سه پرده از مبارزات زنان در ایران /  نگاهی به نمایش زیرزمینی «نسیان»

در تئاتر امروز ایران که همچنان دچار پارادوکس‌هایی اساسی است و سئوال‌های بنیادینی در فرآیند تولید مانند چیستیِ کنش سیاسی/هنری یا معیار امر اخلاقی یا غیر اخلاقی در آن مطرح است، کشف اجراهایی (چه رسمی و چه غیر رسمی) که روزنه‌ای برای رهایی بخشی ایجاد کنند بسیار کار دشواری است. این روز‌ها که علائم کمی از تئاتر در قامت زیباشناسی سیاسی دیده می‌شود گاهی در پرسه‌زنی در میان اجراهای غیر رسمی روزنه‌هایی برای نشستن به تماشای یک اجرای بی‌نقص و ناب گشوده می‌شود. تماشای چنین اجرایی این سئوال را قوت می‌بخشد که: آیا تئاتر همچنان در زیر پوست شهر در حال زیستن است یا خیر؟

در تابستان امسال نمایشی مستقل و غیر رسمی به اسم «نسیان» (که از اشاره به نام خالقان آن معذور هستیم) در چند اجرای محدود خودنمایی کرد که پرداختن به آن خالی از لطف نیست. اجرا دارای ایده‌هایی ساده و بدیع است که ریشه اصلی آن را می‌توان در تئاترهایی موسوم به تئاتر مستند جست و جو کرد. میزانسن‌های دقیق، طراحی صحنه‌ی دوسویه و نشانه‌گذاری شده که نقبی به تاریخ را یادآور می‌شود و نوعی شورا و مجلس را نیز پدید می‌آورد از ویژگی‌های اساسی این اجرا به شمار می‌آیند. اجرا، فرآیند برقراری ارتباط درون تئاتری با خود و همچنین با مخاطب را به بهترین شکل پیش می‌برد و تماشاگر منفعل این روزهای تئاتر  ایران را با سطحی از آگاهی و کنشمندی رو‌به‌رو می‌کند. اجرایی کم ادعا و مهجور که تمام تئاترهای پرزرق و برق و پرمدعا اما پوشالی این روزها را به ورطه‌ی فراموشی می‌سپارد. کارگردان آنچنان خلاقانه و البته ساده ایده‌های خود را  ساخت و پرداخت کرده است که مخاطب در عین یگانه‌شدن با اجرا فاصله‌ی خود را با آگاهی از معنای اجرا حفظ می‌کند و تلفیقی از قرابت و فاصله را به شکلی هنرمندانه و بر اساس خواست خالق اثر تجربه می‌کند. با توجه به اینکه اجرای نسیان از جنبه‌های بسیار متفاوتی قابل بررسی است اما به اقتضا و مجال این مقاله تنها، اندکی این اثر را در نسبت با بازخوانی تاریخ و امر رهایی‌بخش بررسی خواهیم کرد.

اریک هابسبام در کتاب «درباره‌ی تاریخ» می‌نویسد: “تاریخ هیچ قاعده‌ای برای کشف پی‌آمد دقیق این تغییر، یا راه‌حل‌هایی برای مسائلی که احتمالا می‌آفریند یا از قبل آفریده شده‌اند، ندارد. اما می‌تواند یکی از ابعاد فوری مسئله، یعنی نیاز به بازتوزیع اجتماعی را مشخص کند.”

نمایش نسیان در سه پرده (که به واسطه‌ی راوی سخنگو مخاطب از آن آگاهی پیدا می‌کنیم) اجرا می‌شود. البته چنین فاصله‌گذاری به کمک استفاده از اصطلاح “پرده” در این اجرا رابطه‌ی مستقیمی نیز با مسئله‌ی زنان در تاریخ معاصر ایران پیدا می‌کند. چنین کاربردی از واژه‌ی متداول و تخصصی در نمایشنامه‌نویسی نوعی انتقاد از پرده‌پوشی مسائل زنان و سپس پرده‌گشایی از تاریخ  مبارزه‌ی مسکوت مانده‌ی زنان را پیش می‌کشد. شاید این اجرا به واسطه‌ی ایجاد سنتزی میان فرهنگ و تاریخ  ایران با رویکردی مدرن در امر اجرایی بشدت حائز اهمیت باشد. اهمیت چنین پیوندی آن‌جا خودنمایی می‌کند که اجرا و خالقش به عنوان قاضی یا پاسخگو به مسائل بنیادین جامعه، از نگاه به جریان‌های رادیکال تاریخی استفاده نمی‌کنند و تنها در منصفانه‌ترین حالت ممکن تلاش می‌کنند تا تاریخ فعالیت‌های آزادی‌خواهانه‌ی زنان را با تولید کنشی رهایی‌بخش( در ارتباط با وضعیت امروز ایران )پیوند بزنند. می‌توان به موضوع دیگری در این اجرا اشاره کرد که در زمینه‌ی مقابله با امر ابتذال بسیار قابل ستایش است. اجرا از حذف پوشش و حجاب اجبار شده به زنان در جامعه، نه به شکلی هیجانی و موج‌سوارانه یا تنها برای ارضای بیماری‌های ذهن‌های سرکوب شده بهره نمی‌برد، بلکه نبود این عنصر تحمیل شده به زنان بسیار دقیق در تار و پود اثر تنیده شده است. جایگزین کردن  روسری با روبندهای عصر قجری، به کشف و یافتن چهره‌های حذف شده از تاریخ مبارزه زنان نسبت به اموری سطحی ارجحیت می‌دهد.

پرده اول اجرا که “دختران قوچان” نام دارد سعی می‌کند نقش زنان را در شکل‌گیری انقلاب مشروطه بررسی کند.  زنان بازیگر اجرا به مجریان قانون در مجلس و دادگاه بدل می‌شوند و با ارجاعات دقیق تاریخی فرآیند محاکمه‎‌ی حاکم وقت خراسان را که به دلیل بالابردن مالیات، کارگران و کشاورزان را به فروش دختران‌شان به ترکمن‌ها وادشته نمایشی می‌کنند. اجرا تلاش می‌کند با تاکیدهایی دقیق در فرم اجرایی، چهره‌ی زنان را که همیشه در قانون‌گذاری و دادخواهی مخدوش و پنهان شده است را بازیابی کند. این محاکمه که شکلی استعاری پیدا می‌کند و چهره‌ی مردانه‌ی قدرت را به چالش می‌کشد البته بی‌ثمر می‌ماند. در پرده دوم اجرا به روایتی تاریخی از “انجمن غیبی نسوان” در اوایل شکل‌گیری مجلس مشروطه پرداخته می‌شود. این بخش تلاش زنان گمنامی را نشان می‌دهد که با  نوشتن نامه‌ای و اعلام آمادگی برای بدست گرفتن امور به جای مردان در تاریخ نام خود را جاودانه کرده‌اند. آن‌ها که در پی بازگرداندن حق دختران قوچان هستند با پاسخ‌هایی سرکوب‌کننده حتی از سمت زنان دیگر مواجه می‌شوند. در این پرده تلاش می‌شود با گشایش وقایع تاریخی و فاصله‌گذاری در ژست‌ها، فعالیت‌های زنان مبارز با استفاده از میزانسن‌هایی ساده که به شکلی شگفت‌آور رویای آزادی زنان و رسیدن به حقشان را در واقعیتی فاصله‌گذاری شده خیال‌پردازی می‌کند، نمایشی شود. چنین رویکرد بدیعی در اجرای میزانسن که تنها با امکانات محدود نوری و صحنه‌ای می‌تواند همزمان تاریخی تلخ را به رویاپردازی در زندگی پیش روی ما متصل کند بسیار قابل تقدیر است. در اجرا یکی از زنان اجرا‌گر در نوری تکینه از رویایی که در خواب برای آینده‌ی زنان دیده سخن می‌گوید و به شکلی درخشان این رویا با پرده‌ی سوم اجرا نیز پیوند می‌خورد.

پرده سوم اجرا  اشاراتی روایی و همچنین مستندگونه (با استفاده از مصاحبه‌های ضبط شده) به فعالیت‌های” انجمن نسوان وطن‌خواه “در پایان سلطنت قاجار و ابتدای پهلوی دارد. این زنان از خانواده‌های اعیان تهران، که پدرانشان اغلب در انقلاب مشروطه دست داشتند از مبارزان بسیار فعال در جهت ترفیع سواد و فرهنگ میان زنان بودند. آنها در تلاش برای اجرای تئاترگرفته تا برگزاری مراسم و غیره برآمده‌اند اما در نهایت این انجمن به دستور رضاشاه برای همیشه تعطیل شد. در این بخش از طریق یک مونولوگ، داستان متوقف کردن یک اجرای تئاتری در خانه‌ی یکی از این زنان روایت می‌شود که با چیدمانی ساده در میزانسن و بازی، حس رابطه‌ای عمیق با وضعیت تئاتر زیرزمینی ایران امروز را تداعی می‌کند. همین پیوند است که نیروهایی را برای مخاطب امروزی تئاتر (با بازسازی تاریخ محدودیت‌ها و سانسورها که اغلب از سنت و قوانین مردانه نشات می‌گیرد) آزاد می‌کند. این نیروها همان فقدان بزرگ در بدن جامعه‌ی امروزی ایران است که در اجرای نمایش «نسیان» به خوبی و درستی فعال می‌شود. جابه‌جایی بدن زنان با مردانه، به پشت پرده بردن زنان و استفاده از روبند (حذف چهره‌ها و روایت‌ها) و یا نمایش سرکوب فعالیت‌های هنری آن‌ها، و تنها توانایی در خواب رویای آینده را دیدن، از نشانه‌های دقیق موجود در این اثر است که با شکلی دقیقا اجرایی چنین نیروهایی را یادآور می‌شود.

در مجموع فارغ از جنبه‌های اندک شعاری انتهای نمایش «نسیان» می‌توان بی‌تردید ادعا کرد آنچه تئاتر امروز در نسبت با تاریخ و گذشته برای رویا‌پردازی آینده به آن نیاز دارد به فرمی بدیع و زیبا در این اجرا هویت یافته است.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
علیرضا ناظری
علیرضا ناظری
فارغ‌ التحصیل رشته‌ی فیلمنامه‌نویسی از دانشگاه سوره تهران - فارغ‌ التحصیل کارگردانی سینما از موسسه کارنامه - فارغ التحصیل کارگردانی تئاتر از موسسه کارنامه - فارغ التحصیل مدرسه درام خانه‌ی فروردین - آموزش‌یافته‌ی فیلمنامه‌نویسی زیر نظر استاد سعید رحمانی - نویسنده‌ی مجله‌ی فیلم کاو

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights