پنجاه تابلو / ۱۲- زیبایی‌شناسی شیطان

«برادر عزیزم، هرگز فراموش نکن، بهترین ترفند شیطان این است که تو را متقاعد سازد که او وجود ندارد.»

شارل بودلر

*** 

زیبایی‌شناسی شیطان همان پدیدار‌شناسی شیطان در هنر است. ریشۀ آن را می‌توان در کتاب مقدس عبری و سروده‌های ایرانیان (اوستا) جست‌وجو کرد. اما دوران اعتلای شیطان در هنر به دورۀ رومانتیسم سیاه (یا رومانتیسم امریکایی) بر‌می‌گردد.

رومانتیسم سیاه یک سبک نیست، بلکه یک گرایش زیبایی‌شناسیک در هنر غرب است. این گرایش اولین بار در بحران‌های انقلابی اواخر قرن هجدهم شکل گرفت و در قرن نوزدهم سمبولیست‌ها آن را باز احیا کردند و سپس سورئالیست‌ها بعد از جنگ جهانی اول مجدداً به آن دامن زدند.

رومانتیسم سیاه به‌شدت ضد روحانی و  ضد کشیش بود، و کاتولیسیسم را متهم می‌کرد به پرستش شیطان به‌جای خدا، در عین حال یک سری از رذایل و گناهان را در مقابل فضیلت و معصومیت کلیسایی ارج می‌گذاشت. حتی فرشتگان را به ضد فرشتگان استحاله می‌داد. برای مثال، در تابلوی «مرگ گورکن» اثر کارلوس شوابه (به تصویر زیر نگاه کنید)، این فرشته به‌جای آنکه بال‌هایی به‌سان پرنده داشته باشد به طرز غریبی بال‌هایش سیاه و چنگال‌هایش شکاری هستند. رمانتیک‌ها اغلب فرشتگان را با بال‌های خفاشی و ابلیسی تصویر می‌کردند که جامۀ فرشتگان را به تن دارند.

مرگ گورکن
مرگ گورکن اثر کارلوس شوابه

 تابلوی «مفیستوفل» اوژن دولاکروا را در نظر بگیرید (تصویر زیر). مفیستوفل یک کاراکتر اهریمنی در فولکلور آلمانی است که در افسانۀ فاست در هیبت نمایندۀ شیطان ظاهر می‌شود. این تصویر که برای مصور ساختن فاست اثر گوته به‌ کار برده شده است، فرشته‌ای را نشان می‌دهد که بر فراز شهر می‌چرخد و بلا و مصیبت و شر را اشاعه و منتشر می‌سازد.

مفیستوفل
مفیستوفل اثر اوژن دولاکروا

فیگور شیطان را در دورۀ قرون وسطی به‌صورت جانوری نفرت‌انگیز با شاخ بز و بدن خزندگان تصور می‌کردند (به تابلوی کوپو دی مارکووالدو در زیر نگاه کنید).

کوپو دی مارکووالدو
جزئیات جهنم اثر کوپو دی مارکووالدو

بلعکس، هنرمندان رمانتیک زیبایی شیطان را ارتقاء بخشیدند و به ما گوشزد می‌کنند که: بلی شیطان در واقع یک فرشتۀ طرد شده است، کسی که از روی غرور و نهایت تکبر علیه خدا قیام کرده است. تابلوی «بهشت گمشده» گوستاو دوره (به تصویر زیر نگاه کنید) نمونۀ بارز امر زیباسازی شیطان و بازگرداندن غرور و حیثیت جسمانی به او است.

بهشت گمشده
بهشت گمشده اثر گوستاو دوره

حتی برخی از این هنرمندان با شیطان همذات‌پنداری می‌کنند، نظیر لرد بایرون. این دگردیسی در پدیدۀ شیطان و دلبستگی به زیبایی شیطان به نقد در کارهای هنری فوسلی مشهود است. تابلوی «کابوس» (در تصویر زیر) بهترین اثر فوسلی است. این تابلو هم‌زمان یک زن را در حال خواب نشان می‌دهد و هم محتوای کابوس زن را.

کابوس
کابوس اثر فوسلی

فوسلی در این اثر خود تئوری ضمیر ناخودآگاه فروید را پیش‌بینی می‌کند. رمانیتک‌ها در روایات هنری خود همیشه دلبستۀ حوادثی بودند که انسان قدرت عقل خود را در حالت جنون و خواب یا کابوس از دست می‌دهد.

دوزخ آن‌چنان که دانته در «کمدی الهی» در قرن چهاردهم به آن پرداخته یکی از موضوعات مورد توجه‌ رمانتیک‌های فرانسوی بود. تابلوی «دانته و ویرژیل» اثر بوگرو، گروهی از مردان بزهکار را (در تصویر زیر) نشان می‌دهد که به جرم جعل، درغ‌گویی، اختلاس در ارث و وراثت و ارتداد در اسارت‌اند.

دانته و ویرژیل
دانته و ویرژیل اثر بوگرو

در پیش‌‌‌‌زمینه گردن یک کیمیاگر توسط یک بزهکار گاز گرفته می‌شود. دانته و ویرژیل علی‌رغم اینکه با رعب و وحشت به این دو مرد نگاه می‌کنند کماکان احساس فرادستی و عظمت نیز دارند. این تابلو یادآور این اثر روبنس است: «هبوط دوزخیان» (به تصویر زیر نگاه کنید)، فرشتگان سرکشی که در حال سقوط در گداخته‌های عذاب هستند.

هبوط دوزخیان
سقوط دوزخیان اثر روبنس 

همان‌طور که در بالا گفته شد، رومانتیسم سیاه یک سبک نیست، بلکه یک شیوۀ تفکر است که دربرگیرندۀ یک سری تِم‌های مشترک است: جنون، کابوس، از خودبی‌خود شدن فرد، صحنه‌های آدم‌خواری و نوزادکشی. لحظاتی که انسان انسانیت را زیر پا می‌گذارد و از مرزهای اخلاقی، ممنوعیت‌ها و تابوهای مذهبی عبور می‌کند و حتی طبیعت علیه طبیعت طغیان می‌کند.

تابلوهای طبیعت آن اکثراً نمایشگر جنبه‌های منفی طبیعت به‌ واسطۀ مناظر متعالی تخریب، آخر‌الزمان و زلزله، صحنه‌های قعر مغاک به‌‌همراه شکاف‌ها و ترک‌های عظیم در دل کوه‌ها و جنگل‌های تاریک و ترسناک هستند. ( برای نمونه، به تابلوی «اخراج از سرزمین، ماه، و شعله‌های آتشین» اثر توماس کول در تصویر زیر نگاه کنید)

اخراج از سرزمین، ماه، و شعله‌های آتشین
اخراج از سرزمین، ماه، و شعله‌های آتشین اثر توماس کول
راهبی در کنار دریا
راهبی در کنار دریا اثر کاسپار داوید فریدریش

تابلوی «راهبی در کنار دریا» اثر کاسپار داوید فریدریش یکی از شاهکارهای این دوره است (به تصویر زیر نگاه کنید). در این تابلو ما یک راهب پریشان‌خاطر را مشاهده می‌کنیم که به‌طرز حقیری در مقایسه با وسعت و عظمت دریا کوچک نشان داده شده است. این اثر حالتی آپوکالیپسی یا آخرالزمانی دارد و به‌خاطر عدم حضور افق، حلقۀ واسط بین پس‌زمینه و پیش‌زمینه دیده نمی‌شود، همین‌طور هم نه قابی درون قابی دیگر، آن چنان که در اغلب ترکیب‌بندی‌های تصاویر متعارف می‌توان دید، نظیر عناصر عمودی مانند درختان که به تابلو نقاط مرجع می‌بخشد.

در جایی که رمانتیک‌ها برای گرفتن الهام به دانته، شکسپیر و میلتون رو می‌آوردند، سمبولیست‌ها برای متصور ساختن قهرمانان خوفناک خود از اساطیر مدیترانه و اروپای شمالی و نیز از روایت‌های عهد عتیق الهام می‌گرفتند. آن‌ها همچنین شیطان را با جنسیت مؤنث بازنمایی می‌کردند.

بنابراین زنان اغلب در هیبت فم فاتال (زنان شهرآشوب) پدیدار می‌شوند: حوا، سالومه، جادوگران، ابولهول، اسکلت‌ها و سایر فیگورهایی که تجسمی از مرگ‌اند. برای نمونه، به دو اثر فلیسین روپس، به نام‌های «ابولهول» و «زن پورنوکرات» در اینجا نگاه کنید.

ابولهول
ابولهول اثر فلیسیان روپس
زن پورنوکرات
زن پورنوکرات اثر فلیسیان روپس

زن پورنوکرات یک دلیله‌ی پست‌مدرن و نجیب‌زادۀ دستکش‌پوش است که لحظۀ تعلیق و رهایی را با نمایشی از یک فتیش فانتزیک به ما نشان می‌دهد. خوک آموخته فقط با ریسمانی نمادین یک قلاده هدایت می‌شود. زن پورنوکرات در یک وضعیت پز‌دهنده منجمد می‌گردد، وضعیتی که می‌توان او را با یک مجسمه یکی گرفت. ژست‌های فم‌فتال به‌عنوان زنی رهایی‌بخش یا لیبرتین همیشه با فرود آوردن شلاق یا مرتب کردن شال خز خویش به حالت ایستا و سکون همراه می‌گردد تا او بتواند خود را در آینه نگاه کند.

این گونه از زنان حامل یک قدرت انقلابی سازنده هستند. برای نمونه، به این سه تابلوی زیر اثر فرانتس فون استاک، به نام‌های «گناه»، «بوسه‌ی ابولهول»، «سالومه» نگاه کنید. شخصیت‌های تابلو نه‌تنها از هرگونه حس شرم و گناه عاری هستند، بلکه بلعکس، بسیار سربلند، با‌وقار و پیروزمند به تصویر کشیده شده‌اند. حتی اگر حوا مرتکب گناه شده باشد و با چیدن سیب انسان را موجودی فانی ساخت، انسانی که دیگر مجبور است با بیماری و مرگ دست‌وپنجه نرم کند، بااین‌وجود، او این شرایط مهلک تحمیل‌شده به انسان را از طریق مسلح ساختن بشریت به علم و معرفت جبران نمود.

گناه
گناه اثر فرانتس فون استاک
•«بوسۀ ابولهل» اثر فرانتس فون استاک
بوسۀ ابولهل اثر فرانتس فون استاک
«سالومه» اثر فرانتس فون استاک
سالومه اثر فرانتس فون استاک

پس حوا ناجی بشریت بود، چرا که او ما را از درون جهل کسل‌کنندۀ بهشتی بیرون کشید. اگر انسان نامیرا بود، زندگی‌مان قطعاً خسته‌‌کننده بود. حتی آنجایی که رومانتیسم زنان را به‌مثابۀ جادوگران بازنمایی می‌سازد، آن‌ها همواره نماد استقلال زن در برابر کلیسا و قدرت سرکوبگر مردان جلوه‌گر می‌شوند.

***

 تابلوها:

  • «مرگ گورکن» اثر کارلوس شوابه
  • «مفیستوفل» اثر اوژن دولاکروا
  • «جزئیات جهنم» اثر کوپو دی مارکووالدو
  • «بهشت گمشده» اثر گوستاو دوره
  • «کابوس» اثر فوسلی
  • «دانته و ویرژیل» اثر بوگرو
  • «سقوط دوزخیان» اثر روبنس
  • «اخراج از سرزمین، ماه، و شعله‌های آتشین» اثر توماس کول
  • «راهبی در کنار دریا» اثر کاسپار داوید فریدریش
  • «ابولهول» اثر فلیسیان روپس
  • «زن پورنوکرات» اثر فلیسیان روپس
  • «گناه» اثر فرانتس فون استاک
  • «بوسۀ ابولهل» اثر فرانتس فون استاک
  • «سالومه» اثر فرانتس فون استاک

***

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
آرتیست ریدر
آرتیست ریدر
آرتیست ریدر در پیروی از فلسفه‌ی پراگماتیسم امریکایی خودش را یک پست‌مدرن رندِ لیبرال می‌داند، یعنی کسی که دیگر هیچ چیزی را نمی‌پرستد، و همه چیز را، از زبان و شعور خود گرفته تا اجتماع خود را زاده‌ی زمان و تصادف می‌انگارد. لیبرال هم از این منظر یعنی کسی که قساوت یا رنج رسانی به دیگران و یا بی‌اعتنایی به رنج دیگران را هولناک‌ترین کار ممکن می‌داند. آرتیست ریدر امید دارد که روزی رنج آدمی تخفیف یابد و بساط تحقیر انسان به دست انسان برچیده شود. او با جان دیویی کاملاً موافق است که «تخیلات عامل اصلی وجود خیر در جهان است و هنر بمراتب اخلاقی‌تر از اخلاقیات است.»

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights