(Severance) تیتراژ سریال تفکیک (Severance) دربردارنده یکی از ایدههای زیرمتن آن است که میتواند در یک واژه خلاصه شود؛ بازی. گرافیک تیتراژ یادآور بازیهای کامپیوتری (Game) است؛ با همان فضای بصری و داینامیک شخصیتهای سهبعدی در گیمها که برای بسیاری از تماشاگران فضای بصری ملموسی به حساب میآید. به نظر میرسد اتمسفری که تیتراژ با بهرهگیری از این گرافیک پدید میآورد، بهترین دریچه برای ورود به جهان این سریال است. جهان دوپاره انسانهایی که توسط یک نظام و سیستم قدرت به بازی گرفته و تسخیر شدهاند، اگرچه حتی با اراده شخصی خود پا به آن جهان گذارده باشند. قوانین حاکم بر شرکت لومن و شعارهای آن که چه در کتاب راهنما و چه از زبان شخصیتها بیان میشود، یادآور آموزههای نظامهای طبقاتی و تمامیتخواه است. هر واحد، گروه یا نهاد اجتماعی برای شکل گرفتن و آفریدن آنچه از پس آن هویت مییابد، ناگزیر است میان خود و غیر خود، میان درون و بیرون، تفاوت ایجاد کند. مغز کارمندان شرکت لومن تحت یک عمل جراحی قرار میگیرد و با کاشت یک تراشه به صورت فیزیکی، ذهن آنها تفکیک میشود. بهاینترتیب زمانی که داخل شرکت هستند، نسبت به محیط بیرون و زندگی غیرشغلی خود ذهنیتی ندارند و پس از پایان ساعت کاری و بازگشت به زندگی شخصی، ذهن آنها از آنچه در محل کار گذشته، بیاطلاع است. شرکت لومن به عنوان یک نهاد قدرت، کارمندانش را همچون ابزار سیستم به دو بخش درون و بیرون تفکیک میکند. سیستمها و نهادهای قدرت اغلب رازها و نهفتههایی دارند که بر مبنای آنها حکمرانی میکنند. بنابراین یکی از راهکارهای ایجاد تمایز و مرزکشی میان درون و بیرون خلق راز و حفظ آن است. شرکت لومن اسرار یا کلان دادههایی دارد که نباید فاش شود و با عمل تفکیک ذهن کارمندان و ایجاد تمایز میان آدمهای درون و بیرون از شرکت، میتواند اسرار و رموز قدرت و حکمرانی خود را حفظ کند. این حفاظت در نظامهای قدرت سبب طول عمر و تثبیت موقعیت سیاسی و اقتصادی آنها میشود. بنابراین سریال بی آنکه نیاز داشته باشد نوع فعالیت شرکت لومن را برای تماشاگر شفاف سازد، به پیشانگارههای ذهنی او تمسک میجوید و یک نظام طبقاتی نمادین خلق میکند و به واسطه آن جهان نمایشی خود را بسط و گسترش میدهد. ساختار شرکت لومن مانند حکومتهای مبتنی بر فاشیسیم، نازیسم و دموکراسیهای خلقی در کشورهای کمونیستی، مبتنی بر ارجحیت منافع و سود جمعی بر حقوق فردی است. حذف حافظه و خاطره انسانها یا تلسط بر فضای خصوصی آنها مشابه آنچه در شرکت لومن بر سر کارمندان میآید، نقض حقوق فردی به نفع جمع است. بنابراین میتوان گفت میان جمعباوری و تمامیتخواهی نوعی پیوند ارگانیک وجود دارد. فرد در چنین نظامی تنها در قالب نقشی که سیستم بر عهده او نهاده است، هویت مییابد. مارک اس (آدام اسکات) شخصیت اصلی داستان سریال مدیر بخش پالایش کلان دادهها در شرکت لومن است. او خود نیز نمیداند چه دادههای کلانی را پالایش میکند! چرا که دادهها با اعداد رمزگذاری شدهاند. مارک خارج از این مسند، حتی برای خود نیز فاقد هویت است، زیرا اساساً ذهنیت، حافظه و خاطرهای ندارد. اما آن زمان که عضوی از سیستم به مخالفت با گفتمان رسمی بپردازد، از سوی سیستم محکوم به مجازات است. اتاق استراحت در سریال تفکیک (Severance)، نامی متناقضنما برای این مجازات است. کارمندان لومن به محض تخطی از معیارهای نظام به آن اتاق رانده میشوند و باید اعترافگونه به تکرار مداوم جملاتی بپردازند که دال بر همان آموزهها و شعارهایی است که سیستم آن را برای تسخیر افراد به عنوان مانیفست خود ارائه میدهد. از این منظر میتوان تفکیک را مشابه سریال سرگذشت یک ندیمه (The Handmaid’s Tale/2017) دانست. نظام طبقاتی سرکوبگر که انسانها را به شیء بدل میسازد و فردیت آنها را در راستای کلاناهداف جمع ویران میسازد. در هر دو سریال به بردگی کشیدن انسانها از طریق حذف بخشی از زندگی آنها صورت میگیرد. اگرچه در سریال تفکیک (Severance) به نظر میرسد کارمندان بر اساس اراده شخصی تن به این شیوه از زندگی و انجام عمل تفکیک دادهاند، اما پس از طی این مرحله، بازگشتی برای آنها وجود ندارد.
بن استیلر به همراه ایف مکآردل برای ساخت این جهان یا ارائه این محتوا، بستر فرمیک منحصربهفردی را پدید آوردهاند که میتوان گفت با وجود پرداخت نه چندان قویِ ایده جذاب ابتدایی، برگ برنده سریال است. فضای شرکت لومن چه از منظر معماری و چه از لحاظ پالت رنگی و بافت مکان، تخت و تکبعدی طراحی شده است. این ویژگیها به طور معمول مورد نظر هیچ طراح، فیلمبردار و نورپردازی نیست. چراکه چنین فضایی عمدتاً بافتی در تصویر ایجاد نمیکند و میتواند سبب رفله نور شود. اما در تفکیک، این ویژگی غیرسینماتیک به مؤلفهای از محیط بدل شده و کارکرد صحیحی یافته است. تمرکز بر دیوارهای سفید، راهروهای تودرتو با رنگ سفید و خاکستری و استفاده از تنالیته رنگهای سرد سبز و آبی در طراحی صحنه، فضایی عذابآور پدید میآورد. فضایی که با موتیف حرکتهای طولانی در راهروهای پیچیده، تماشاگر را با حس خفقانآور حاکم بر شخصیتهای داستان همراه و همسو میکند. وجه تمایز محیط درون با نورپردازی تخت و یکدست در مقابل نماهای شب و پرکنتراست فضای بیرون، عملاً تفکیک را در جنس تصویر و فرم بصری ایجاد میکند.
نماهای داخلی بر مبنای تأثیر و سلطه معماری و فضای ساختمان بر شخصیتها شکل گرفتهاند. گویی تمامی کارمندان شرکت لومن محصور و محدود در این بنا هستند. شاید بتوان گفت سریال تفکیک از این حیث تحت تأثیر فیلم زنگ تفریح (۱۹۶۷/playtime) اثر کارگردان فرانسوی ژاک تاتی است. معماری در آثار تاتی اهمیت ویژهای دارد. به ویژه معماری هندسی خطوط افقی و عمودی که یادآور زندگی مدرن شهری است. این ساختار هندسی در سریال تفکیک (Severance) نیز دیده میشود. میزانسنهایی مشابه با فیلم زنگ تفریح با همان کاربرد رنگ و نور که شخصیتهای مسخ شده و اسیر را به تصویر میکشد.
فصل نخست سریال در دو قسمت پایانی خود، مسیر تعلیقآمیزی را به سوی فصل دوم ایجاد میکند. همراه با پرسشهایی که شاید در فصل بعد به آنها پاسخی داده شود. زمانی که این مطلب به نگارش درمیآید، بیش از یک ماه از آغاز فیلمبرداری فصل دوم گذشته است. برای تحلیل و بررسی دقیق و پرجزئیات باید به انتظار فصل دوم نشست.