مارک رولندز، فیلسوف و نویسندۀ مشهور بریتانیایی، در آخرین کتاب خود با عنوان «جهان شعلهور: انسانها، حیوانات و آیندۀ زمین»، تحلیلی متقاعدکننده از سه مشکل زیستمحیطی کلیدی دوران ارائه میکند. رولندز به مسائل مبرم تغییرات اقلیمی، نابودی گونهها و بیماریهای همهگیر میپردازد و استدلالش این است که این مشکلات، پیامدهای انتخابهای اشتباه ما هستند.
مارک رولندز، نویسنده و فیلسوفِ ولزی در سال ۱۹۶۲ در نیوپورت متولد شد. او استاد فلسفه در دانشگاه میامی است و چندین کتاب در حیطۀ موضوعات مختلف از جمله فلسفۀ ذهن، حقوق حیوانات، آیندۀ زمین و محیطزیست نگاشته است. رولندز تحصیلات خود را در رشتۀ مهندسی در دانشگاه منچستر آغاز کرد، بعدتر به فلسفه گرایش پیدا کرد و دکترای خود را در این رشته از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. او سمتهای آکادمیک مختلفی را در زمینۀ فلسفه در بریتانیا، ایرلند و ایالاتمتحده برعهده داشته و در حال حاضر استاد و رئیس گروه فلسفه در دانشگاه میامی است. «حقوق حیوانات: یک دفاع فلسفی»، «فیلسوف در انتهای جهان» و «فیلسوف و گرگ» برخی از آثار مهم مارک رولندز به شمار میروند. «فیلسوف و گرگ» که پرفروشترین کتاب او است؛ تجربۀ دهسالۀ زندگی و سفرش با گرگی به نام برنین را روایت میکند و بر درسهای عمیقی که میتوان از حیوانات آموخت تأکید دارد. از این کتاب استقبال زیادی شد و نشریات مختلفی مانند گاردین، فایننشالتایمز و ضمیمۀ ادبی تایمز به تحلیل آن پرداختند.«جهان شعلهور» آخرین اثر مارک رولندز، گزارشی جامع و جذاب از چالشهای زیستمحیطیای که با آنها روبهرو هستیم ارائه کرده و مسیر روشنی را برای حل آنها به ما نشان میدهد. کار مارک رولندز برای هر کسی که نگران آیندۀ سیارۀ ما است و تمایل دارد که برای نسلهای آیندۀ بشر از آن محافظت کند خواندنی خواهد بود. راهحل رولندز، شامل پایان دادن به دامپروری صنعتی و توقفِ کشتارِ حیوانات برای تهیۀ غذا است. همین امر بهطور قابلتوجهی تغییراتِ آبوهوایی را کاهش داده و مناطق وسیعی از زمین را برای سیاستهای جنگلکاری گسترده در دسترس قرار میدهد. رولندز با زبانی ساده و گاهی طنزآلود مسائلی فلسفیای را که با زندگی هر روزۀ انسانها عجین شده تشریح میکند. او بر این باور است که زندگی مردمان، خواسته یا ناخواسته، با فلسفه درهمتنیده شده و شاید بتوان گفت که فلسفه از بدو تولد با ما همراه است.به گفتۀ مارک رولندز، آبوهوا با سرعتی بیسابقه در حال تغییر است و اگر کنترل نشود، فاجعهبار میشود. گونههای گیاهی، صدها یا هزاران بار سریعتر از حد معمول نابود میشوند و کووید-۱۹ ویرانیهای اجتماعی و اقتصادی گزافی به بار آورده است.رولندز در بخشی از کتابش میگوید: «ویرانیای که بر روی جمعیت انسانی کرۀ زمین دیده میشود، فقط نتیجۀ یک چیز است: ما حیوانات را میخوریم. خبر بد این است که اگر به این کار ادامه دهیم، کووید ۱۹ آخرین بیماری نخواهد بود و بعید است که بدترین بیماریای باشد که مجبور خواهیم شد با آن روبهرو شویم.»
رولندز بر روابط پیچیدۀ میان انسان و حیوانات در زمینۀ این بحرانهای زیستمحیطی تمرکز دارد. او مفاهیم سنتی برتری انسان را به چالش میکشد و هوش پیچیده و سازگاری حیوانات وحشی را تحلیل میکند. همچنین به مفاهیم اخلاقی اعمال انسان در محیطِ طبیعی میپردازد و از رویکردی دلسوزانه و مسئولانهتر نسبت به حیوانات و محیطزیست حمایت میکند. پیامدهای اخلاقی اعمال انسان بر محیطزیست، دغدغۀ اصلی رولندز است. انسانها در این توهم آلوده واماندهاند که بر همۀ موجودات دیگر برتری دارند و کشتن و سلاخی حیواناتی که هیچ فریادرسی ندارند و نابود کردن گونههای طبیعی را حق بدیهی خود میدانند. جرمی بنتام ، فیلسوف معروف میگوید ربطی ندارد که حیوانات میتوانند فکر کنند یا حرف بزنند یا نمیتوانند، این مسأله مهم است که آیا حیوانات میتوانند زجر بکشند یا نمیتوانند. ازآنجاییکه حیوانات سیستم اعصاب مرکزی دارند، پس درد و زجر میکشند، بنابراین رذیلانه است که باعثِ این زجر باشیم.
این تفکر مارک رولندز ریشه در دیدگاههای کانت، جان رالز و فرانس دِ وال دارد. بهخصوص دِ وال در کنار مارک بکوف باور داشتند که حیوانات رفتارهای اخلاقیای مانند همدلی، عدالت و نوعدوستی از خود نشان میدهند و این ایده که انسانها از نظر اخلاقی از باقیِ موجودات برتر هستند را به چالش کشیدند. در آزمایش معروف دِ وال، میمونهای کاپوچین وقتی میبینند شریک زندگیشان پاداش بهتری (انگور) برای همان کار دریافت میکند، از پذیرش پاداش کمتر (خیار) امتناع میورزند و تمایلشان به عدالت و برابری را از خود نشان میدهند.
«جهان شعلهور» زمینه را برای کاوش عمیقتر در ارتباط با وجود انسان و حیوانات و نیاز به یک تغییر اساسی در رابطۀ ما با جهان طبیعی برای تضمین آیندهای پایدار را فراهم میکند. رولندز استدلال میکند که کلید رسیدگی به بحرانهای زیستمحیطی در تغییر انتخابهای غذایی ما، به ویژه با توقف مصرف گوشت نهفته است: «ما نیازی به دریافت انرژی از حیوانات نداریم. در واقع، چیزی که از حیوانات یا محصولات آنها به دست میآوریم برای سلامتی ما نهتنها ضروری نیست بلکه سرمنشاء بیماریهایی چون سرطان و بیماریهای قلبی-عروقی است. بنابراین خوردن گوشت بیشتر یک انتخاب است تا ضرورت»
در قسمت دیگری از این کتاب آمده: «بهخوبی پذیرفته شده است که صنعت گوشت تولید گازهای گلخانهای زیادی دارد: بخش قابلتوجهی از مقدار کلی گازهای گلخانهای انسانی از این صنعت ناشی میشود. بر اساس گزارش سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد(فائو)، صنعت گوشت مسئول ۱۴.۵درصد از انتشار گازهای گلخانهای انسانی است»
یک مطالعۀ پیشین توسط فائو تخمین زده بود که صنعت گوشت، مسئول ۱۸درصد از انتشار گازهای گلخانهای انسانی است. در ایالات متحده، تقریباً ۴۱درصد از زمینها برای چرا و جهت رشد محصولات کشاورزی برای خوراک دام استفاده میشود. برای پرورش و نگهداری حیوانات انرژی بسیار بیشتری در مقایسه با انرژی به دست آمده از مصرف آنها یا محصولات آنها مورد نیاز است. این ناکارآمدی عامل اصلی مشکلات زیستمحیطی مانند تغییرات آبوهوا، انقراض و بیماریهای همهگیر است. با توقف خوردن حیوانات، میتوانیم تقاضای خود را برای زمین کاهش دهیم که عامل اصلی مشکلات زیستمحیطی است. رولندز از تغییر به سمت رژیمهای غذایی گیاهبنیان برای کاهش این مسائل و ایجاد فضایی برای سیاستهای جنگلکاری گسترده که میتواند به کاهش آسیبهای وارده کمک کند، حمایت میکند.
آمار و ارقام مارک رولندز در این کتاب، «جهان شعلهور» را به اثری مستند و مستدل دربارۀ رابطه انسانها و حیوانات بدل کرده است. در عین حال، نثر طناز او باعث شده تا کتابش خشک و بیروح نباشد و به متنی خواندنی و پرکشش تبدیل شود. مارک رولندز در «جهان شعلهور» عمدتاً کشورهای توسعهیافته مانند آمریکا و اروپا را مورد خطاب قرار میدهد زیرا معتقد است مردم این مناطق بیشتر مسئول آسیبهای محیط زیست و کشتار حیوانات هستند. او استدلال میکند که شهروندان این کشورها به دلیل الگوهای مصرف و انتخابهای سبک زندگیشان تأثیر بیشتری بر جهان دارند که بهطور قابلتوجهی به نابودی دنیای طبیعی و رنج حیوانات کمک میکند.
هدف رولندز با تمرکز بر این کشورها، افزایش آگاهی و تشویق به ایجادِ تغییر در میان جمعیتهایی است که بیشترین تأثیر را بر مسائل جهانی دارند: «حرف اصلی این کتاب همین است که ما باید از خوردن حیوانات دست برداریم. روی سخنم هم با شهروندان کشورهای پیشرفته است و این یعنی آمریکا و اروپا بهصورت خاص و ویژه. من خودم یک اروپاییام که بیشتر دوران جوانیاش را در آمریکا گذرانده و همهجا را دیدهام و به نظرم مردم این ممالک بیش از هرکس دیگری در دنیا مسئول این خطرهایی هستند که الان زیر گوش بشریت فریاد میزند. دلیلش هم این که ما بیش از همۀ مردمان دنیا از این ویرانیها سود بردهایم.»
نشر خزه که پیش از این کتابهای پرمخاطب «فیلسوف و گرگ» و «دونده بودن» را از مارک رولندز منتشر کرده بود، کتاب «جهان شعلهور» را هم با ترجمۀ سمانه کدخدایی مرغزار از این فیلسوف به چاپ رسانده است.