«درمان شوپنهاور» قصهی جولیوس هرتسفلد، رواندرمانگر موفقی را روایت میکند که در حین کار با یک گروه، متوجهی بیماری لاعلاج خود میشود. دیدار با یکی از مراجعین سابقش به نام فیلیپ که بعدها یکی از اعضای گروه درمانی او میشود ساختار اصلی این رمان را رقم میزند.
اروین دی یالوم، روانپزشک و روانکاو و نویسندهی آمریکایی، بنیانگذار الگوی رواندرمانی اگزیستانسیال (وجودی)، کتابهای متعدد دانشگاهی و رمانهای موفقی در کارنامهاش دارد. آثار فوقالعادهای از این نویسندهی بزرگ به فارسی ترجمه شده است از جمله، رواندرمانی اگزیستانسیال، مامان و معنی زندگی، وقتی نیچه گریست، مسئلهی اسپینوزا و خیره به خورشید. او در سال ۲۰۰۲ جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا را دریافت کرد.
یالوم جمله ای تاثیرگذار و معروف دارد که میگوید: «تا این که به این فکر چسبیدهای که دلیل خوب زندگی نکردنت بیرون از وجود خودت است هیچ تغییر مثبتی در زندگیات رخ نمیدهد.»
یالوم در رمانهایش از شخصیتهای مشهور فلسفی استفاده میکند تا از طریق آنها به فلسفه نقبی بزند و سپس با تخصص خود که روانشناسی اگزیستانسیالیسم (وجودی) است، بتواند این دو حوزه را به هم پیوند زده و با بیانی ساده، دشوارترین مفاهیم را به وسیلهٔ داستان برای خوانندگان مطرح کند. او در این کتاب به سراغ شوپنهاور رفته است. آرتور شوپنهاور (۱۷۸۸–۱۸۶۰میلادی) فیلسوف آلمانی، یکی از بزرگترین فیلسوفان اروپا و فیلسوف پرنفوذ تاریخ در حوزهٔ اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی جدید است. «جهان همچون اراده و تصور» مشهورترین کتاب اوست. در «درمان شوپنهاور» با شخصیت و زندگی او بیشتر آشنا میشویم.
آنچه «درمان شوپنهاور» را از دیگر رمانها متمایز میکند، کاوش در آموزههای فلسفی شوپنهاور است. به واسطهی برخورد جولیوس با گروه متنوعی از مراجعین در گروهدرمانی خود، خوانندگان با ایدههای شوپنهاور در مورد عشق، رنج و گرامیداشت لحظهی اینجا و اکنون آشنا میشوند. از دید یالوم و شوپنهاور هر لحظهای که تجربه میکنیم همچون گنجینهای بیمثال است که هرگز دوباره به همان شکل و سیاق تکرار نخواهد شد. بنابراین اگر اجازه دهیم همین طور بگذرد و از کفمان برود، بدون آنکه لذتش را برده باشیم، آن لحظهی به خصوص برای همیشه از دست خواهد رفت.
از زمانی که بودا به پیروان خویش آموخت که لنگر کشتیِ زندگیشان را در زمان حال و همینجا بیندازند و مستقر شوند تا امروز دو هزار و پانصد سال میگذرد و ما همچنان در پی آن اکنونیم. در ذن بودیسم وقتی حضور در زمانِ حال تمام وجودمان را در بر میگیرد و کل گذشته و آینده و دنیای مادی تبدیل به بیداری روح میگردد، ممکن است به شهود رسیده باشیم. این حالت که گاهی کاملا غیرمنتظره سراغمان میآید، هدف نهایی شاگردان و استادان ذن است. درک و دریافت لحظهای که همهی زیباییها و ادراک جهان در آن قرار دارد.
در بخشی از کتاب «درمان شوپنهاور» میخوانیم: «برترین خرد آن است که لذت بردن از زمان اکنون را والاترین هدف زندگی قرار دهیم، زیرا این تنها واقعیتیست که وجود دارد و مابقی چیزی نیست جز بازیهای فکر. ولی میشود آن را بزرگترین بیخردی هم نامید زیرا آنچه تنها برای یک لحظه هست و بعد همچون رویایی ناپدید میشود، هرگز به کوششی جانفرسا نمیارزد»
داستان، چند شخصیت اصلی دارد که بیش از همه حول محور فیلیپ روایت میشود که با شوپنهاور چه از لحاظ فکری و چه زندگینامهای قرابت دارد. مخاطب بارها سخنان فلسفی شوپنهاور را از زبان فیلیپ میشنود. نویسنده به موازات داستان اصلی که در روزگار معاصر میگذرد بخشهایی را به زندگینامهی شوپنهاور اختصاص داده و در واقع این دو قصه را با هم پیش میبرد. یکی از محورهای اصلی رمان، روابط و ارتباطات انسانی است و این نظر را تاکید میکند که اساسا انسان در رابطه معنا پیدا میکند. محور دیگر رمان، مبحث خودشناسی و رواندرمانی و به طور مشخص گروهدرمانی است که در حین داستان متوجه میشویم که پیوندی ناگسستنی بین این دو یعنی رواندرمانی و خودشناسی با روابط انسانی برقرار است.
«درمان شوپنهاور» که از زبان سوم شخص بیان میشود، رمانی روشنگر است که خوانندگان را به چالش میکشد تا عمیقاً در مورد زندگی خود و جستجوی معنا و تحقق آن تامل کنند. این تامل یادآور شکنندگی وجودی انسان و اهمیت زندگی هر روز به طور کامل است. وقتی جولیوس و بیمارانش با تعارضات و چالشهای شخصی خود رو به رو میشوند، مجبور میشوند با واقعیتهای دشوارِ زندگی و مرگ که اجتنابناپذیر است مواجه شوند. در طول مسیر، میان آنها، از جمله پَم، فیلیپ، تونی و…. پیوندهای عمیقی شکل میگیرد و در کنار یکدیگر به احساسِ آرامش و قدرت دست مییابند.
فیلیپ آرزو دارد با به کار گیری اندیشههای شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی تبدیل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است. از طرف دیگر جولیوس که با مرگ روبهرو شده، معنای زندگی را متمایز با گذشته لمس میکند و تلاش میکند مشکلاتی که رویکرد «شوپنهاور» برای انسان پدید میآورد را برای فیلیپ آشکار کند. بعد از ورودِ فیلیپ به جلسات رواندرمانی جولیوس، در بستر بحث و گفتوگوهای بین آنها و افراد دیگر در گروه به سوالات فراوانی دربارهی تجربهی زیستی انسان پاسخ داده میشود.
جولیوس / یالوم با رواقیونی که میگویند به محض تولد مردن آغاز میشود و با اپیکور که میگوید آن جا که من هستم مرگ نیست و آن جا که مرگ هست من نیستم پس ترس از مرگ چرا؟ هم عقیده است.
«هر نفسی که فرو میبریم، مرگی را که مدام به ما دستاندازی میکند، پس میزند. در نهایت این مرگ است که باید پیروز شود زیرا از هنگام تولد، بخشی از سرنوشت ما شده و فقط مدت کوتاهی پیش از بلعیدن طعمهاش، با آن بازی میکند. با این همه، ما تا آنجا که ممکن است، با علاقهی فراوان و دلواپسی زیاد به زندگی ادامه میدهیم، همانجور که تا آنجا که ممکن است طولانیتر در یک حباب صابون میدمیم تا بزرگتر شود، گرچه با قطعیتی تمام میدانیم که خواهد ترکید»
فیلیپ از قول شوپنهاور میگوید: «یکی از فرمولهای شوپنهاور که خیلی به من کمک کرد، این ایده بود که شادی نسبی از سه منبع سرچشمه میگیرد: آنچه هستی، آنچه داری و آنچه در چشم مردم جلوه میکنی. او اصرار دارد که ما باید فقط بر اولی تمرکز کنیم و بر دومی و سومی – بر داشتهها و بر وجههمان – سرمایهگذاری نکنیم چون کنترلی بر آن دو تا نداریم، چون از ما گرفته میشوند – درست مثل پیری گریزناپذیر که زیبایی تو را از تو میگیرد.»
فیلیپ برای درمان وسواس و اعتیادِ جنسیاش، شوپنهاور را الگوی خود قرار داده. شوپنهاور/فیلیپ معتقدند میل جنسی تقریبا بخش نامرئی هر کردار و رفتاری است و به رغم همه حجابها و پردههایی که بر آن میافکنند خود را آشکار میسازد. منبع بیپایان ذکاوت و شوخ طبعی. کلیدِ تمامی کنایهها و تلمیحها. معنای همه اشارات و پیشنهادهای بر زبان نیامده و رازالود و نگاههای دزدیده شده است. مایهی خلسهی جوانان و اغلبِ پیران است. فکر همیشگی غیرپرهیزگاران است حتی برخلاف ارادهشان. هدف غائی تمامی کوششهای انسانی است. بخش نامرئی هر کردار و رفتاری. دلیل جنگ است و هدف و مقصود صلح.
جولیوس در جلسات درمانی گروهیاش، افکار و آموزههای فیلیپ/شوپنهاور را به چالش میکشد و منتهای تلاشش را میکند تا به کمک اعضای گروه به او بقبولاند که این ارتباطات انسانیست که به زندگی معنا میبخشد؛ کاری که هیچکس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.
«درمان شوپنهاور» اثر اروین دی یالوم با ترجمهی سپیده حبیب از سوی نشر قطره منتشر شده است.