درباره فیلم «بدرود پسرم / So Long My Son» (وانگ شیائوشوای)

بدرود پسرم، سیزدهمین ساخته وانگ شیائو شوای کارگردان ۵۳ ساله چینی که پیش از این با فیلم دوچرخه بیجینگ در سال ۲۰۰۱ جایزه بزرگ هیات داوران برلین را گرفته بود، سال گذشته دو جایزه بهترین بازیگر مرد و زن فستیوال برلین را تصاحب کرد. قصه فیلم متمرکز بر دو خانواده و زوج اصلی (لیون ونگ و یائوجون لیو) است که شاهد مرارت های زندگی شان در طول ۳۰ سال از اوایل دهه هشتاد هستیم…

هم چون کارهای شاخصی چون وداع با محبوبه‌ام (چن کایگه، ۱۹۹۳)، زیستن (ژانگ ییمو، ۱۹۹۴) و بادبادک آبی (تیان ژوانگ ژوانگ، ۱۹۹۳) فیلم بدرود پسرم نیز بخشی از درام اثر خود را به تاثیر پیامدهای انقلاب فرهنگی در چین، سیاست های تنظیم خانواده و عواقب ناخوشایندش این دوران اسفبار تخصیص داده است. دورانی که موسیقی و رقص جرم و گناه بود. مردی (شین جیان) که به خاطر رقصیدن در یک پارتی دستگیر و به چندین سال زندان محکوم می شود. یا زوجی که باید حاملگی و نوزاد خود را از مسولان کارخانه پنهان کنند تا شغل خود را از دست ندهند. و مادری که ایثارگرانه از فرزند پسر دوستش (که مانند دوقلوهایی با فرزندشان در یک روز متولد شده اند) نگهداری می‌کند. همان مادری که مسبب اخراج آنها از کارخانه نیز بوده است و اکنون باید برای حفظ شغلش، فرزند خود را دور از اذهان نگاه دارد. اما شوک اصلی فیلم مرگ شین شین فرزند نوجوان ونگ و لیو داخل سد آبی است که مسببش هم هائوهائو (همان فرزند زوج دیگر) است. زوجی که با عدم افشای این راز و برای حمایت از فرزندشان، سالها این بار الیم را بر روی دوش او قرار می‌دهند. فیلم بدرود پسرم با رفت و برگشت‌های پیاپی بین گذشته و حال و آینده، قصه خود را به قدری تو در تو،عمیق و تاثیرگذار روایت می کند که قابها و تصاویرش تا مدتها رهایتان نمی کند. تصاویری چون ضبط صوت خاک گرفته‌ای که در اتاقک محقری که ونگ و لیو سالها در آن زندگی می کردند، اکنون گوشه‌ای افتاده است. همان ضبط صوتی که نوای موسیقی خاطره انگیزش خاطرات تلخ و شیرین سال‌های دور را تداعی می‌کند. یا قاب عکس ونگ و لیو با فرزند مرده‌شان که شناور بر آب ناگهان از زیر کمد سر بیرون می آورد تا دعوای زوج بر سر عدم شباهت پسرخوانده متواری شان به همان فرزند مرده را بیهوده جلوه کند. و یا رفتن زوج پس از سالها بر سر مزار فرزند و کنار زدن بوته های خار اطراف گور و نشستن و نظاره کردن شهر از ورای مردگان در خاک خفته. مردگانی که انگار رفتنشان سرآغاز تولدی دیگر و پیوند دهنده میان آدم‌هاست. هائو هائوی اینک پزشک با اعتراف گناهش نزد ونگ و لیو، خودش را از بار سنگین مرگ او رها می‌کند. مادر اکنون نوزاد هائو هائو را در آغوش گرفته و پدر نیز اکنون ناظر فرزند نوجوان ناخواسته اش از طریق اسکایپ است. و در نهایت شاهد بازگشت پسرخوانده عصیانگر ونگ و لیو هستیم که پس از سالها به گاراژ خانه اش بازگشته و خواهان دیدار با آنها است.

بدرود پسرم

شاید در این روزهای غم انگیز و مرگبار کرونایی که چینی‌ها را هم مسبب آن می‌دانیم، دیدن یک فیلم سه ساعته آن هم از نوع چینی‌اش، برایتان عذاب آور باشد، اما تماشای بدرود پسرم، این فیلم منقلب کننده را که حکایت رنج، گناه، ایثار، بخشایش و وصال بین آدم‌هاست را از دست ندهید.

در سکانسی از فیلم ونگ و لیوی سالمند سوار هواپیما شده اند تا پس از سال‌ها به ملاقات دوست در حال احتضارشان بروند. ناگهان هواپیما در تلاطم هوایی شروع به لرزشهای وحشتناک می کند و آن دو نیز دستان همدیگر را محکم می فشارند. پس از رفع بحران، زن با لبخند به همسرش می گوید: «خنده داره. ما هنوز هم از مردن می ترسیم!» بله.زوجی که سال‌ها در کشورشان از همه بلایا و مصائب و رنج ها و مشکلات جان به در برده اند، داغ مرگ فرزند دیده اند و حتی تا پای مرگ هم رفته اند، دیگر نباید از مردن هیچ هراسی داشته باشند.

بدرود پسرم

نویسنده: منصور سیرتی

این مطلب به کوشش تیم تحریریه مجله تخصصی فینیکس تهیه و تدوین شده است.

 

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
فینیکس
فینیکس
مرکز فرهنگی هنری فینیکس

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights