سلام آقای امیر گنجوی، بابت ساخت فیلم جدیدتان تبریک عرض میکنم. اگر موافق هستید گفتوگو را شروع کنیم.
سلام، امیدوارم حالتان خوب باشد. ممنون از اینکه امشب در کنار ما بودید.
ساخت فیلم «The Damned» چه مدتی طول کشید؟ و از کِی آغاز کردید؟
ما از نوامبر سال ۲۰۲۰ شروع به ساخت این فیلم کردیم. ساخت این فیلم حدوداً ۲۵ جلسۀ کاری طول کشید. پس از آن هم ما برای بهبود کیفیت بعضی سکانسها، چند جلسهی دیگر فیلمبرداری داشتیم.
در مجموع میتوان گفت حدود ۳۰ جلسۀ فیلمبرداری داشتیم. بعد از این ۳۰ جلسه ما حدود ۴ماه جلوههای ویژه را داشتیم؛ که در این فاصله ادیت فیلم هم انجام شد. نسخۀ اولیه این فیلم در اپریل سال ۲۰۲۱ آماده شد. در آن نسخه ما سکانسهای مختلفی را داشتیم که با نریشن اطالاعات منتقل میشد. بعد از بررسیهایی که داشتم از آن نسخه خیلی راضی نبودم و تصمیم گرفتم که یکسری تغییراتی را اعمال کنم. بنابراین در نوامبر امسال مجدداً چندین جلسۀ فیلمبرداری داشتیم و در نهایت ما به نسخۀ نهایی رسیدیم.
در حقیقت میتوان گفت که ساخت فیلم The Damned دو سال طول کشیده است.
لطفاً راجع به بازیگران و سایر عوامل فیلم توضیح دهید.
عوامل اصلی این فیلم کانادایی هستند.
برای ساخت این فیلم سعی کردم از بودجۀ مستقلِ فیلمهای کانادایی استفاده بکنیم. تهیهکنندههای فیلم هم از بیزینس من های موفق و علاقمند به هنر در تورنتو هستند که از قبل با کار من آشنا بودند.
از امکانات و کمکهای مالی دولت کانادا و گرانت های دولت کانادا هم استفاده کردیم.
برای اکران «The Damned» در آینده چه برنامهای دارید؟
در قدم اول امیدوار هستیم که بتوانیم به فستیوالهای مختلف ارائه کنیم. ماهیت فیلمهای مستند بهگونهای است که باید این فیلمها ابتدا در جشنوارهها شناخته شوند. پس از اینکه در جشنوارهها مورد اقبال قرار گرفتند معمولاً این فیلمها مسیر خود را پیدا میکنند و آن موقع است که کمپانیهای مختلف دربارۀ خرید آنها تصمیم میگیرند.
ما در حال حاضر با تعدادی کمپانی در حال مذاکره هستیم، ولی پیش از آن امیدوار هستیم که وارد تعدادی از جشنوارهها بشویم، بلکه بتوانیم در شرایط بهتری تصمیمگیری کنیم که این فیلم به چه صورتی عرضه بکنیم.
اگر بخواهیم فیلم را بررسی کنیم اولین مشخصۀ این اثر را چه چیزی میبینید؟ یا به عبارتی معنا و مفهموم این فیلم چیست؟
من سعی کردم «معنی و مفهوم» این فیلم را آزاد بگذارم. من دوست نداشتم که معنی و مفهوم مشخصی را برای فیلم مطرح بکنم.
داستان راجع به یک آدمی است که در یک سیستم فاسد و جنایتکار کار میکند. اتفاقهایی که در سالهای گذشته مسبب آن بوده است، امروزِ روز به صورت کابوسهایی بر این فرد برگشتهاند و داستانهایی را بهوجود میآورند. ما از طریق این داستانها و کابوسها میتوانیم به یک سری از دغدغههای این آدم برسیم و همچنین به طور کلی ببینیم که آدمهایی که در یک سیستم دیکتاتوری کار میکنند به چه شکل عقاید و روشهای حکومتی خودشان را سعی میکنند به هر قیمتی حفظ کنند. به هر حال مجموعه سکانسهایی هستند که فقط بخشهایی از آن اتفاقها را نشان میدهند. و از سوی دیگر وقتی آدم دچار یک سری کابوس است قرار نیست تمام این کابوسها به سمت و شکل مشخصی پیش بروند و گاهاً ممکن است این کابوسها پیامهای متضادی را به هم منتقل کنند. حالا از طریق آنها ما یک داستانی را هم میبینیم، که بیشتر برای جذاب کردن آنها است. در کل نمیتوان گفت که تمام این کابوسها یک پدیدۀ واحد را با یک جهتگیری مشخص تعریف میکنند. این نوع بازتاب پیامهای مختلف بهخواستِ خود ما نیز بوده است. دوست نداشتیم این کابوسها به سمتوسوی هدف کاملاً مشخص نشان دهیم. به عبارتی دیگر میخواستیم که بیننده در مواجهه با این کابوسها، رویاها و به طور کلیتر اتفاقهایی که میافتد کاملاً آزاد باشد و برداشت شخصی خودش را در ارتباط با درست و غلط بودن اتفاقها داشته باشد. ما فقط بعضی نشانهها را برجستهتر کردیم. و از طرفی هر فیلم بابت محدودیتهای امکاناتی و زمان کوتاهی که دارد نمیتواند وارد عمق خیلی از این روایتها بشود. بنابراین ادعای بزرگی است که اگر من بخواهم بگویم این فیلم جوابگو یکسری مسائل بنیادی پیرامون نظام بشری است. ولی میتوان گفت بهقول معروف به برخی از این مسائل چنگی بزند و بعضی موضوعات را به صورت جزئی و خلاصه نشان بدهد و بعد خود بیینده میتواند راجع به آنها فکر کند. بیشتر دوست داشتم این فیلم تلنگری باشد برای فکر کردن به یک سری موضوعات و بیننده را ترغیب کند که راجع به هر موضوعی که فکر میکند در ارتباط با این فیلم است فکر کند.
و بهنظرم هر چقدر این اتفاق بیشتر افتاده باشد، این فیلم موفقتر خواهد بود.
ما امیر گنجوی را بهعنوان کارگردان مستقل ایرانی ساکن کانادا میشناسیم. آیا مسائل و مشکلات ایران بر روی نگاه شما هم تأثیر گذار بوده است؟
این فیلم سومین فیلم بلندی است که من در این سالها ساختهام و همواره سعی کردم فیلمهای بلندم را با بودجههای مستقل و فضایی کاناداییطور بسازم. بدون شک یک سری دغدغههایی را بهعنوان یک ایرانی ساکن کانادا داشته و داره ام . اتفاقهایی که داخل کشورم افتاده است، مثلاً سوء استفادههایی که حکومت از حافظه، مسائل تاریخی و آدمها میکند؛ بدون شک این تأثیرهای مسقیمی را در این نوع نگاه من
به پدیدهها میگذارد. هم در فیلم جعبه شرودنیگرز ، فیلم قبلی ام ، و هم در این فیلم من با آدمهایی روبهرو هستم که تحت کنترل یک نظام دیکتاتوری هستند و در ارتباط با اتفاقهایی که برایشان میافتد خودشان تسلطی بر آن اتفاقها ندارند. این افراد در جامعههایی زندگی میکنند که بقیه برای آنها میسازند و حتی آرزوهایشان را هم بقیه برای آنها تعیین میکنند. این حکومتها در این راه ممکن است از ابزارهای مختلفی مثل مذهب استفاده کنند. به هر حال تمام این مسائل در نگاهی که من در فیلمسازی دارم تاثیرشان را میگذارند؛ نگاهی که من به ارتباط یک آدم با جهان بسته که در آن زندگی میکند و جهان دیکتاتوری که دیگران برای او ساختند. اما دوست دارم این مسائل را به صورت آزاد تعریف بکنم و دوست ندارم به صورت قطعی مشخص بکنم. دوست دارم همیشه در این مسائل یک نوع آزادی جریان داشته باشد.
بابت علاقهای که من به فلسفه داشتهام فکر میکنم وقتی بخواهیم به صورت فلسفی فکر بکنیم، فلسفه باید وظیفهاش این باشد که امکان اندیشیدن را ایجاد بکند. به عبارتی نباید بگوید به چی بیاندیشید و جواب درست چی هست؛ باید یک سری پرسشهایی را مطرح بکند. من دوست دارم این فیلمها دربارۀ ارتباط این افراد با یک سیستم دیکتاتوری تعدادی پرسش مطرح بکنند.
این تأثیرگذاری را به چه شکلی در کارهایتان به تصویر کشیدهاید؟
دوست دارم تنها بخشهایی از آنها را به صورت پرسش مطرح کنم و داشته باشم. احساس میکنم که این فیلم هرچقدر بتواند پرسشهای مختلفی ایجاد بکند، در آن نگاهی که دارم موفقتر خواهم بود. علاقهای ندارم که فیلمها تا حد ممکن جواب مستقیمی را به پرسشها بدهند. معتقدم اگر پاسخی داده شود خیانتی شده است به آن آزادی اندیشه. آزادیاندیشه میطلبد که آدمها آزاد باشند که میخواهند چگونه فکر کنند، نباید کسی از بالا برای آنها مشخص کند که فکر و اندیشهشان به چه سمتی سوق داده شود
مصاحبه فوق باز-نشر مصاحبه چاپشده با امیر گنجوی در نشریه ایران جوان تورنتو است.