سموئل، شخصیت اصلی رمان «عشق با حروف کوچک» اثر فرانسس میرالس نویسنده اسپانیایی، استاد ادبیات آلمانی و مردی درونگرا و منزوی است که زندگی ساده و شخصیت یکنواختی دارد یا شاید خودش اینگونه تصور میکند چون یا در خانه است یا مشغول تدریس است تا این که به طور تصادفی (هرچند میرالس به تصادف هیچ باور ندارد)، با گابریلا، عشق رؤیایی دوران کودکیاش برخورد میکند و این مواجهه سرمستاش میکند.
میرالس از نویسندگان موفق و محبوب معاصر اسپانیاست. «عشق با حروف کوچک» از معروفترین آثار میرالس است که تاکنون به ۲۰ زبان دنیا ترجمه شده و گلی امامی نیز آن را به زبان شیرینی به فارسی برگردانده. پرویز دوایی، نویسنده و منتقد سرشناس سینما که گویا پیشنهاد ترجمه این رمان را به گلی امامی داده، در مقدمه آن خطاب به گلی امامی نوشته:«اگر کتاب را پسندیدید و خواستید ترجمه کنید باعث نهایت خوشحالی بنده خواهد شد که این کتاب، مرا هم بسیار مجذوب خودش ساخته بود یعنی که نویسنده خوب بلد است بدون تراشیدن وقایع محیرالعقول خواننده را به وجهی واقعاً هیپنوتیزمکننده بکشاند، به داخل ماجرای ظاهرا سادهای که موتور محرکه اولیهاش دیداری کاملا تصادفی و گذرا با دخترکی که راوی (بعد از آن قایم موشک افسون کننده) از پنج سالگی عاشق او بوده و حالا بعد از سی سال عاشق او مانده است که یعنی چیزی بسیار بسیار شرقی و…….»
فرانسیس میرالس (Francesc Miralles)، نویسنده اسپانیایی و اهل کاتالان بارسلونا است. مادر و پدرش خیاط و کارمند بودند. او سالهای نخست تحصیلاش را به مدت هشت سال در مدرسهای مذهبی گذراند. نمرههای دبیرستانش تعریفی نداشت اما در رشتهی روزنامهنگاری در دانشگاه اتونوما بارسلونا (UAB)قبول شد، با این حال میلی به ادامهی تحصیل در این رشته نداشت و بعد از چهار ماه، درسش را نیمهکاره رها کرد. در همان سال در یک بار مشغول به کار شد و نواختنِ پیانو را آموخت. همین مهارت باعث شد به دنیای موسیقی وارد شود. از او تا کنون ۴ آلبوم موسیقی منتشر شده است.
میرالس بار دیگر برای تحصیل در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه شد اما این رشته هم نتوانست جذبش کند. مدتی بهعنوان معلم در مدرسه کار کرد و بعد تصمیمی گرفت که مسیر زندگیاش را تغییر داد. این که به دور دنیا سفر کند و جهان را کشف کند. پس از بازگشت به بارسلونا برای بار سوم وارد دانشگاه شد و در رشتهی زبان آلمانی تحصیل کرد و مدرک کارشناسیاش را گرفت. او کارشناسی ارشد را در رشتهی ویراستاری گذراند و بعد از پایان درسش، بهعنوان ویراستار در بخش کتابهای حوزهی موفقیت و خودیاری مشغول به کار شد.
میرالس در «عشق با حروف کوچک»، مدام به ادبیات و سینما ارجاع میدهد از جمله «نقطه ضعف» نوشته آنتونیس ساماراکیس که رمان مورد علاقه سموئل است و اشکش را درآورده، «آلیس در شهرها»ی ویم وندرس، بوکوفسکی، برشت، میکی رورک در «قلب انجل»(ساخته آلن پارکر ،محصول ۱۹۸۷)، سوار بر آسانسور به سوی اعماق جهنم و نیز سامرست موام و گراهام گرین که نویسندگان مورد علاقهی گابریلا، عشقِ ازلی ابدی راویاند.
«عشق با حروف کوچک»، رمانی جذاب و گیرا است که از زاویه دید اول شخص روایت میشود. انتخاب این زاویه دید باعث شده، خواننده رابطه صمیمانهتری با راوی داشته باشد و همراه با او وارد فضای شیرین و دلچسب رمان شود. میرالس به تصادف اعتقادی ندارد و سموئل، قهرمان قصهاش، در همان صفحات نخست رمان، با ورود گربهای به نام میشیما (ارجاعی به یوکیو میشیما، نویسنده و شاعر بزرگ ژاپنی)، آشناییاش با دو مرد میانسال عجیب و غریب، زندگی تکراری و یکنواختاش به طور ناگهانی در سال نو متحول میشود و زنجیرهای از اتفاقات پشت سر هم برایش رخ میدهد:
«خب من همین الان در سال نو هستم ولی هیچ چیزش نو نیست و این آخرین فکرم بود. خوابم برد بدون آن که بدانم چقدر اشتباه میکردم.»
میرالس با مهارت و با چاشنی طنز به زندگی معنوی، ایمان به عشق و شفقت، پیچیدگی روابط انسانی، آسیب پذیری انسان و اهمیت ارتباطات انسانی میپردازد. او در کتاب دیگرش، با عنوان «ایکیگای» نیز درباره جامعه اوکیناوا و اهمیتِ پیوندهای عاطفی که میان آنها برقرار است نوشته است. در «عشق با حروف کوچک» نیز بر تنهایی انسان مدرن در عصر مدرنیته تاکید میکند:
«باید خیلی تنها باشی که نیاز داری این طور به گذشتههای دور نقب بزنی و جست و جو کنی…..گابریلا نگاهی دقیق به من کرد، گویی ناگهان متوجه شد مسئول دردی است که بر من حادث شده ولی من متوجه انزجارش شده بودم و دیگر تحمل دلسوزیاش را نداشتم.»
علاوه بر «ایکیگای» و «عشق با حروف کوچک»، «زیباترین جای جهان این جاست» و «ایچی گو ایچی یه» از دیگر آثار فرانسس میرالس است که به فارسی ترجمه و منتشر شده است.