درباره ساختار فیلم کوتاه (بخش سوم)

فیلم کوتاه می‌تواند شاعرانه باشد. از دیدگاه دیوید بوردول، نظریه پرداز نئوفرمالیست سینما، این شاعرانگی از طریق به کارگیری فرم‌های تداعی‌گر به وجود می‌آید. به اعتقاد بوردول، فرم تداعی‌گر، از طریق مجاورت تصاویر نه چندان مربوط به هم، احساس یا مفهوم متفاوتی را که در ظاهر فیلم وجود ندارد به بیننده منتقل می‌کند یعنی ذهن او را به مفاهیم خارج از فیلم ارجاع می‌دهد. سیستم‌های فرمال تداعی گر، کیفیت‌ها و مفاهیم بیانی را از طریق گرد هم آوردن تصاویر القا می‌کنند. این نوع فرم‌ها بیشتر در فیلم‌های شاعرانه به کار می‌روند که تصاویر، معناهای استعاری و سمبلیک دارند و ذهن ما را به معناهایی بیرون از جهان فیلم هدایت می‌کنند. فیلم تداعی‌گر ممکن است مثل یک قطعه شعر، کاملا فاقد چارچوب باشد یا ساختار آزادی داشته باشد. بسیاری از فیلم‌های تداعی‌گر الگوی خاص خود را دارند و اغلب پیچیده و خیال انگیزند.  فیلمساز، از نشانه‌ها و کُدهای تصویری و صوتی استفاده می‌کند تا مفاهیم ذهنی خود را به بیننده منتقل کند و بیرون کشیدن آن مفاهیم به عهده بیننده است. یک صحنه خوب تداعی‌گر مثل یک شعر خوب، این امکان را به مخاطبان گوناگون می‌دهد که برداشت‌ها و تأویل‌های منحصر به فردی از آن داشته باشند.

بوردول، از فیلم «کویانیس کاتسی» ساخته گادفری رجیو، به عنوان نمونه‌ای از یک فیلم شاعرانه تداعی‌گر نام می‌برد. این فیلم از نماهای مختلفی از چیزهایی کاملا متفاوت مثل تپه ها، هواپیماها، متروها، ابرها، اتومبیل‌ها، موشک‌ها، کارخانه‌ها و عابرین پیاده که درگذرند، ساخته شده است. در صحنه ای از فیلم، دسته ای از سوسک‌ها را می‌بینیم که از یک ماشین بیرون می‌ریزند. بعد قطع می‌شود به نماهایی از یک پله برقی. این همجواری نماها، فاقد ارتباط‌های روایی و علت و معلولی‌اند اما نماها در کل، حسی از روزمرگی را به بیننده منتقل می‌کنند. در واقع فیلمساز بین چیزهای نامشابه، تداعی ایجاد می‌کند.

کریستین متز، نشانه‌شناس و نظریه‌پرداز فیلم ادعا می‌کرد که فیلم بلند داستانی نمی‎تواند شاعرانه باشد و فقط  فیلم‌های کوتاه داستانی مثل «برلین، سمفونی شهر بزرگ» ساخته والتر روتمن یا «ریتم شهر» ساخته ساکسدورف را به عنوان فیلم‌های شاعرانه در نظر می‌گرفت. به اعتقاد او ویژگی خاص یک شعر این است که در شعر برخلاف رمان، خط داستانی وجود ندارد و بیننده این امکان را دارد که آن را هر جور دوست دارد تخیل و تفسیر کند. «نمره اخلاق صفر» ساخته ژان ویگو نیز یکی دیگر از فیلم‌های کوتاه شاعرانه پیشرو و از شاهکارهای سینمای فرانسه است. از آن نوع فیلم‌هایی که عنوان شاعرانه دقیقا برای آنها ساخته شده، درست مثل «بادکنک قرمز» آلبر لاموریس. آلن ویلیامز آن را «یکی از شاهکارهای اصیل سینمای جهان» نامیده است. اولین فیلم داستانی ژان ویگو که آن را بر اساس تجربیات تلخ خود در مدرسه شبانه روزی و خصومت شدید و پایدار بین مسئولان مدرسه و شاگردان ساخت و درونمایه آن از طرف اداره سانسور فرانسه، تحریک کننده تشخیص داده شد و بلافاصله پس از اولین نمایش آن در فرانسه ممنوع شد و تا سال ۱۹۴۵ دیگر نمایش داده نشد. «نمر اخلاق صفر»، شامل استراتژی‌های فرمالی بود که بعداً توسط بسیاری از فیلمسازان موج نوی اروپایی استفاده شد. به عنوان مثال، یک ساختار اپیزودیک داشت، از دیالوگ کم استفاده می کرد، بازیگران نوجوان آن همه از نابازیگر یا بازیگر غیرحرفه‌ای بودند و پر از نماهای آبستره و سورئال بود مانند زمانی که یک توپ به طور جادویی ناپدید شده و دوباره  به صورت یک نقاشی خط متحرک ظاهر می‌شود.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
پرویز جاهد
پرویز جاهد
منتقد سینما، فیلمساز، تحلیل‌گر فیلم

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights