برد انگلسبی (Ingelsby Brad) طراح و نویسندهی سریال مر از ایست تاون با ورزش بسکتبال، پیوند عمیقی دارد. چرا که جز او، همه اعضای خانوادهاش بازیکن و مربی بسکتبال بودهاند. بنابراین چندان دور از ذهن نخواهد بود اگر شخصیت اصلی داستان او، زنی باشد که در گذشته، قهرمان بسکتبال تیم شهر کوچک خود بوده است. شهری که بسیار دوستش دارد و میکوشد همواره به عنوان یک کارآگاه، امنیت را در آن برقرار سازد. کابوسی در شهر ایستتاون یک سال است که مردم را و بیش از همه مِر شیهانِ کارآگاه (کیت وینسلت) را آزار میدهد. اینبار اما کارآگاه قهرمان از حل پرونده ناتوان است؛ یافتن دختری که یک سال است گم شده. نامگذاری سریال ایهامی دارد و ابهامی. واژهی مر مخفف نام شخصیت اصلی «ماری-آن» است و از سویی یادآور واژهی Nightmare به معنای کابوس. بهاینترتیب نام مر با کابوسی درآمیخته و عاقبت این خود اوست که باید حلال آن باشد و شهر را نجات دهد.
فیلمنامه براساس الگوهای شناخته شدهی ژانر معماییـجنایی پیش میرود. حضور یک کارآگاه مقتدر که عمدتاً فردی درونگرا است. او برای حل پروندهای دچار مشکل است. بر اساس حادثهای یا خطای شخصی، کارآگاه از ادامهی حل پرونده بازداشته میشود، شخصی جایگزین او خواهد شد. اما کارآگاه برخلاف قانون، همچنان پرونده را از آن خود میداند و خارج از حیطه اداره پلیس میکوشد آن را حلوفصل کند. پرونده در انتها با موفقیت بسته میشود و کارآگاه فرصتی دوباره برای بازگشت بر سر مسند خود مییابد. یکی از ویژگیهای این سریال که در دو قسمت پایانی بر جذابیت آن میافزاید، پیچش نهایی فیلمنامه و غافلگیری شناخت قاتل است. قاتل پسربچه نوجوان و ساکتی (رایان) است که میزان حضور او به اندازه پر کردن قسمتی از ساختار میزانسن صحنه است و از منظر متنی، بخشی از ساختار طراحی یک خانواده معمولی در شهری کوچک از یک ایالت آمریکا. بهاینترتیب رایان با این پرداخت هوشمندانه، هرگز در دایره حدسیات تماشاگر به عنوان قاتل در نظر گرفته نمیشود. آن هم درست در لحظهای که بنابر منطق داستان فیلمنامه، قاتل با تمامی انگیزههایش شناخته و دستگیر شده است. درامهای کارآگاهی برای حفظ تعلیق و اعمال منطقی عنصر غافلگیری در ساختار روایت فیلمنامه، عموماً از تکنیک تغییر مدام زاویهدید در روایت داستان بهره میبرند. هر زاویه دید میتواند بخشی از حقیقت ماجرا را بنا بر منظر شخصیت در داستان، نشان دهد و با توجیه منطقی، بخشی دیگر را پنهان سازد و یا دیگرگون جلوه دهد. شناخته شدن جان راس (جو تیپت) شوهر تنها دوست صمیمی مر به عنوان قاتل و سپس پیچ پایانی و برملا شدن هویت قاتل اصلی یعنی پسر نوجوان جان، مرهون بهرهگیری از همین تکنیک است.
دو مؤلفه غالب درامهای آمریکایی یعنی تأکید بر خانواده و مذهب نیز در این سریال دیده میشود. تلاش شخصیتها برای حفظ بنیان از هم گسیخته خانواده، حضور در کلیسا و مبرا ساختن پدر روحانی از اتهام به قتل، بخش مهمی از داستانهای فرعی پیرنگ سریال مر از ایست تاون را شکل میدهد. مر برای حفظ حضانت نوهاش، به عنوان یک کارآگاه دست به یک خلاف بزرگ میزند و در ماشین عروسش مواد جاساز میکند. موادی که آن را از اداره پلیس مخفیانه بیرون آورده است. زندگی خانوادگی مر به عنوان شخصیت اصلی داستان، یکی از مهمترین مواد پیرنگ فیلمنامه است و این شخصیت نشان میدهد برای حفظ خانواده حاضر است شغلش را قربانی کند. درخواست جان از برادرش بیلی برای گردن گرفتن قتل و سپس تلاش جان برای معرفی خود به عنوان قاتل جهت نجات پسرش، همه نشان از تلاش شخصیتها برای نجات خانواده دارد. پدر روحانی در این سریال یکی از مظنونین پرونده قتل است. نویسنده از سویی مخاطب را تا جایی پیش میبرد که پدر را به عنوان قاتل در نظر دارد، اما این سریال به مرز ساختارشکنی از مؤلفه مذهب، تنها نزدیک میشود و شوربختانه از آن عبور نمیکند. بیشک یکی از اهداف کمپانی اچ.بی.اُ (HBO) در ساخت این سریال، نقد جامعه آمریکا از منظر فساد جاری در آن و تأکید دوباره بر همان دو مؤلفه مشهور است.
کیت وینسلت با شمایل زنان قدرتمند و پیچیده اغلب در آثار مستقل حضور مییابد، این بازیگر انگلیسی توسط منتقدان ستایش شده است و در نسل خود جزو بازیگران سرآمد به حساب میآید. حال او در چهلوپنج سالگی در مینیسریالی حضور یافته که غبار کهنهی مصائب زندگی شخصیاش، زیبایی این بازیگر را همچون تابلوی مونالیزا در ابهام فرو برده و اندک لحظاتی در سریال است که تماشاگر میتواند با خود بگوید: مر حتما در جوانی زن زیبایی بوده است! حضور وینسلت در نقش شخصیتی که با سن واقعی او همخوانی دارد و گریمی که در تناسب با موقعیت شخصیت او را تکیده، خسته و بیروح جلوه میدهد، با بازی تأثیرگذارش در قامت یک کارآگاه عصبی، مستأصل و آشفته، میتواند درس بازیگری باشد و کاریزمای یک ستاره را در میانسالی به زیبایی به رخ بکشد. آنچه در سینمای ایران جای خالی محسوسی دارد؛ چه از منظر حضور بازیگر، منش برخورد او با نقش و چه از بعد حذف سن میانسالی از داستان اغلب فیلمنامهها بنا بر دلایل تجاری، تسلط نابجا و غیرحرفهای بازیگران در متن و معادلات سرمایهداری انتخاب بازیگر. آموختن درس بازیگری از تولیدات موفق آن سوی جهان، تنها بسته به دقت در تکنیک بازی و تحلیل متن فیلمنامه نیست. بلکه نیازمند توجه به موضوعات فرامتن حضور بازیگران در آثار نمایشی نیز هست.
مر از ایست تاون با پرداختن به عمق فساد موجود در قشری از جامعه آمریکا که با قتل، خودکشی، اعتیاد و انحرافات جنسی دستوپنجه نرم میکنند، یک مینی سریال استاندارد با مؤلفههای ثابت درامهای آمریکایی و الگوهای ژانریک است که توانسته در حفظ تعلیق، برقراری پیچ نهایی داستان و ایجاد غافلگیری موفق عمل کند و تماشاگرانش را تا پایان با خود همراه سازد و این پرسش را در ذهن آنها باقی بگذارد که چه خواهد شد اگر برادری قاتل مادر برادر ناتنی خود باشد؟ آن هم در شرایطی که اولی نوجوان است و دومی یک نوزاد!