«پلاتونیک» (به معنای عشق/رابطهی افلاطونی) اساسا حول مسائلی چون بحران میانسالی، روابط دوستانه و به طورکلی، راه و روش زندگی در جوانی و پس از آن ماجراهایش شکل میگیرد. از آن دست مجموعههای تلویزیونی که سودای القای مفاهیمی شِبه آموزشی در قالب داستان کمدی دارند؛ زنی میانسال و خوش ذوق به نام «سیلویا» پس از سالها دوباره با دوست قدیمی خود، «ویل» ملاقات میکند و میزان صمیمیت باقی مانده در این رابطهی کهنه را میسنجد. اساس تفاوت مشهود بین این دو را اما شیوهی زندگی آنها میتوان در نظر گرفت. «سیلویا» مادر سه بچه و همسری متعهد محسوب میشود که بی وقفه مشغول امور خانهداری و فرزندداریست. از طرفی دیگر «ویل» تازه از همسرش جدا شده و همچنین کلابی شبانه را به تازگی افتتاح کرده و از هیچ تفریح و بازیگوشیای دریغ نمیکند. مواجههی سیلویا با ویل،یادآور دوران جوانی برای او میشود. دورانی که این حجم از مسئولیتها را به دوش نمیکشید و روزمرگیهایی بسیارآزادانهتر را میگذراند. به این شکل است که از سر گرفتن رابطهی بین این دو به اندازه قابل توجهی پیچیده است اما بهمرور آشکار میشود که هر دوی آنها به این دوستی دوباره بسیار احتیاج داشتند.
پیش از این شیمی درست بین سث روگن با بازیگران زن دیگر مورد توجه قرار گرفته بود؛ گزینههایی مانند کاترین هیگلدر فیلم Knocked up یا شارلیز ترون در Long shot که بازی خوب روگن و پارتنر مقابلش تحسین شده بودند. حالااما رز بیرن که قبلا با فیلم Neighbors نیز با سث روگن همکاری کرده بود، در این سریال نیز یکی از بهترین ترکیبها را پدید آورده. شیمی بین دو بازیگر بسیار خوب از آب درآمده و در قالب کاراکترهای تعریف شده نیز هماهنگیمناسبی بین آنها دیده میشود.
عنوان «پلاتونیک» برای سریال و استوری لاینی که پیش روی مخاطب گذاشته میشود، ممکن است سوتفاهمی دربارهی یک مثلث عشقی یا یک رابطهی عاشقانهی ممنوعه بیافریند که درواقع اصلا این چنین نیست. عمدهی مسائلی که «پلاتونیک» به آن میپردازد، واکاوی سوالاتیست در رابطه با روابط دوستانهی نزدیک برای افراد متاهل یا مرز بین اوقات فراغت یک زن خانه دار و یک مرد مجرد. اینکه جامعه (حتی در آمریکای متمدن) تا چه میزان پذیرای رابطهیصرفا دوستانهی دو جنس مخالف است. درواقع سریال اشاره میکند که به هرشکل شایعاتی غیراخلاقی پیرامون ویل وسیلویا شکل میگیرد و حتی همسر سیلویا با تمام آزاداندیشیای که در شخصیت پردازی او انجام گرفته، دچار حس حسادت میشود. گویی معضلات بدوی گریبانگیر انسان مدرن نیز میشوند و جایی درون این انسانها، احساس ناامنیمیآفریند. احتمالا نقطهی قوت سریال نیز در آنجاست که تمام این مفاهیم انسانی را در قالب فرمی شاد و کمدی ارائه میدهد. چه از لحاظ طراحیها و شیوهی کارگردانی و چه از لحاظ لحن فیلمنامه و شیوهی بازی بازیگران، «پلاتونیک»مجموعهای طنز و کنایهآمیز به شمار میرود. مجموعهای که در عین حال خندهآور و متفکرانه پیش میرود. در نظرگرفتن زمان سی دقیقهای برای هر اپیزود نیز دنبال کردن آن را به عنوان یک سریال خانوادگی آسانتر میسازد.