کلیساها که قدمتی به اندازه خود مسیحیت دارند، همیشه و در طول تاریخ به عنوان نمادی از ارتباط با خدای مسیحیت در معماری مذهبی بودهاند. قرنها ساختن کلیسا در راس کار معماران اروپایی بوده است. حتی امروز نیز بیشتر شهرهای اروپایی در سیطره کلیسایی است که در وسط شهر قرار گرفته و به سیمای شهر ساختار بصری و معنا بخشیده است. با آن که معماری کلیسایی در طول تاریخ تحولات بسیار داشته، منشا آن را میتوان در دوران صدر مسیحیت دانست. از همان آغاز، معدودی روابط فضایی، با کیفیتی عمیقا نمادین را، به منزله مبدا ساختمان کلیسا انتخاب کردند یعنی انگارههای «مرکز» و «معبر» را بدین سان، معنایی بنیادین وجودی را از منظر مسیحی تفسیری تازه کردند. طرح معماری و تزیینات کلیساها همواره بر اساس اصول دین و عقاید مذهبی صورت گرفته و رفته رفته با تلفیق هنرهایی همچون نقاشی، موزاییککاری، مجسمهسازی و موسیقی به نهایت زیبایی و اوج خود رسیده و توانسته فضایی روحانی و دلنشین را در اختیار مردم قرار دهد. در دورههای بیزانس، رومانسک، گوتیک و رنسانس نیز کلیساهای بینظیری ساخته شدند که با شکوه و جلال خود تفاوت چندانی با موزه ندارند.
معماری کلیسا در دوران مدرنیته
در دوران مدرن و همزمان با پیشرفت تکنولوژی هنوز هم طراحی کلیسا و بناهای مذهبی با عنوان نمازخانه جایگاه مهم خود را در طراحی بنا داشت. با ظهور مدرنیته دست طراحان برای آزادی در طراحی باز شد. بسیاری از اساتید معماری مدرن برای مثل لوکوربوزیه و فرانک لوید رایت، و آنها که معاصرتر هستند مثل تادائو آندو بسیاری از کلیساهای تاثیرگذار در تاریخ معماری در کارنامه خود دارند. در اینجا لازم است یادآوری کنم که معماری همچون فرانک لوید رایت که به تندیسگری نیز در کارهایش معروف است، بسیاری از طرحهای تندیسگون خود را با موضوع کلیسا و بناهای مذهبی اتود زد. به طوری که تاثیرگذاری او بر معماری کلیساها در آمریکا را هم پای تاثیرگذاری او در تاریخ معماری مدرن میدانند. فرانک لوید رایت که هنوز اثراتی از قرن نوزدهم را میشود در آثارش دید، در پی ترجمه های بسیار ظریفی از سنت معماری کلاسیک در اتودهای خود بود. اما نقش این گونه معماران در ترویج و ابداع طرحهای مدرن با متریالهای نو و طرحهایی به نسبت سادهتر بسیار مهمتر است. در دوران معماری مدرن، ترجمهی جدیدی از نوع مواجهه با فضاهای مذهبی مثل کلیسا به جامعهی معماری عرضه شد که فاکتورهایی مثل شفافیت استفاده از مصالح جدید، استفاده از فضاهای یکسره خودنمایی میکند. قابل ذکر است که استفاده از فضاهای یکسره تاثیر پذیر از ویژگی پیوستگی، یکپارچگی و آزادی در پلانهای معماری مدرن بود.
جایگاه نور در کلیسا
مسالهی نور در کلیسا جایگاه مهمی دارد؛ بابت همین در این نوشتار کاربرد آن را در معماری کلیساهای قبل از دوران مدرن و پس از آن و در قرن بیست و یکم نیز مورد توجه قرار میدهیم. در کتب آسمانی هر دین، راههای متفاوتی که در آن تقدس نور عنوان شده را مشخص میکند. در دین مسیح خداوند نور مطلق است، در انواع متون دینی مسیحی از خداوند به عنوان پدر یاد میشود، نوری که سرشار از حیات و زندگی است. عیسی در توصیف خداوند میفرماید: «پس گویم اگر کسی مانند خدا شود سرشار از نور گردد اما اگر او یک تن گردد جدا از خداوند، سرشار از ظلمت شود.» عیسی در انجیل خود را نور معرفی میکند. در توصیف نمادین آمده است: «من نور جهان هستم، هر که مرا پیروی کند در تاریکی نخواهد ماند زیرا نور حیات بخش، راهش را روشن می کند.» بعد از انقلاب صنعتی، معماری کلیسا ضمن بر آوردن نیازها و ارائهی پلانی که جوابگوی کارکردهای کلیسا باشد به دلیل نوآوری، ابداعات و اختراعات در این دوران به شکلهای نوین گرایش پیدا کرد. با پیشرفت تکنولوژی شاهکارهایی در استفاده از متریال به وجود آمد که باعث شد نقش نور که جایگاه مهمی در مسیحیت دارد، نقش بارزتری در معماری و جزییات بنا پیدا کند. نور به عنوان یکی از عناصر سمبولیک معابد مسیحیت فضای داخلی کلیسا را شکل داده است در کلیساهای صدر مسیحیت جسمانیتزدایی را از طریق نورپردازی محقق میساختند. کلیساها نور میگرفتند اما نور فقط سطح فضای داخلی آنها را متاثر میساخت. در دوران مدرنیته دیگر مهم نبود که دیوارهایی با ضخامت بالا ساخته شود، و دست معماران برای خلاقیت باز بود تا بتوانند عناصر بیشتری از کلیساهای قدیمی را با نقش نمادهای مسیحیت وارد بناهای مدرن کنند. کلیسای نور تادائو آندو نشان داد که میتواند از نور به عنوان مهمترین فاکتور در کلیسا استفاده کرد. و در واقع حذف جزییات و تزیینات در بنا هیچ خللی در عملکرد معماری کلیسا ایجاد نمیکند.
کلیسای رونشان
از اهمیت طراحی کلیسا توسط لوکوربوزیه همین بس که لوکوربوزیه در این کلیسا موفق شده است که ویژگیهای اصلی مکان مقدس مسیحی را احیا کند. بنای او هم قلعه است و هم تصویری شاعرانه از غربت. کلیسای رونشان یکی از مهمترین کلیساهایی است که بابت فرم خاص و سنتشکنانهاش بسیار مورد انتقاد و تحسین قرار گرفت. همچنین یکی از جذابترین وجوهِ معماری این کلیسا پنجرههایی است با هندسه نامنظم و جاداده شده در دیوارها. لوکوربوزیه سوراخهای کوچکی در نما طراحی کرد که نور را در داخل این کلیسا، به وسیلهی مخروطی کردن پنجرهها یا همان حفره های دیوار، شدت ببخشد. هرکدام از دیوارها با قاب های پنجره های متفاوت می درخشند، که در پیوستگی با دیوارهای تماما سفید، خصوصیات دیوارهای درخشان و پانچ شده را از طریق ورود نور مستقیم ارائه میدهد. افکتهای نوری، یک نقش نقطه نقطه را بر روی دیوار پشت محراب در نمازخانه میآفریند. این تاثیرِ نورهای نقطه نقطه، کیفیتی فضایی را در مخاطب در حال نیایش ایجاد مینماید که حس فضای نیایش را تشدید میکند.
کلیسای نور تادائو آندو
در کلیسای نور تادائو آندو هیچ صلیبی که مجسمه مسیح یا پیهتا در آن باشد موجود نیست. بلکه شکافی در راستای عمودی و افقی ایجاد شده تا صلیبی را به وجود آورند. در دیوارهای این کلیسا به نور به عنوان متریال نگاه شده است. کف آن و نیمکتها نیز از الوارهای کمارزش ساخته شده تا با سطح زیر و ناصافشان هویت بیپیرایه و با صداقت فضا را مورد تاکید قرار دهد. از نظر آندو، کلیسای نور نوعی معماری دوگانه یعنی ماهیت دوگانه توپر / خالی، نور / تاریکی، محوطه بسته / محوطه باز و آزاد است. پلان ساده و بیپیرایهی این نمازخانه اما با تاثیرگذاری بالا در کیفیت فضایی هر بینندهای را تحت تاثیر خود قرار میدهد. قرار دادن نمای شرقی در طرح آندو موجب عبور نور به داخل ساختمان از اوایل صبح تا کل روز شده که خاصیت معنوی به دیوارهای بتونی داخلی و در کل به تمام محوطه آن شده است. آندو میگوید: «در همه کارهای من، نور عامل کنترلکننده مهم محسوب میشود. شیوه نوردهی آندو در کلیسای نور باعث شده مواد مادی حالت غیرعادی، تاریکی به روشنایی و روشناییِ داخل فضا تبدیل گردد.»
معماری معاصر کلیساها
امروزه از طراحی کلیسا به یک نوع طراحی رویایی یاد میشود. کلیساها در قرن ۲۱ رویکردهای متفاوتی را دنبال میکنند. به جای تزیینات به عملکرد و پویایی و سادگی و مینیمالیزم روی آوردهاند. گاهی اوقات به راحتی نمیتوان باور کرد که بناهایی که در چند دهه اخیر ساخته شدهاند فرم و نمای یک کلیسا باشند. شاید هم کلیساهای عصر حاضر نیازی به شکوه کلیساهای پیشین را نداشته باشند. هر چند باید همچنان به عنوان یک بنای مذهبی مورد توجه باشند. گاهی اوقات استفاده از بعضی متریالها در نمای ساختمان ما را در تشخیص یک کلیسا به تعجب یا تحسین میاندازد چنان که مردم عادی را نیز علاقمند به معماری میکند.
فضا، خطوط، نور و صدا مولفههای اساسی تجربه معماری هستند. اخیرا معمارانی که کلیساها را با این عناصر اصلی در ذهن خود طراحی کردهاند، واتیکان آنها را به دلیل منحرف کردن شکل و شمایل سنتی کلیساها مورد انتقاد قرار داده است. برای نمونه در سالهای اخیر طراحی ماسیمیلیانو دوریانا فوکساس برای کلیسایی در Foligno ایتالیا، از طرف رئیس شورای فرهنگی موقت واتیکان به دلیل شباهت به یک موزه، مورد انتقاد قرار گرفت. به نظر میرسد که زیبایی شناسی مدرنیستی معماری مذهبی که لوکوربوزیه از کلیسای رونشان شروع کرده بود، در معماران معاصر نفوذ کرده است. آنها سنت شکستهاند و برای ایجاد یک تجربه دینی مبتنی بر مراقبه و تعمق بدون در نظر گرفتن عقیده خاصی، طراحی میکنند. من فکر میکنم رویکردی که طراحان امروزه به طراحی کلیسا دارند نتیجه رویکردی جهانی به طراحی است. ساختمانها جلوههایی از ارزشهایی هستند که در طیف گستردهای از اعتقادات مذهبی مشترک وجود دارند، اما ممکن است توسط افراد غیرمذهبی نیز مورد قبول واقع شوند.
این مطلب به کوشش تیم تحریریه مجله تخصصی فینیکس تهیه و تدوین شده است.