هر کاوش حتی سطحی در تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران، اثبات میکند که دوم خرداد ۷۶ چه روز مهم و تاثیرگذاری بوده است. با پیروزی محمد خاتمی بر علیاکبر ناطقنوری در یکی از غیرقابل پیشبینیترین انتخابات معاصر ایران، موجی از گشایشهای فرهنگی و اجتماعی شکل میگیرد و جامعه مسیر گذار از سنتهای پیشین را در پیش میگیرد. دامنهی این تغییرات گسترده خواه ناخواه به هنر به عنوان یکی از اصلیترین ارکان یک جامعه نیز سرایت میکند و در مدیومهای مختلف شاهد شکلگیری فرمها، زبانها و حرفهای تازهتری هستیم که پیش از آن شنیده شدن آنها ممکن نبود. بیشترین نمود این تغییرات در ساحت وجودی موسیقی هیپ هاپ متبلور میشود و حدودا از همان دو سه سال پس از آغاز دولت اصلاحات، نام «رپ فارسی» آرام آرام بین عموم جوانان شنیده میشود. رپ فارسی با کمک ذوق و استعداد آرتیستهایش مسیری که همزادش آمریکاییاش در نزدیک به سی سال طی کرد، در زمانی کمتر از یک دهه میپیماید. در بازار موسیقی مصرفی و منفعل پاپ داخلی، رپ فارسی به واسطهی نگاه عصیانگر خود تبدیل به تنها مامن و پناهگاه جوانان شد. با آغاز دههی هشتاد رپ فارسی چنان نفوذ کتمانناپذیری در فرهنگ عامه کرد که حتی کسانی که به این نوع موسیقی علاقه نداشتند نیز آرتیستهای مهمش را میشناختند. حالا دیگر هیچکس، زدبازی، عرفان، بهرام و پیشرو برای اکثریت متولد دهه شصت و هفتاد و حتی گاه قدیمتر، نامهایی آشنا بودند و آهنگهایشان در صدر اکثریت پلیلیستها بود.
همانطور که از اوضاع ملتهب جامعه در زمان آغاز این سبک بر میآید – حادثه کوی دانشگاه در تابستان همان سال رخ داد – میتوان گفت که رپ فارسی حتی در عامپسندانهترین شکل خود نیز به دلیل خاستگاه وجودی، شکلی از «موسیقی سیاسی» به شمار میآید. دههی نخست تاریخ هیپ هاپ ایران را که بگردیم به وفور با آثاری مواجه میشویم که با روحیهی اعتراضی و شورشی خود که از ذات هیپ هاپ آمریکا میگیرند، به شکلی مستقیم در صدد جدال علیه فقر، بیعدالتی، ناکارآمدیهای حکومتی، ظلمها، فسادهای ساختاری و به طور کلی تاریکیهای اجتماع ایران بر آمدهاند. تیغ تیز انتقادات هنرمندان هیپ هاپ گاه به شکلی بیپروا مانند بهرام در قطعهی نامهای به رئیس جمهور، رئیس دولت اصولگرا را – در زمانی که خودی حساب میشود – نشانه میرود و تقاصش را هم با زندانی شدن پس میدهد و گاه مانند یاس به شکلی محافظهکارانهتر به مسائلی از قبیل بوروکراسی دولتی در قطعهی درکم کن، افزایش نرخ خودکشی در با من باش، فحشا و تن فروشی در پیاده میشم، اعتیاد در تمومش کن و معضل بچههای طلاق در بخاطر من میپردازد. جریانات سال ۸۸ و اعتراضات موسوم به موج سبز، تبدیل به نقطه عطفی برای فرم اعتراضی رپ فارسی شد. در دوران پسا ۸۸ به مرور شاهد تغییر فرم بیانی در این دست آثار هستیم و رپرها به جای ساخت آثار به شیوهی سنتی و مستقیم، به روشهای شاعرانهتر و آرتیستیکتری روی میآورند. دقیقا به مانند سینمای مدرن در برابر کلاسیک، در اینجا نیز رپ سیاسی/اعتراضی مدرنی که در واکنش به حوادث پس از انتخابات ۸۸ شکل گرفت، از عنصر ابهام سود میبرد و سعی میکند تا امکان برداشتهای چندگانه را جایگزین شکل خطی آثاری مانند آهنگهای یاس کند. در همین زمان، تقریبا به فاصلهای نزدیک شاهد قطعات یه روز خوب میاد از هیچکس و کوچه از زدبازی بودیم که میتوان از آنها به عنوان سردمداران این شکل بیانی نام برد. این آغازی بر ظهور نسل جدید رپرهای معترضی بود که با رویکردهای نوینتر نسبت به پیشینیان به ایدئولوژیهای حاکم بر کشور میتاختند. از سورنا و استایل دردمندی خاص خود گرفته تا شایع که با شکلی جدید از شعرنویسی و استفادهی پرکاربرد از صنایع ادبی توانستند به عنوان نمایندههای نسل جدیدتر مطرح شوند. در این میان نسل اولیها نیز با گذشت زمان سبک کاری خود را عوض کردند. هیچکس که در ابتدا مواضع سیاسی/اجتماعی خود را در قالب پناهگاهی به نام خیابان بیان میکرد و اساسا به عنوان مهمترین آرتیست خیابانی هیپ هاپ ایران مطرح بود، با مهاجرت به لندن و خروج از ایران، زبان بیانی آثار خود را دستخوش تغییرات گستردهای دید. فرم آثار او رفته رفته از تکنیکهای کلاسیک به سوی ضد ضربخوانی گرایش پیدا کرد و در محتوا نیز نزدیک به نگرش براندازانه شد. در آثار متاخر مانند دستاشو مشت کرده که برای اعتراضات آبان ماه ۹۸ خوانده شد و بعدتر در آلبوم مجاز سعی کرد تا با کم کردن دوز هیپ هاپی آثارش به جنبههای محتوایی آنها شکلی نو ببخشد. این تغییرات حتی در بهرام به شکلی گستردهتر نمود پیدا کرد. او که با ساخت آلبومهای به یاد ماندنی ۲۴ ساعت، نوار قلب، سکوت و تعدادی آلبوم و تک آهنگ قدیمی نام خود را به عنوان مهمترین چهرهی «رپر سیاسی» مطرح کرده بود، به مرور تغییر فاز داد و با روی آوردن به فلسفه و اعمال آن در اشعار و فرم موسیقی در دو آلبوم اشتباه خوب و گذار دست به تجربیاتی نوگرایانه و مفهومی زد. مقایسهی دو آلبوم اخیر بهرام با قطعات محبوب آلبومهای پیشین او مانند اینجا ایرانه، افسوس و به چی اعتقاد داری که شامل انتقادهای تند او به سیاست حکومت و مذهب بود، بیش از هر چیز نشاندهندهی گرایشات او به همان مفهوم هیپ هاپ مدرنیست که از ابتدای دهه نود، رپ فارسی را تحت تاثیر خود قرار داد.
در کنار این دست رپرها که بیشتر با مضامین اجتماعی آن هم به شکلی مستقیم سر و کار دارند، رپرهای دیگری رشد میکنند که شاید بدون این که متوجه باشند، به طریقی دیگر رپ فارسی را به عنوان موسیقی سیاسی در مقابل گفتمان رسمی قرار میدهند. در این مورد بررسی گروه زدبازی به عنوان نمونهای بسیار خاص حائز اهمیت است. شاید در طول عمر دو دههای رپ فارسی هیچ گروهی به اندازهی زدبازی تاثیرات گسترده و عجیبی بر فرهنگ عامهی جوانان ایرانی نگذاشته باشند. پدیدهی زدبازی تنها حاصل گشایشهای دولت اصلاحات نیست، بلکه نتیجهی تغییر سبک نگرش و زندگی جوانان در دورهی پسا جنگ ایران و عراق و صدای نسلیست که با وجود تلاشهایی که برای مسکوت نگه داشتن آن صورت گرفته، در نهایت با شورشی تمام عیار به گوش همگان میرسد. بدین ترتیب زدبازی با وجود اینکه ظاهرا در تعدادی از آهنگها در مورد روابط جوانان و مهمانیها و عشق و حالهای سطحی سخن میگوید، حامل پیام مهمیست و آن هم نهادینه کردن نوعی مدرنیسم در مقابل زندگی سنتی ایرانیست که هر کس در دههی هشتاد زیست کرده باشد، میتواند به تاثیرگذاری آنها و به ثمر رسیدن هدفشان شهادت دهد. با چنین دیدگاهی تابستون کوتاهه تنها آهنگی دربارهی سفر تابستانهی یک گروه دوستانه نیست و زندگی منه هم کارکردی فراتر از هد زدنهای لحظهای مییابد. جالب آنکه در نقطه مقابل دنیای پرشور زدبازی، جهان تاریک و محتوم و گریزناپذیر حصین و صادق در آثاری مانند آلبوم شبا، ردپا، تنهایی قرار میگیرد که با وجود تفاوتهای ظاهری، کارکردهای یکسانی از منظر سیاسی ایفا میکنند. در واقع هم شادخواریهایی که زدبازی در پی القای آن بود و هم جهان افسردهای که حصین و صادق از زندگی جوانان ترسیم میکردند، هر دو بر خلاف نگاه رسانههای رسمی به جوانان و تصویر موهومی بود که آنها از جوانان امیدوار و سنتی ارائه میکردند.
بدین ترتیب از همان ابتدای دههی ۸۰، با اوج گیری طوفانی رپ فارسی حتی اشخاص بالا رتبه نیز نمیتوانستند چشم بر آن ببندند و انکارش کنند. در نتیجهی همین موضوع، از همان ابتدا تخریب رپ فارسی در رسانههای داخلی کلید خورد. تلویزیون وظیفهی اصلی این کار را بر عهده گرفت و با تهیهی برنامههایی مانند شوک سعی کرد تا با هدایت تودهی مردم به سمت این تفکر که رپ فارسی برآمده از نگرشهای شیطان پرستانه است، به اعتبار این شکل هنری ضربه وارد کند. شکست این پروزهی تلویزیون در کاستن محبوبیت هیپ هاپ در ایران، مسئولین را به سمت روشهای غیرمستقیمتر سوق داد. تمسخر هیپ هاپ توسط شخصیتهای دلقک در سریالهای لودهای که به اسم کمدی ساخته میشدند، روش بعدی بود. از زمانی که رپ فارسی به دلیل گستردگی محبوبیتش انکارناپذیر شد، در بسیاری از سریالها و برنامههای طنز، موسیقی رپ حضور گاه به گاهی پیدا کرد و عمدتا به شکلی کاریکاتوری به تصویر کشیده شد.
حضور رپ فارسی در سینمای ایران نیز وضعیت بهتری ندارد. یکی از احمقانهترین و ناجوانمردانهترین تلاشها در سینما برای ضربه به پیکرهی رپ فارسی، فیلم مردن به وقت شهریور از هاتف علیمردانی بود که بدون کوچکترین سطح از مطالعات و پژوهش در باب هیپ هاپ، تلاش میکرد تا وجههی آن را نابود کند. حتی در آثاری مانند مرهم از علیرضا داوودنژاد که تجربهای خوب از معضلات جوانان به شمار میرود، باز هم نگاه به هیپ هاپ نه آگاهانه بود و نه آن چنان منصفانه. شاید تنها نمونهی خوب از حضور این سبک موسیقی در سینمای ایران فیلم امروز کالتِ کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد اثر بهمن قبادی باشد. فیلمی که به طور کلی نگاهی توام با همدردی به موسیقی زیرزمینی ایران داشت و صحنهی حضور هیچکس در آن و بازخوانی ترانهی مشهور اختلاف، آن را در حافظهی کسانی که فیلم را دیدند جاودانه کرد.
رپ فارسی امروز در شکل کلی، کمتر آن تاثیرات سیاسی اوایل پیدایش خود را دارد. دیگر هر نوع شعر و موسیقی خارج از عرف یک کنش سیاسی محسوب نمیشود و در نتیجه بخش اعظمی از خانوادهی بزرگ رپ فارسی دیگر به عنوان هنرمندان سیاسی مطرح نیستند و حتی به شکلی آزادانه در گردهماییهای رسمی نیز حضور مییابند. با این حال تنوع مضامین و فرمها بسیار بیشتر از دهههای گذشته است، به شکلی که تمام آرتیستهای این حوزه سبک شخصی خود را یافته و آن را ادامه میدهند. اعضای گروه زدبازی هر یک به ساخت آثار مورد نظر خود از قطعات مین استریم گرفته تا حتی راک و بلوز مشغولند و از چند ماه پیش دوباره در کنار هم به استمرار بقای افسانهی زدبازی میپردازند. بهرام روز به روز با رادیکالیسمی شدید به سوی ترکیب هر چه بیشتر موسیقی و فلسفه گام بر میدارد. اعضای تشکل پایدار هر یک نگرش خاص خود را دارند و خصوصا هنرمندی مانند تهم با روی آوردن به گرایشات عرفانی خاص خود، دست به تجربیات بسیار جدیدی زده است. امروز هیپ هاپ ایران با وجود این که دیگر شور و حال اوایل دهه هشتاد را ندارد و حتی میتوان در مقالهای جدا به پدیدهی «مرگ رپ فارسی» پرداخت، اما همچنان در بزنگاههای تاریخی – چنان که در جریان اوضاع ملتهب یک سال اخیر کشور شاهد آن بودیم – میتواند به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین شکل هنری در مدیوم موسیقی ایفای نقش کند. انگار رپ فارسی را جان به جانش کنی، نافش با سیاسی بودن بریده شده است.
این مطلب به کوشش تیم تحریریه مجله تخصصی فینیکس تهیه و تدوین شده است.