌ی طبیعتِ مردسالار و خدا-سرورِ زنِ حقیر و مفلوک و پر از گناه جنسیت‌زدگی. “خاک مهرشده” در مورد رازی سربه مهر و نگو است که باید در قالب سنت و فرسایش و خمودگیِ تعفنِ ارتجاعی جهانِ مردسالارها مخفی بماند و هرگز افشا نشود. اگر کسی مثل روبخیر بخواهد این راز سر به مهر را فاش نماید، او را در تن‌فرسایی اثیری جادو برای هویت و زنانگیِ جن‌زده تعریف و نمادسازی زبانی می‌کنند و باز هم قالب سنت و تبختر ارتجاع و تکرر شکنجه‌ی زن بودن برای خاک مهرشده شدن، بار دیگر بنام زنی جدید زایش می‌گردد.

– عوامل کمرنگ کننده و واپس‌زننده:

همانطور که در بخش معرفی به طور مختصر توضیحاتی در قبال تاریخچه‌ی فیلم و پروسه تولید و عرضه‌اش نوشته شد؛ “خاک مهرشده” فقط شانس و تقدیر بد در زمان و مکانی بد نصیبش گشت و انقلاب ایران باعث شد تا این فیلم تا سالهای سال ناپدید و گمشده و حتی ندیده برای نسل‌های بعدی خود باقی بماند تا اینکه اخیرا پس از ۴۰ سال در برنامه‌ای محدود در تهران به نمایش درآمد و فایل‌های ریلیز شده‌اش در اینترنت برای علاقمندان ایرانیش موجود است.
“خاک مهرشده” دقیقاً مانند مضمون آوانگارد و ساختار بشدت رادیکال و موج‌نوییِ مدرنش، در طول چهار دهه تبدیل به همان راز نگو و حقیقت سر به مهر در تطور زمانی و بی‌رحمانه‌ی تاریخ و سرنوشت مبتلا شد و کماکان تا امروز تعداد بسیار زیادی هستند که از وجود چنین اثر کمال‌گرایانه‌ی اولین زن سینماگر نخبه‌ی ایران بی‌اطلاع‌ هستند.

 

سایر مطالب فراموش‌شدگان بر پرده:

۱- برلین: سمفونی یک شهر بزرگ

۲- بازدیدکننده موزه

۳- تربیت احساسات

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
پژمان خلیل‌زاده
پژمان خلیل‌زاده
کارشناس و مدرس سینما. آشنایی و ارائه قلم در انواع مدیوم‌های نقد فیلم اعم از: نقد فرمالیستی، پلان به پلان، روانکاوی لاکانی، تفسیری، ریویو نویسی و تراکنشی عام. ارائه دهنده‌ی نظریه‌ی مستقل در حیطه‌ی نقد فیلم با نام « نظریه فرمالوژی»، «نظریه روانکاوی فرم»، «شناخت و شیوه‌های فراگشت در نظریه‌ی سینمای ترنس‌مدرنیسم (پژوهش در سینمای آپوکالیپتیک و پاتولوژی هالیوودیسم)»، «پاتولوژی در امر انتر کنتراست تکنیک در فرم» و «پژوهش در طرح‌واره‌ی رانه‌های تصاعدی ایدئولوژی فیلم.»

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights