پنج زن و امید به آینده

وقتی «سیزیف» کامو را می‌خوانیم، با دنیای بی‌معنایی روبه‌رو می‌شویم. دنیایی که به نظر می‌رسد در آن با یک مسیر تکرار روبه‌رو هستیم، مسیری که در آن قرار است همانند سیزیف، گویی یک باری بالا برده شود و آن بار، دوباره توسط کسی که در حال حمل آن است به پایین برگشت داده ‌شود. به عبارتی آن آدمی، دوباره و همواره در حال تکرار آنهاست. در سیزیف شاهد یک چرخه‌ی تکرار هستیم که به نظر می‌رسد وقتی کامو از آن صحبت می‌کند، این ناامیدی و تکرار را به دنیای مدرن ارتباط می‌دهد، به دنیایی که در آن، آدم‌ها کارهایی را انجام می‌دهند، ولی ارتباط و معنای آن‌ها را با واقعیت دنیا درک نمی‌کنند و نمی‌دانند که جایگاهشان در دنیا چیست و برای چه این کارها را انجام می‌دهند. در واقع نوعی ناامیدی نسبت به سرنوشت بشر در دنیای پسا-مذهبی و در دنیای کاملا صنعتی‌شده در این رمان به چشم می‌خورد. موردی که نویسنده‌های مختلفی را تحت تاثیر قرار داده و سبک‌هایی مثل اگزیستانسیالیسم یا همان هستی‌گرایی را خلق کرده است. هنگامی که رمان «پنج زن» محمد عبدی را می‌خواندم نیز تا حدی به یاد بی‌معنایی دنیای مدرن افتادم. داستان این رمان پیرامون پنج زن است. چهار دختر و یک زن که قرار است در هر فصل با بخشی از زندگی یکی از این آدم‌ها روبه‌رو شویم. بعد از خواندن چند فصل از کتاب، می‌توانی ارتباط بهتری بین شخصیت‌ها پیدا کرد. اینکه فرنگیس چگونه شخصیتی دارد و ارتباط آن با نسیم به چه صورت است؛ و این که هر کدام از شخصیت‌ها چه نقش و ارتباط مختلفی با سایرین دارند. این خانواده متشکل از مادر و دخترها، امروزه در وضعیت متلاشی شده‌ای  به سر می‌برند. به‌ طوری که مادر هم وارد یک آسایشگاه شده و تنها است. در این میان فقط یکی از دخترهایش هر از گاهی به او سر می‌زند. سایر دخترها یا او را رها کردند، یا در کشورهای دیگر به سر می‌برند. در حالی که مادر خودش هم گاهی متوجه این واقعیت نیست، و هنوز فکر می‌کند که آن عشق و علاقه، و آن شور خانوادگی هنوز وجود دارد.

در زندگی تمام آدم‌های رمان می‌توانیم نوعی تکرار را مشاهده کنیم، درست مثل همان سیزیف کامو، آدم‌ها درگیر یک نوع چرخه‌ی تکرار شده‌اند. حتی آدم‌های داستان نمی‌توانند راه فرار و نجاتی را تصور کنند. ماجرای این رمان در دوران کرونا رخ می‌دهد. دورانی که در آن ناامیدی بر آدم‌ها غلبه کرده و خود آدم‌ها با یک پدیده‌ی غیر منتظره، با یک پدیده‌ی جنگ‌وارانه روبه‌رو شده‌اند که در آن مرزها کاملا بسته شده است، حتی مرزهای بین شهرها؛ و آدم‌ها نمی‌توانند به راحتی از بین شهرها جابه‌جا شوند و قرار است که در خانه‌های خودشان به سر ببرند. در نهایت این تنهایی‌ها امکان بیشتر را به آن‌ها می‌دهد تا در جهان‌های درونی خودشان فرو روند. در حقیقت کرونا، فضایی را ایجاد کرد که نقش روانِ آدم‌ها دوباره برجسته‌تر شد. بی‌دلیل نبود که بیماری‌های روانی مختلفی هم در این دوران شکل گرفتند. در نهایت کرونا باعث شد که آدم‌ها بیشتر از همیشه مفهوم و فلسه‌ی روان خودشان را درک کنند. از آن جا که تنهایی، این امکان را فراهم کرد که با خودشان باشند، و نسبت به آینده‌ی خودشان و گذشته‌ی خودشان شکل‌گیری‌های خودشان فکر کنند. مثل یک جریان پویای ذهنی در این دوران، هر کسی می‌توانست نقبی به یک بخش از زندگی‌اش بزند. گاهی می‌توانست نسبت به امروزش فکر کند و گاهی راجع به آینده‌ش. اینجاست که می‌بینیم ترتیب زمان‌های حال و آینده شکسته شده است. باید بگویم در رمانِ پنج زن محمد عبدی نیز تا حد قابل توجهی در همین وضعیت به سر می‌بریم. رمانی است که در جریان سیال ذهنی نوشته شده و ما در آن می‌توانیم بین پاراگراف‌های مختلف، زمان‌های اول شخص و سوم شخص را ببنیم. در این رمان زمان‌های مختلف با هم تنیده می‌شوند. حال، آینده و در همان وضعیت کرونایی که نویسنده‌ خلق کرده ما را قرار داده است.

رمان پنج زن

رمان «پنج زن»، خواننده را با آن بی‌معنایی و آن سیزیف گونه‌ای که در دوران کرونا خلق شده است روبه‌رو می‌کند. همانند افسانه‌ی سیزیف، آدم‌ها امیدی را نمی‌توانند در این دنیا احساس کنند. بارهایی را که حمل می‌کنند دوباره قرار است آن‌ها را به گذشته‌ی خودشان پرتاب کند. حال، آینده و گذشته تماما در هم تنیده شده‌اند. هیچ‌کس امکان گذر یا فرار کردن از گذشته‌ی خود را ندارد و نمی‌تواند آینده‌ای متفاوت را رقم زند. تاریخ به صورت یک مسیر مستقیم در آمده که در آن تمامی نقاط به هم متصل هستند و امکان قطع کردن هیچ نقطه‌ای وجود ندارد و خواننده در زمان صفر در حال سیر کردن است. به همین ترتیب، در این رمان زندگی زن‌ها کاملا در فضایی قرار گرفته که می‌توانیم ناامیدی را نسبت به آینده و نسبت به گذشته‌شان احساس کنیم.

«پنج زن» قرار است با این چالش‌ها و با داستان درونی این انسان‌ها، ما را هم‌آغوش و با تجربیات جنسی آن‌ها آشنا کند. مثل همه‌ی رمان‌هایی که قرار است با روانِ انسان‌ها روبه‌رو باشد، مسائل جنسی اهمیت و ارزش بالایی دارند. مثلا شخصیت‌های داستان به راحتی از غرایز جنسی خودشان حرف می‌زنند، از چیزهایی که دوست داشتند تجربه کنند، چیزهایی که سرکوب شده و چیزهایی که ممنوع بوده است صحبت می‌کنند. شخصیت ها در حال فکر کردن به این مسایل هستند که چگونه می‌توانند دنیای بهتر و متفاوت‌تری را در این فضای کرونایی، در این فضای بی‌معنایی که برایشان خلق شده بیافرینند. امید آن‌ها در این است که بتوانند آینده‌ی متفاوتی را برای خودشان داشته باشند.

شاید در ظاهر به نظر برسد که این رمان یک رمان کاملا نهیلیستی و منفی‌گرا است. رمانی که امید در آن کمتر دیده می‌شود. درفضای کرونایی شکل گرفته، در فضای تاریک، در فضایی که بیمارستان در آن نقش اصلی را داشته است و اینجا نیز در رمان چنین دیده می‌شود، فضایی که دیگر انسان‌ها سالم نیستند. اما باید گفت با تمام این شرایط، امید هنوز هم در این رمان وجود دارد. با فکر کردن در تنهایی‌ها است که گاهی می‌توانیم بهترین انتخاب‌ها را داشته باشیم، در مسیر سیم‌هایی که کابل‌های زندگیمان را شکل داده‌اند و برق تفکر را فراهم آورده‌اند تغییراتی ایجاد کنیم و لامپ‌های جدیدی را در ذهن‌مان خلق کنیم. در ادامه نیز از تیررس تیرهایی که می‌توانند روی ذهن‌مان تاثیر بگذارند و افکار را پراکنده کنند، رها شویم. به هر حال فلسفه و اندیشیدن همیشه از تنهایی شکل گرفته است. متفکرین همیشه در تنهایی بوده است که توانسته‌اند کارهای برجسته‌ی خودشان را خلق کنند. آن‌ها در واقع در آن زمان‌ها توانسته‌اند برای خودشان باشند و به نظر می‌رسد که برای آدم‌های رمان عبدی نیز شاید «تنهایی» بتواند مسیر زندگی‌شان را عوض کند. به هر حال هر کدام از آن‌ها، هر کدام از شخصیت‌های اصلی، یک امید و آرزو دارند. دنیایی که قرار است بعد از همه‌گیری کرونا شکل بگیرد. شخصیت‌هایی که امیدوار هستند با سفر کردنشان، و یا با برگشتنشان به مسیرهایی که از آن جدا شده‌اند، دنیای آرمانی جدید خلق شود.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
امیر گنجوی
امیر گنجوی
مدیریت مرکز فرهنگی هنری فینیکس. فیلم‌ساز. تهیه‌کننده سینما. برگزارکننده جشنواره سینمایی. محقق و منتقد سینما. محقق در فلسفه حقوق. فعال مدنی

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights