در چند روزِ پس از برگزاری اسکار، پیرامون فیلم انگل ساخته بونگ جون-هو، کارگردان اهل کره جنوبی، و اینکه آیا مستحق گرفتن جایزه اسکار بود با دوستان و افراد مختلفی صحبت کردم. مهمترین بحثی که این روزها مطرح میشود این است که جایزه گرفتن انگل نشان میدهد که سینما وارد دوران جدیدی شده. دورانی که در آن بحثِ مرزها و مرزبندیهایی که پیش از این در سینما وجود داشت کمرنگتر شده و دنیای سینما حالت جهانیشدهای پیدا کرده است. اسکار با این انتخاب دری باز کرده به دنیاهای جدید و مرزهای جدید. در بررسی این ادعا، موضوع بحث میتواند از اینجا شکل بگیرد که اگر معتقد هستیم که اسکار با انتخاب انگل مرزبندیهای خودش را زیر سوال برد، چرا اسکار هنوز بخشی با عنوان «فیلم بینالمللی» دارد؟ آن هم دقیقا در سالی که نام این بخش را از «فیلم خارجیزبان» تغییر داده است. اگر اعتقاد داشته باشیم که اسکار به سمت و سوی نوعی منطق جهانی پیش میرود، اولین کاری که باید اتفاق بیفتد این است که بخش سینمای بینالملل از اسکار حذف شود، از این جهت که خیلی از فیلمهایی که امروزه در هالیوود تولید میشوند، فیلمهایی هستند که بازیگرانشان یا عواملشان غیرآمریکایی هستند؛ یا محصول کمپانیهایی هستند که به انواع مختلف غیرآمریکایی هستند، و یا پخشکنندههای فیلمهایشان و بازیگرانشان غیرآمریکایی هستند. در واقع مرزبندی سینمای داخلی و جهانی در سینما بسیار سخت شده. در این صورت، باید این امکان را داشته باشیم که یا فیلمهای آمریکایی هم در بخش فیلمهای بینالملل شرکت کنند یا این بخش برداشته شود (بحث زبان هم که به نظر میرسد برای اسکار مطرح نیست.)
مورد دوم این است که اگر بحث فیلم بینالمللی برای اسکار مهم است، این مفهوم جهانیشدن با دولت و حکومت در تضاد است. در حقیقت ما معتقدیم در منطق جهانی، دولت قدرتش را از دست داده. اگر به این شکل است، پس دیگر انتخاب فیلمها را هم نباید دولت انجام بدهد. چرا با این وجود هنوز در اسکار این دولتها هستند که فیلمهایشان را انتخاب میکنند؟ باید ساختار به سمت این پیش برود که مثل جشنواره کن، هنرمندان، مستقل از دولت داخلیشان بتوانند فیلمهای خود را ارائه بدهند و آکادمی اسکار از میانشان انتخاب کند. مورد دیگری که در کل نسبت به این قضیه نگرانکننده است بحث سینمای بدنه (mainstream) آمریکا و تقابلش با سینمای آوانگارد و هنری است. در حقیقت اسکار همواره محلی بوده که در آن توجه به فیلمهای بزرگ روز را میدیدیم. فیلمهایی مثل هابیت، جنگ ستارگان، ایندیانا جونز. اسکار از این نمونه آثار در سینما حمایت میکرد، و به ما این امید را میداد که سینما یکی از وظایف مهماش سرگرم کردن است. یعنی اسکار بخش مهم حمایت از سینمای سرگرمکننده را نیز در درون خود داشته است. در این چند سال اخیر اما میتوانیم ببینیم که توجه به سینمای سرگرمکننده خیلی کمتر شده و اسکار بیشتر به فیلمهای هنری یا فیلمهایی که حس میکنند از نظر political correctness وضعیت جامعه امروزی را نشان میدهند رو آورده است. با این شرایط، یک نگرانی ایجاد میشود که آیندهی سینماهای تجاری و سینمای اصطلاحا بدنۀ امریکا چه خواهد بود؟ این نمونه فیلمها با فیلمهای مستقل و کوچک بسیار فرق میکنند. فیلمهای کوچک و مستقل، آثاری هستند که با بودجه محدود تولید میشوند. هنرِ کارگردان در آنها به این است که با حداقلها فیلم خوبی تولید کند.
حال اگر بخواهیم تمام این مرزها را از بین ببریم، چنین پرسشی مطرح میشود که تمایز میان فیلمهای بزرگ و فیلمهای کوچک به چه شکل ایجاد خواهد شد؟ آیا میتوانیم یک فیلم بزرگ که با بودجهای به طور مثال ۱۳۰ میلیون دلاری را با فیلمی که نهایتا با ۱۰ میلیون دلار تولید شده است مقایسه کنیم؟ یک فیلم بزرگ گاه تمام نیروی یک شهر را بسیج میکند. پتانسیل و ویژگی یک کارگردان برای چنین فیلمی با کارگردان یک فیلم کوچک متفاوت است. آیا میتوانیم این دو را با هم مقایسه کنیم؟ اینها سوالاتی است که پس از برنده شدن انگل در اسکار برای من ایجاد شده و این ترس را احساس میکنم که دو چیز کاملا متفاوت را داریم با یکدگیر مورد مقایسه قرار میدهیم، در حالی که کاملا از دو جنس کاملا گوناگون هستند. بیشتر از هر چیز اما از این میترسم که تا حدی مساله انگل پیش برود که مرزبندیهای میان سینمای هنری و سینمای غیرهنری (یا تجاری) از بین برود و تقریبا همه جا یک چیز را ببینیم. در واقع فیلمها و آثار تولیدی در سینما به سمتِ یک شکل شدن پیش روند. مثلا اگر در هالیوود شاهد ارزشها و آرمانهایی خاص و ویژهی خودش بودیم، و از طرف دیگر در کن یا ونیز و برلین به نوع دیگری از سینما توجه میشد و هرکدام ویژگی خود را داشت، حالا این ترس وجود دارد که تمام اینها شبیه به یکدیگر شوند و تمامی اینها تنها یک نمونه از سینما را مورد حمایت قرار بدهند؛ در واقع آن دگرگونیها، آن تفاوتها و آن ارزشگذاریهایی که نگاه متفاوت داشته خواسته یا ناخواسته از بین بروند. به سمت یکسان شدن و شبیه به هم شدن پیش میرویم…
این مطلب به کوشش تیم تحریریه مجله تخصصی فینیکس تهیه و تدوین شده است.