مصاحبه اختصاصی با «ولاد پتری» کارگردان مستند بین انقلاب‌ها

طی جشنواره فیلم Festival du Nouveau Cinema  در مونترال کانادا، امیرحسین بابایی از نویسندگان همکار با فینیکس، مصاحبه‌ای با ولاد پتری، کارگردان مستند بین انقلاب‌ها یا Between Revolutions انجام داده که شرح برگردان فارسی این مصاحبه در اینجا تهیه و تدوین شده است.

 

بابایی: سلام آقای پتری، بسیار خوشحالم که دعوت به مصاحبه با فونیکس را پذیرفتید. ابتدا بگویید چه اتفاقی افتاد که شما را به انقلاب ایران رساند و چگونه این دو کشور که از نظر فرهنگی و اجتماعی شبیه هم نیستند، موضوع کار شما شدند؟

 پتری: انقلاب رومانی تأثیری ماندگار بر من داشت. ده‌ساله بودم که انقلاب به وقوع پیوست و بیشتر وقایع را به همراه پدر و مادرم از تلویزیون تماشا می‌کردم. آن موقع کودک بودم و خیلی چیزها را نمی‌فهمیدم. اما تصاویری که سرشار از امید و اعتقاد به قدرت مردم بود. تأثیر بسیاری روی من گذاشت. سال‌ها بعد که بیشتر به جهان، خاورمیانه و به‌ویژه ایران علاقه‌مند شدم، درباره انقلاب ۱۹۷۹ ایران زیاد خواندم، فیلم‌ها را تماشا کردم و به‌نوعی مجذوب شباهت‌های این رویدادهای بزرگ شدم. زمانی که به ایران سفر کردم، ارتباط خاصی با مردمی که در آنجا زندگی می‌کردند نیز احساس کردم، چیزی که در دوران کودکی و در دوران کمونیسم در رومانی تجربه کرده بودم. من فکر می‌کنم این ارتباط ناشی از همبستگی است که مردم هنگام مبارزه با دشمن مشترک دارند، زمانی که مبارزه آنها برای به‌دست‌آوردن آزادی است.

 

بابایی: تصاویر آرشیوی که در فیلم استفاده کرده‌اید، به مخاطب کمک زیادی کرده است تا شرایط را درک کند. فکر می‌کنم روند دشواری را پشت سر گذاشته‌اید. لطفاً در مورد این روند به ما بگویید؟ این آگاهی از کجا آمده است؟

پتری: من مستندهای ایرانی زیادی دیده‌ام. ابتدا چند دی‌وی‌دی از ایران خریدم که مجموعه‌ای از مستندهای ایرانی بود، سپس در سال‌های آخر سعی کردم هر فیلم ایرانی را که در جشنواره اکران می‌شد ببینم، اشتراک بستر پخش مستند «DocuNight» را داشتم. اما باارزش‌ترین دانش از طرف تهیه‌کننده من در ایران است که به دلایل امنیتی نمی‌توانم نام او را ببرم. سهم او در این فیلم بسیار مهم و حیاتی است.

 

بابایی: داستانی که بر روی تصاویر آرشیوی روایت می‌شود، آن‌قدر زنده و تأثیرگذار است که بدون دیدن شخصیت‌ها با آنها ارتباط برقرار می‌کنیم و به سرنوشت آنها علاقه‌مند می‌شویم. روند نگارش فیلمنامه چگونه بود؟ داستان این دو زن که بین انقلاب‌ها گیرکرده‌اند بسیار واقعی به نظر می‌رسد. از کجا آمده است و آیا فیلم مشخصاً می‌خواهد جهت‌گیری سیاسی داشته باشد یا فقط می‌خواهید از شرایط انسانی با ما بگویید؟

پتری: پس‌زمینه سیاسی که در فیلم وجود دارد این است که زهرا از یک پیشینه روشنفکر و چپ می‌آید، او آرزوی نتیجه دیگری برای انقلاب خود داشته است. با الهام از ایده‌های پدرش و چیزهایی که در رومانی شاهد آن بود. ماریا بیشتر زمینی است، چندان فعال سیاسی نیست و از شجاعت و اراده دوست ایرانی‌اش الهام گرفته است. ما می‌خواستیم داستان تاحدامکان به واقعیت نزدیک شود و تصویری از تجربیات جمعی زنان ساکن آن دوران در ایران و رومانی ترسیم کنیم. بیشتر از این، داستان زهرا و ماریا بیشتر داستان «چه می‌شد اگر…» است تا «آنچه بود»، نگاه و تفسیری معاصر و امروزی از تاریخ است. این تاریخ است که درگذشته به تاریخ رسمی، پدرسالارانه نگاه می‌کند.

 

بابایی: لحن کار که روایتگر فرهنگ‌های متضاد است به کمک تدوین درخشان فیلم و باند صدای فوق‌العاده که به‌وضوح بادقت زیادی کار شده است. روایت را بسیار زنده و تأثیرگذار کرده است. از فرم فیلم بگویید. آیا از ابتدا برنامه‌ای داشتید یا در پروسه تدوین به آن رسیدید؟ آیا از ابتدا به ساخت فیلم مستند فکر کرده بودید یا به فکر ساخت فیلم داستانی هم بودید؟

پتری: از ابتدا با ایده داستان و با این قالب ترکیبی آمدم. می‌خواستم همین‌گونه باشد – دو زن، دوست، متحد، در رومانی و ایران، روزهای سختی را پشت سر می‌گذارند.- می‌خواستم تصاویر تبلیغاتی/رسمی را نشان دهم و از طریق متن و صداهای همراه، هم این تناقض را به تصویر بکشم و هم از این طریق دیدگاهم را ارائه کنم. اما در طول این پروسه طولانی فیلمسازی، همه چیز پیشرفت زیادی کرد، ما در قسمت آخر تدوین موسیقی را اضافه کردیم، لحن شاعرانه و رابطه بین متن و تصاویر باگذشت زمان بیشتر و بیشتر شد. نمی‌دانستیم این جریان ما را به کجا خواهد برد و تصاویر آرشیوی چه نوع تصمیماتی را برای ما خواهند گرفت. اما پیش رفتیم و چیزهای زیادی را آزمایش کردیم. باید اذعان کنم که با تیمی شگفت‌انگیز کار کردم، یک نویسنده بااستعداد Lavinia Braniște، یک تهیه‌کننده شگفت‌انگیز Monica Lăzurean-Gorgan، دو تن از بهترین تدوینگران در رومانی، Cătălin Cristuțiu و Dragoş Apetri و دو فرد حساس و خلاق، Vlad Voinescu و Filip Mureșan.

 

بابایی: چگونه موسیقی را انتخاب کرده‌اید؟ استفاده از موسیقی ایرانی آن‌قدر درست و بجا بوده است که بیشتر از پس یک ایرانی بر می‌آید تا کسی که در این فرهنگ زندگی نکرده است. آیا از توصیه‌های دوستان ایرانی استفاده کرده‌اید؟ همچنین موسیقی پایانی فیلم که فوق‌العاده تأثیرگذار از آب درآمده است. باید روند هیجان‌انگیزی برای شما بوده باشد، این‌طور نیست؟

پتری: موسیقی هم مثل شعر و متن به طور طبیعی و تدریجی آمد. من به این موسیقی‌ها گوش می‌دادم، اینها از آهنگ‌های موردعلاقه من هستند. من فرهنگ ایرانی را دوست دارم، نه‌تنها به تاریخ ایران، بلکه به شعر، موسیقی و زبان آن نیز علاقه وافری دارم. اولین آهنگ فیلم «کویر دل» مرجان است – فکر می‌کنم این آهنگ این انرژی شگفت‌انگیز را دارد و آهنگ افتتاحیه خوبی برای قسمت ایرانی بود که قبل از انقلاب، شهر را از بالا می‌بینیم. همچنین به این فکر می‌کردم که شنیدن صدای هنرمند زنی که بعد از انقلاب دیگر نتوانست اجرا کند و خواننده بزرگ و محبوبی بود برای مخاطب ایرانی یک رویکرد نوستالژیک و احساسی باشد. شنیدن صدای او در بالای شهر تقریباً مانند یک عمل انقلابی خواهد بود و آزادی آوازخواندن در یک حوزه عمومی را به دست می‌آورد. ترانه بعدی دیوار فرامرز اصلانی است، ترانه‌ای که به‌صورت استعاری از نور و سایه صحبت می‌کند، از نتایج انقلاب‌ها در تنها سکانس فیلم که در آن چهره‌های غالب خمینی و چائوشسکو را می‌بینیم، درحالی‌که صدای این مرد را می‌شنویم. صدا – موسیقی پایان‌بندی افسانه «مرجان فرساد» است که سرشار از انرژی و احساس است، آهنگی که در حین رانندگی با ماشینم خیلی گوش می‌دادم. افسانه واژه‌ای به معنای اسطوره، یا شاید هم تخیلی در فارسی است و برای من پیوند مهمی با این فیلم ترکیبی مستند – داستانی بود.

 

بابایی: ظاهراً پایان تدوین فیلم شما با جنبش خونین «زن زندگی آزادی»، قیام مهسا همراه بوده است. چه احساسی داشتید که در جریان ساخت فیلمتان خیزشی شبیه جرقه‌های انقلاب در ایران رخ داد؟ آیا برای نهایی کردن فیلمتان مشکلی نداشتید؟ نظرتان در مورد این جنبش که اکنون نامی جهانی دارد چیست؟ قیام جوانان ایرانی علیه فاشیسم مذهبی در ایران را چگونه می‌بینید؟

پتری: در آخرین مراحل تدوین، جنبش مهسا امینی، زن/زندگی/آزادی در ایران در حال رخ‌دادن بود و من خیلی تحت‌تأثیر اتفاقی که افتاد قرار گرفتم، با دوستان ایرانی‌ام زیاد صحبت می‌کردم. فکر می‌کنم این یکی از قدرتمندترین جنبش‌های اعتراضی بود که نه‌تنها در خاورمیانه، بلکه در کل جهان رخ‌داده است. تصاویری که از خیابان‌های ایران با آن دختران نترس مدرسه‌ای و زنان جوان معترض دیدم، کاملاً شگفت‌انگیز بود. در همان زمان احساس می‌کردم که این وقایع شباهت‌های زیادی به اتفاقات اوایل انقلاب ایران دارد. زنانی که پس از انقلاب صدای خود را بلند کردند و سیاست حجاب اجباری را تقبیح می‌کردند، به‌نوعی همان زنانی بودند که در سال ۲۰۲۲ در خیابان‌های ایران حضور داشتند، هرچند ۴۳ سال از این اتفاقات گذشته است.

 

بابایی: در نهایت می‌دانم که شما دوستان ایرانی زیادی دارید و کمی فارسی یاد گرفته‌اید. چه پیامی برای مخاطبان فارسی‌زبان داخل ایران و اینجا در کانادا دارید؟ به‌خصوص که فیلم شما نمی‌تواند به‌صورت رسمی در ایران پخش شود. همچنین آیا برنامه‌ای برای فیلم‌های مشابه در آینده دارید؟ آیا ایران را برای ساختن فیلم دیگری در نظر می‌گیرید؟

پتری: من امیدوارم که ایرانیان بسیاری فیلم من را ببینند و خوشحالم که در گفتگو بین کشورم و ایران مشارکت می‌کنم. فکر می‌کنم ما باید بینمان پل بسازیم نه دیوار.

در مورد ایران، بله، فکر می‌کنم در آینده فیلم دیگری بسازم، اما هنوز نمی‌دانم موضوع آن چه خواهد بود. ممنونم از شما و فینیکس که این فرصت را برای گفتگوی با ایرانیان در اختیار من گذاشتید.

 

بابایی: سپاس از شما که باحوصله به سؤالات ما پاسخ دادید.

 

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
امیرحسین بابایی
امیرحسین بابایی
دانش آموخته کارگردانی سینما از کانون سینماگران جوان در سال 1384 و عکاسی از مجتمع فنی تهران فعالیت مطبوعاتی خود را با دو هفته نامه سینما پشت صحنه آغاز کرد و پس از آن در نشریاتی همچون نقد سینما، جهان سینما، تهران امروز، فرهیختگان، اعتماد و دبیری سرویس سینمای جهان فیلم و سینما ادامه داد. پس از قطع همکاری با نشریات مکتوب تا سال‌ها با سایتهایی همچون همه چیز درباره فیلمنامه، فیلم نوشت و... همکاری کرد. در سال 1390 سینماتک "خط سوم" را در بوستان قیطریه با رویکرد مواجه مستقیم با مخاطب و تربیت سلیقه سینمایی واقع در شمال تهران تاسیس کرد که تا پایان کارش در سال 1399 نزدیک به سیصد نشست نقد و بررسی فیلم در سمت مجری و منتقد فیلم برگزار کرد. دو جشن سینمایی و چهار شب فیلم سینمای ملل نیز از دستاوردهای خط سوم بود. سابقه تدریس تاریخ سینما، نویسندگی خلاق و فیلمسازی خلاق در چند موسسه سینمایی و برگزاری کارگاه‌های نقد فیلم در دانشگاه‌های تهران نیز در کارنامه او به چشم می‌خورد. او همچنین سابقه همکاری در ساخت چند فیلم کوتاه و مستند، بازنویسی فیلم‌نامه‌های متعدد و مشاوره فیلمنامه را در کارنامه خود دارد.

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights