« در جستجوی شوگرمن» ساخته مستندساز سوئدی مالک بنجلول، مستندی جذاب و درگیرکننده درباره سیکستو دیاز رودریگز معروف به «جیسس رودریگز» خواننده راک و آهنگساز مکزیکی تبار آمریکایی در سالهای دهه شصت است که هفته گذشته در سن هشتاد و یک سالگی درگذشت. رودریگز سالها در کشور خودش ناشناخته ماند اما ناگهان در اواسط دهه هفتاد در بوتسوانا، زیمبابوه، استرالیا و آفریقای جنوبی، شهرت و محبوبیت زیادی یافت و به شخصیت اسطوره ای در میان هوادارانش بدل شد. آلبوم های «کولد فکت» و «کامینگ فرام رئالیتی» رودریگز در دهه هفتاد در دیترویت سرو صدای زیادی به پا کرد. این آلبومها که تمی ضدنژادپرستانه داشتند مورد توجه سیاهان آفریقای جنوبی قرار گرفتند. با این حال به رغم شهرت رودریگز در آفریقای جنوبی، بسیاری از هوادارانش او را مرده میپنداشتند چرا که به دلیل انزوای خودخواسته اش، شایعات زیادی در مورد خودکشی او بر سر زبانها بود.
«در جستجوی شوگرمن»، فیلم ملانکولیکی درباره یک خواننده ملانکولیک است که یک فیلمساز ملانکولیک آن را ساخته است. درونمایه ترانههای رودریگز، غالبا سیاسی و بیانگر دردها و ستمهای طبقات محروم شهری است. بسیاری او را با جیمی هندریکس و باب دیلن مقایسه کردهاند. این فیلم جوایز مهمی از جمله جایزه اسکار و دریافت کرد. متاسفانه مالک بنجلول، کارگردان این فیلم در سال ۲۰۱۴ در سن ۳۶ سالگی بر اثر افسردگی خودکشی کرد. فیلمسازی که دو سال بعد از ساختن این فیلم و شهرتی که به واسطه آن کسب کرد، در کمال ناباوری خودش را کشت. به گفتهٔ برادر مالک، علت خودکشی او ناشی از افسردگی شدید بوده است. مایکل بارکر و تام برنارد از کمپانی سونی پیکچرز کلاسیک که توزیع فیلم «درجستجوی شوگرمن» را بر عهده داشتهاند بعد از مرگ او گفتند: “از درگذشت مالک بن جلول بسیار متاسفیم. مالک مثل خود رودیگز فرد نابغهای بود که برای روایت کردن داستانها دور دنیا میچرخید. او به دنبال شهرت و پول و جایزه نبود.”
مالک بنجلول از پدری الجزایری و مادری سوئدی در سوئد به دنیا آمد و در رشته روزنامهنگاری و رسانه تحصیل کرد. بعد به عنوان گزارشگر در شبکه تلویزیونی اس وی تی سوئد مشغول به کار شد ولی پس از مدتی از کار کناره گرفت و به سفر دور دنیا رفت و در طول همین سفرها بود که با موضوع رودریگز آشنا شد و تصمیم گرفت «در جستجوی شوگرمن» را بسازد. او پیش از این فیلم، همچنین چند مستند تلویزیونی دربارهٔ التون جان، راد استوارت و بیورک ساخته بود. بنجلول با فیلم «در جستجوی شوگرمن» به شهرت رسید، فیلمی که برایش جایزه اسکار، جایزه بفتای بهترین مستند سال ۲۰۱۳، جایزه انجمن کارگردانان آمریکا، جایزه انجمن تهیهکنندگان آمریکا و جایزه ایدفا (فستیوال فیلمهای مستند آمستردام) را به ارمغان آورد و در آمریکا به فروش ۳ میلیون و ۶۰۰ هزاردلاری دست یافت.
مالک این فیلم را بدون داشتن بودجه و با پول خود ساخت. به همین دلیل ساختن آن پنج سال طول کشید. او برخی از صحنههای فیلم را با موبایل آی فون خودش فیلمبرداری کرد. در این باره گفته بود: “تولید این مستند به شیوه بی اندازه بدوی صورت گرفت. من آن را بدون هیچ پولی سر میز آشپزخانه در آپارتمانم در استکهلم ساختم.” او از واکنشهای مثبت تماشاگران نسبت به فیلمش بسیار خوشحال بود و در گفتگو با بی بی سی گفت: “آدمها بلند میشدند و جیغ میکشیدند و گریه میکردند. واقعاً کلمهای نمیشد برایش پیدا کرد.” مالک گفته بود که «در جستجوی شوگرمن»، بهترین داستانی بود که در تمام عمرش شنیده بود و احتمالاً بعد از این هم داستانی به این خوبی نخواهد شنید.
مالک در این فیلم در جستجوی رودریگز و حوزه تاثیرگذاری و نفوذ او به سرزمینهای مختلف از دیترویت تا آفریقای جنوبی سفر میکند و با آدمهای مختلف از خواننده و موسیقیدان تا صاحب شرکتهای ضبط موسیقی و فروشنده آلبومهای موسیقی و هواداران رودریگز از جمله مستر سیگرمن حرف می زند، کسی که پیش از مالک جستجوی سختی را برای یافتن رودریگز آغاز کرده بود. برخی از این افراد مثل کلارنس اونت، صاحب کمپانی “ساسکس رکورد” که با آهنگسازانی چون مایلز دیویس، استیوی واندر و مایکل جکسن کار کرده، با بغضی در گلو درباره او حرف میزند و آهنگ «دلیل» (The Cause) را یکی از غمناکترین آهنگهای عمرش میداند. یا دُن دی ماگیو، بارمنِ کافه “بروئری” دیترویت (محل زندگی رودریگز) او را روح سرگشته شهر میخواند، خانه به دوشی که هرگز جایی برای زندگی نداشت و از پناهگاهی به پناهنگاه دیگر می رفت. کلیپهایی که فیلمساز بر اساس آهنگهای رودریگز ساخته، به ویژه آهنگ “ذهنت را به صلیب بکش”(Crucify your mind)، از آلبوم “کولد فکت”، از نظر بصری، زیبایی چشمگیری دارند و سرگشتگی رودریگز و پرسه های شبانه او را در خیابان های پر برف دیترویت تصویر کرده است.
رودریگز هواداران زیادی در آفریقای جنوبی به ویژه سفیدپوستان این کشور داشت و شهرت او در میان آنها بیشتر از بیتلها، الویس پریسلی و رولینگ استونز بود اما «در جستجوی شوگرمن» نمی گوید که چرا این مرد مکزیکی کله سیاه، در آفریقای جنوبی تحت رژیم آپارتاید برای سفیدپوستان این کشور جذاب بوده است. اما میتوان فهمید که چرا تم ضد نژادپرستانه ترانههای رودریگز برای مردمی که با آپارتاید در آفریقای جنوبی مبارزه می کردند جذاب و امیدبخش بود. آهنگ های او حتی الهام بخش آهنگسازان سفیدپوست آفریقای جنوبی شد تا علیه نژادپرستی در کشورشان حرف بزنند. به خاطر سانسور حاکم بر آفریقای جنوبی، هواداران رودریگز در آفریقای جنوبی در عصر پیش از اینترنت فکر میکردند او بعد از دادن یک کنسرت ناموفق، با آتش زدن خود یا با شلیک گلوله در مغزش روی صحنه خودکشی کرده است. مالک سعی کرده اهمیت رودریگز را در نزد مردم آفریقای جنوبی نشان دهد و به حقیقت ماجرای خودکشی او برسد. هرچند بعدها با آمدن اینترنت معلوم شد که رودریگز خودکشی نکرده و زنده است و در دیترویت زندگی میکند. فیلم مالک این سوال را مطرح میکند که چگونه یک هنرمند میتواند در کشور دیگری این قدر مشهور بوده و هوادار داشته باشد اما خودش از این موضوع بی خبر باشد و فیلم، کمپانی ضبط موسیقی ساسکس رکوردز را که امتیاز پخش آلبوم های رودریگز را به عهده داشت مقصر می داند. که پول فروش آلبومهای او در آفریقای جنوبی را خودشان به جیب زده و به او چیزی نگفته اند و این موضوع را از او مخفی نگه داشته اند.
مالک بنجلول با استفاده از مجموعهای از مصاحبهها و نماهای آرشیوی، روایت خود را برای شناساندن مردی که بخش زیادی از عمرش را در گمنامی گذرانده و بعد ناگهان به شهرت رسیده پیش میبرد. در طول فیلم، رودریگز به عنوان چهرهای مرموز و اسرارآمیز معرفی میشود که ناگهان از گور خود بیرون می آید و دوباره روی صحنه می رود. «در جستجوی شوگرمن»، فیلمی است که با عشق به رودریگز و موسیقی او ساخته شده و پازل زندگی او را ذره ذره می شکافد آن هم در جهانی که او را ابتدا دک کرده و بعد به آغوش کشید.