خیزرانی که خم میشود
قویتر از بلوطی است
که مقاومت میکند
(ضربالمثل ژاپنی)
علاقه به فرهنگِ ژاپن در سالهای اخیر به طور گسترده افزایش پیدا کرده و موارد گوناگونی از موسیقی تا فیلم، غذا و هنر را دربرمیگیرد. چیزی که فرهنگ و سنتهای ژاپنی را اینقدر خاص میکند تاریخ طولانی انزوا و جداافتادگی این کشور است. ژاپن؛ این هویت قوی، متمایز و غنی را به این سبب به دست آورد که مدتی طولانی از تأثیرات خارجی دور بود. این کشور طی بیش از ۲۲۰ سال، نوعی سیاست خارجیِ انزواطلب داشت که به ساکوکو [۱]معروف بود، به معنای «کشورِ بسته». در دوران شوگانسالاری توکوگاوا [۲]روابط و تجارت بین ژاپن و سایر کشورهای جهان بهشدت محدود بود. در این دوره، در تلاش برای مقابله با تهدید احتمالی نفوذ خارجی، مذهبی و استعماری، به افرادِ کمی اجازه داده میشد کشور را ترک کنند و از اوایل دهۀ۱۶۰۰عدۀ اندکی اجازه ورود یافتند. دوران طولانیِ دو قرن انزوای ملی از خیلی وقت پیش آغاز شد و در اوایل دهۀ ۱۸۵۰ پایان گرفت. آن دورانِ انزوا و تنهایی نقشی عظیم در بافتن تاروپود جامعۀ ژاپن داشته است. آدابورسوم، سنت و فرهنگ ژاپن در آن حبابِ دورافتاده رشد کرد و شکوفا شد.
اِرین نیمی لانگارست، نویسندۀ جوان بریتانیایی-ژاپنی مقیم لندن، در نخستین اثرش «ذهن و زندگی ژاپنی»، تحتتأثیر فرهنگِ ژاپنی خانوادۀ مادریاش و بهخصوص پدربزرگش که اواخر عمر فعالانه سرگرم زندگی معبدنشینانه شده بود، مفاهیم ناب فرهنگ ژاپن را با خوانندگان در میان میگذارد و به شما کمک میکند گذرا بودن زندگی را بشناسید و با آن کنار بیایید. خواننده به کمک این مفاهیم میتواند زیبایی درونِ آشفتگیها و بینظمیها را بیابد و یاد بگیرد که جای زخمهای خود را با بیزاری نگاه نکند و به آنها حرمت بگذارد که همۀ آنها میتوانند بسیارمایۀ رهایی باشند. در این نوع زندگی بهجای اینکه دنبال هدفی دوردست و کمالی دستنیافتنی باشید، در پی آرامش و رضایتمندی در اموری خواهید بود که همینحالا پیش روی شما قرار دارند؛ اینکه بتوانید بگویید: «من کامل نیستم و این هیچ اشکالی ندارد.»
اِرین در سال ۲۰۱۲ در رشتۀ انسانشناسی اجتماعی از دانشگاه منچستر فارغالتحصیل شد و پس از مرگ پدربزرگش که رابطۀ عاطفی عمیقی با هم داشتند به لندن، شهری که آشنایان زیادی در آنجا نداشت نقلمکان کرد. در این دوره، آشفته بود و احساس سرگشتگی میکرد. پس دوربینش را گرفت و شروع کرد به ثبت زندگی خود در لندن. از غذایی که میخورد، از خوشیهای روزانهاش و چیزهایی که به او حس خوشبختی میدادند مستند ساخت و این کار، نقطۀ آغاز کارِ وبلاگش بود: «در سالهای اخیر در وبلاگم مطالب زیادی دربارۀ ژاپن نوشتم که بیشترشان شامل رِسِپیها، سبک زندگی و راهنماییهایی مربوط به سفر بودند. در خیلی از نقاط جهان زندگی کردهام اما احساس میکنم در هر جنبه از زندگیام همیشه به همان چهارچوبها، آیینها، عادتها و سنتهایی بر میگردم که از تربیتم، زندگی خانوادگیام و از زمانهایی که در ژاپن سپری کردهام آموختم.»
اِرین در بخش نخست کتاب «ذهن و زندگی ژاپنی» در مورد مفهوم ایکیگای[۳]، یعنی آنچه توانگری و طراوتی خوشایند برای ما فراهم میکند و به قول فرانسویها به زندگی علت وجودی میبخشد سخن میگوید. ایکیگای همهاش دراینباره است که بدانید اتفاقات بد میگذرد و آن عنصری را در زندگیتان پیدا کنید که به شما در رسیدن به رضایتمندی کمک میکند.
یافتن هدف یا ایکیگای میتواند به ما در یافتن رضایتمندی از زندگی کمک کند، چون به مدد آن میتوانیم بیشتر تمرکز کنیم. ایکیگای جلوی غرقشدنمان در ناراحتیها و ناامیدیهای کوچک روزمره را میگیرد و مهمترین جنبههای زندگیمان را پیشرویمان قرار میدهد. ایکیگای همچنین کمک میکند که با دیگران همدلتر باشیم. در نهایت، یافتن ایکیگای میتواند به ما کمک کند که به مهمترین بخشها و امکانات زندگیمان توجه کنیم.
اِرین نیمی لانگارست میگوید: «پیوند قوی خانوادگی، دوستیهای خوب و صمیمی و خانهای کوچک و زیبا همه به من کمک میکنند که ایکیگای خودم را غنیتر و معنادارتر کنم. اینکه میدانید چه چیزی انگیزهبخش شماست و شما را پیش میراند، معنیاش این نیست که باید در منطقۀ راحتی و آسایش خود بمانید و فقط روی آن تمرکز کنید. ایکیگای شما چیزی است که میتوانید به آن برگردید. باید به چالش کشیده شوید و مرزها را فراتر ببرید.»
وابیسابی[۴]
وابیسابی، نوعی جهانبینی و شیوۀ زندگی، و یکجور زیباییشناسی است و معنای اصلیاش اشاره دارد به احساس تنهایی و دوریای که با زندگی در طبیعت همراه است. وابی به زیباییِ ظاهراً متناقضِ نقصها و ناکاملیها هم اشاره دارد (مثل جام شکستهای که با طلا و به کمک هنر کینتسوگی [۵]مرمت شده است.) سابی، بسته به زمینه و سیاق بحث، ممکن است به معنای «پژمرده»، «لاغر» یا «سرد» باشد، اما در اغلب موارد به زیباییِ پیری و پا به سن گذاشتن اشاره دارد – شبیه تغییر رنگ چوب، جذابیت زنگزدگی، پژمردگیِ ظریف و خشک شدن گل رز در آفتاب.
مفهوم وابیسابی از این جهت جالبتوجه است که در مقابل دیگر ایدئالهای کمالگرایانه قرار دارد. چیزهایی از قبیل جستوجوی بیوقفۀ جوانی و ثباتِ همیشگی داشتن یا بینقص بودن. این ایدئالها، از بسیاری جهات، یکسره غیرواقعی و دستنیافتنیاند و لطف و برکت چندانی در آنها نیست. یافتن راحتی و زیبایی در گذر لحظهها و آسودهخاطری در پذیرش آنچه نمیتوانیم تغییر دهیم، لطف و بخشندگی بیشتری دارد. این نگرش، آرامش و رضایتمندی از زندگی را دستیافتنی میکند و ترغیبتان میکند با خود مهربانتر باشید و از خودتان بیشتر مراقبت کنید. وابیسابی شما را به اصل و ذات معنای انسانیت برمیگرداند و دوباره با روندهای طبیعی امور و سفری که در آن هستید، پیوندتان میدهد – زندگی چه سریع، غافلگیرتان میکند و چقدر مهم است که نعمتهای خود را قدر بدانید.
کینتسوگی [۶]چیست؟
بنابر افسانهها، هنر کینتسوگی را، که به معنای «وصل کردن یا بند زدن و مرمت کردن با طلا» است، میتوان به دوران شوگان سالاریِ آشیکاگا یوشیماسا در قرن چهاردهم میلادی نسبت داد. او از کار تعمیر یکی از قطعات سرامیکی با ارزش خود که بد وصله شده بود چنان مضطرب و نگران شد که از برخی صنعتگران ژاپنی درخواست کرد راهحل دیگری پیدا کنند که از نظر زیباییشناسی خوشایندتر باشد. هنر کینتسوگی در پاسخ به این درخواست گسترش یافت.
فلسفۀ پشت کینتسوگی
کینتسوگی هنر ترمیم ظروف سفالی شکسته با لاک طلایی است. تکههای خردشده را دوباره کنار هم قرار میدهند و با طلا تزئین میکنند و به این ترتیب حتی از آنچه در ابتدا بودند زیباتر میشوند و جلوۀ بیشتری مییابند. شیءِ شکسته، بهجای آنکه دور انداخته شود یا بهخاطر عیب و ایرادی که پیدا کرده برایش ماتم بگیرند، ارزشی بیش از قبل مییابد، چون بدشکلی یا نقص آن، از طریق هنر کینتسوگی به قدرتش تبدیل میشود و بر زیبایی آن میافزاید. کینتسوگی را اغلب میتوان در فنجانهایی که برای مراسم چای (یا سادو) مورد استفاده قرار میگیرد، یافت؛ مفهوم کینتسوگی استعارهای جالبتوجه و گیراست و کاربردش لزوماً محدود به اشیا نمیشود. کینتسوگی مفهومی مهم و حتی نیرومند برای فکر کردن است، مخصوصاً در آن برهههایی از زندگیتان که آمیخته به دشواریها و تنگناهاست. حتی میتوانید آن را در مورد موضوع سادهای مثل عیب یا نقصی که در خودتان مییابید، به کار ببرید. در بخشی از کتاب «ذهن و زندگی ژاپنی» آمده: «من فلسفۀ پشت کینتسوگی را دوست دارم، چون سختیهایی که در زندگی با آنها روبهرو میشویم، شخصیت ما را میسازند. همانطور که برای درک بهتر شیرینی به تلخی نیاز داریم، سختیها و مشکلاتی که همه با آنها مواجه میشویم، چیزهایی از قبیل از دست دادن عزیزان، خیانت، دلشکستگی، ناامیدی، بخشی از تاریخ، هویت و داستانهای زندگی ما هستند»
کینتسوگی ما را تشویق میکند که بهجای پنهان کردن جای زخمهایی که این سختیها و ناملایمات به جا میگذارند، آنها را بپذیریم و درک کنیم که چگونه در شکلگیری هویت ما نقش ایفا میکنند. هیچ چیزی تا به حال واقعاً شکسته نشده، هر چقدر هم که در زمان خودش دردناک به نظر رسیده باشد.
در سطح عملیتر هم کینتسوگی ترغیبمان میکند که مصرفکنندگانی هوشیار و آگاه باشیم. بهجای اینکه دائم در پی مُدهای سریع و جدید باشیم، باید از داراییهای خود مراقبت کنیم، و بر روند تعمیر و مرمت تمرکز کنیم، نه اینکه بهصورت غریزی آنها را دور بیندازیم و کالاهای جدید جایگزینشان کنیم. این شیوه برای محیطزیست و برای حسابهای بانکی ما بهتر است و شلوغی و آشفتگی را هم کاهش میدهد.
شوگانای[۷]
مشخصۀ نگرش و مبنای فکریِ پشت مفهوم کینتسوگی «تمایل به انعطافپذیری در پذیرفتن چیزهایی که نمیتوان تغییرشان داد و افزایش این انعطافپذیری» است. کلمۀ معادل این نگرش، شوگونای است به معنی «دیگر چارهای نیست» یا «کاریش نمیشود کرد.» این اصطلاح دربارۀ تصدیق ناامیدیتان است، اما به معنی دانستن این واقعیت هم هست که کار دیگری نمیشد کرد.
تغذیه
محققان؛ عمر طولانی مردم ژاپن را تا اندازهای به رژیم غذایی آنها نسبت دادهاند، یعنی رژیم و سبک غذاییای که متنوع و پر از سبزیجات، گیاهان و میوه است.
جملهای هست که از اکیناوا میآید: هاراهاچیبو[۸]، یعنی «بخورید تا هشتاد درصد سیر شوید.» بهجای اینکه آنقدر غذا بخورید که بشقابتان حسابی پاک شود و ذرهای غذا در آن نماند، یا احساس کنید تا خرخره غذا خوردهاید، آنقدر غذا بخورید که احساس سیریِ راحتی کنید. بعد، چند دقیقه صبر کنید تا بدنتان میزان سیری شما را پردازش کند. پس از این اگر هنوز احساس رضایت ندارید، ادامه بدهید و کمی دیگر غذا بخورید.
سخن پایانی
همۀ فلسفهها و مفاهیم مطرحشده در این کتاب میتوانند در یافتن رضایتمندی و شادمانی به شما کمک کنند. ایکیگای شما انگیزۀ اصلی، هدف شما، دلیل و چراییِ شما خواهد بود. در طول راه، با شکستها و دردها و ازدستدادنهایی روبهرو خواهید شد. اما این تجربهها بهجای ناامیدی، منجر به بصیرت میشوند و درنتیجه همهچیز را زیباتر میکنند. لبههای شکستۀ مرمتشده با طلا، باعث زیبایی هرچه بیشتر وسایل میشوند. با پذیرش نقص و ناکاملی و تحسین چیزهای بهظاهر پیشپاافتاده، قـدر و ارزش آنچه را که پیشرویتان است پیدا خواهید کرد.
اِرین نیمی لانگارست باور دارد: «تغییر ذهنیت یکشبه رخ نمیدهد. بهندرت تجربۀ آن لحظۀ برقآسا به ما دست میدهد و نمیتوانیم سرشت خود را به این سرعت تغییر بدهیم. این تغییر از طریق کارهایی که میکنیم و بسته به اینکه چطور آنها را انجام میدهیم، صورت میگیرد. با دانستن اینکه میخواهیم به چه دست پیدا کنیم، میتوانیم سعی و کوشش خودمان را برای رساندن خود به آن نقطه، آغاز کنیم. از طریق مراقبت فکری به آن میرسیم. مراقبت فکری هم حاصل حضور در لحظه، گوش سپردن به خودمان و وقت گذاشتن برای تیمار خود است، خواه به مدد پیادهروی در جنگل، آراستن گلها، غوطه خوردن در وان حمام یا مرتب کردن خانهمان باشد.»
ارتباطمان با دیگران و با دنیای بیرون هم در این زمینه کمکمان میکند – از طریق غذا خوردن با یکدیگر، نوشیدن یک فنجان چای در کنار هم یا نوشتن نامهای به آنها تا بهاینترتیب به آنها بگویید که در فکرشان هستید. تعادل بیابید، استراحت کنید و طعم سکوت را بچشید. دست به عمل بزنید. خراشیدگیها و زخمها و جراحتهایی را که در مسیرِ تلاشتان میبینید، بپذیرید. هفتبار زمین بخورید و هشتبار بلند شوید و به رفتن ادامه دهید.
نشره خزه، «ذهن و زندگی ژاپنی» را با ترجمۀ شهابالدین عباسی بهتازگی منتشر کرده است.
***
[۱] Sakaku
[۲] Tokugawa shogunate: شوگون سالاری توکوگاوا حکومتی فئودالی در ژاپن بود
که به دست شوگونها و خاندان توکوگاوا اداره میشد. از این دوران با عنوان دورهی ادو نیز یاد
میشود و نام خود را از پایتخت این دوره ادو، توکیو در ژاپن امروز میگیرد. این حکومت از سال
۱۶۰۳تا ۱۸۶۸که آغاز دوران تجدید حیات مِیجی بود، پایدار ماند.
[۳] Ikigai
[۴] Wabi sabi
[۵] Kintsugi
[۶] Kintsugi
[۷] Shoganai
[۸] Hara hachi bu