جشنواره فیلم کن ۲۰۲۴ | Something Old, Something New, Something Borrowed: همۀ آنتونیو مونتاناهای خرده‌پا

فیلم Something Old, Something New, Something Borrowed  ساختۀ هرنان روسِلی محصول سینمای آرژانتین است که روز پانزدهم ماه مه در بخش جانبی Quinzane-Cineastes جشنوارۀ کن به نمایش درآمد. فیلم روایتی از طبقۀ کارگر این روزگار شهر بوینس‌آیرس است. خانواده‌ای که یک شبکۀ شرط‌بندی زیرزمینی به‌راه انداخته‌اند و از این طریق درآمد غیرقانونی کسب می‌کنند. اما پس از قتل ناگهانی پدر خانواده، این تجارت زیرزمینی به‌دست زنان خانواده می‌افتد. فیلم بر اساس حکایتی واقعی شکل گرفته است و هرنان روسلی، با بهره‌گیری از خاطرات و ویدیوهای خانوادگی دختری در همسایگی‌اش به نام ماریبل و خانواده‌اش فیلمنامۀ این اثر را نوشته است. او این روایت‌ها را جمع‌آوری و با افزودن موضوعاتی از قبیل تئوری و محاسبات ریاضی در شرط‌بندی و بر بستر تاریخی سرزمینش آرژانتین فیلمی قابل تامل ساخته است.

فیلم لحنِ مستند/ داستانی دارد و بر این مبنا ساختار روایت شکل می‌گیرد. اعضای خانوادۀ فقیر آرژانتینی با همکاری یکدیگر شبکه‌ای زیرزمینی برای قمار و شرط‌بندی راه‌اندازی کرده‌اند و قصد دارند با پولشویی در ساده‌ترین حالت ممکن و انتقال ثروت بادآورده به خارج از کشور تحولی در زندگی حقیرانۀ خود به‌وجود آورند. در این ساختار مستندگونه، تصاویر ویدیوهای خانوادگی و دوربین‌های مدار بسته مهم‌ترین نقش را دارند و بیش از هشتاد درصد تصاویر از طریق این دو رسانۀ دیداری به نمایش درمی‌آید و فیلمبرداری از مکان‌ها و افراد حقیقی تنها بیست درصد از زمان فیلم را دربر می‌گیرد. به همین دلیل فیلم حال‌وهوایی مستندوار، گزارشی و رئالیستی می‌یابد. نسخه‌ای پست مدرنیستی و به‌روز شده از جنبش نئورئالیسم سینمای ایتالیا در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ قرن گذشتۀ میلادی در میانۀ محلات فقیرنشین و حاشیه‌ای بوینس آیرس؛ از آن شهرهای کلاسیک جهانِ سومی که سالم زندگی کردن در آن‌ها دشوار به نظر می‌رسد. رویکرد اخلاقی هرنان روسِلی در ساخت این فیلم و نمایش فقر، تورم و بیکاری و تأثیر مستقیم این معضلات در روی آوری همگانی به فعالیت‌های غیر قانونی، فضایی واقعی چه در فرم و چه در روایت خلق کرده است. مشکل و معضل اصلی آدم‌های فیلم با اندک تفاوت‌هایی قابلیت تعمیم به بسیاری از نقاط جهان را دارد. از همین منظر می‌توان به تماشای فیلم نشست و به مفاهیم مطرح شده در آن اندیشید.

فیلم، راوی‌، به معنای کلاسیک آن ندارد و در عوض، به گفتار متن که گاه و بی‌گاه روی تصاویر می‌آید و از زبان ماریبل، روند رخدادها و مسیر پیرنگ روایی را کامل می‌کند روی آورده است. همان‌گونه که اشاره شد فیلم از تصاویر ویدئوهای خانگی زیاد استفاده کرده است. آدم‌ها (در واقع اعضای خانواده) را از طریق این تصاویر ویدیویی می‌شناسیم. روند وقایع از طریق همین ویدیوها و تصاویر بازسازی شدۀ دوربین‌های مداربسته بیان می‌شود. در کنار این‌ها تصاویر فیلمبرداری شده روی دو محور تمرکز یافته‌اند. رخدادهایی که پیش‌برندۀ ماجرا و خط سیر داستان اند و پلان/سکانس‌هایی از خلوت‌های دو یا سه نفرۀ اعضای خانواده و بازگویی دل‌مشغولی‌ها و نگرانی‌ها و اضطراب دائمیِ حاکم بر تک‌تک اعضای خانواده که روز به روز بیشتر در گردابی خودساخته فرو می‌روند و هرچه می‌گذرد امکان خروج از این وضعیت را نمی‌یابند. در بخش تصاویر ویدیوهای خانوادگی موسیقیِ آزار دهنده‌ای در تمام ثانیه‌ها فیلم را همراهی می‌کند که خود عامل ایجاد تنشی مضاعف در ذهن مخاطب می‌شود. تنشی در حال گسترش و افزایش که بیشتر از آن‌که شبیه کلیشه‌ها و مولفه‌های سینمای تریلر باشد، یادآوری لحن نئورئالیستی فیلمسازان پیشگام نئورئالیسم همچون دسیکا، روسلینی و ویسکونتی است.

جایی از فیلم اعضای خانواده تصمیم می‌گیرند پیام‌های صوتی و نوشتاری از خود در کپسولی که نامش را کپسول زمان گذاشته‌اند، برای آیندگان در سال ۲۴۹۲ میلادی باقی گذارند. هیچ‌یک از آن‌ها نمی‌دانند در پیامشان باید از چه‌چیز صحبت کنند. آن‌ها همزمان با تلاشی شبانه‌روزی برای پول درآوردن هرچه بیشتر از مسیر غیرقانونی، به یأسی فلسفی دچار شده‌اند و نمی‌دانند برای آیندگان خود در پنج قرنِ بعد چه چیز قابل عرضه و ارائه‌ای دارند. به‌راستی آن‌ها چه دارند که از زندگی امروز خود حکایت کنند و چه دستاورد قابل ثبتی برای آینده دارند؟ درظاهر هیچ. با توجه به اشارات و نشانه‌هایی که جاهایی از فیلم القاء می‌شود، این سرنوشت بسیاری از مردم آرژانتین امروز است. سرزمینی که میراث نیاکانش جنگ‌های داخلی، انقلاب‌های ناموفق، دیکتاتوری‌های نظامی دوره‌ای و فقر فراگیر بر روی سرزمین نقره (نام آرژانتین از واژه لاتینی Argentum به معنای نقره گرفته شده) است. در این سرزمین فوتبال ریشه‌ای عمیق در زندگی روزمرۀ مردم دارد. فوتبال تنها حوزۀ افتخارآمیز این سرزمین است و مردم این کشور با هربار قهرمانی در جام جهانی، جشن‌های ملی و سراسری برگزار می‌کنند و تا مدت‌ها به جهانیان فخر می‌فروشند. اما فیلمساز هوشمندانه به سراغ این موضوع کلیشه‌ای نرفته و اثری از فوتبال در تمام طول فیلم نمی‌بینیم. به این ترتیب فیلم دستخوشِ نگاه‌های ژورنالیستی و توریستی نمی‌شود و می‌کوشد تصویری بی‌واسطه و بی‌آلایش از وضعیت زیست بشری در آرژانتین قرن بیست‌ویکم ارائه دهد.

فیلم در کنار لحن رئالیستی خود از ارجاعات گوناگون هم خالی نیست. جایی اواخر فیلم، لابه‌لای وسایل باقی‌مانده از اعضای خانواده یک پوستر جالب به‌چشم می‌خورد. تصویری است از یک اسکناس یک دلاری که به‌جای تمثال جرج واشینگتن بنیان‌گذار آمریکای متحد، عکسی از آل پاچینو در فیلم «صورت زخمی» و شخصیت آشنای آنتونیو مونتانا در این فیلم به‌‎چشم می‌خورد. جای آن جملۀ معروف روی اسکناس (ما به خدا اعتماد داریم) هم این جمله نقش بسته است: «من به خودم اعتماد دارم.» نشانی از اینکه در وضعیتی که خانوادۀ ماریبل با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، اعتماد به هیچ‌کس حتی نزدیکان هم ممکن است و آدمی در کنار ساختار قبیله‌ای یک خانواده‌ از تبهکاران خرده‌پا، تنها به خود می‌تواند اتکا کند. هریک از آدم‌های فیلم یک آنتونیو مونتانای خرده‌پاست و خانواده در ابعاد کلی، قابل تقسیم به واحدهای کوچکِ تک‌نفره است.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
مازیار فکری ارشاد
مازیار فکری ارشاد
متولد ۱۳۵۱، دانش آموخته‌ی علوم سیاسی نویسنده، منتقد و مترجم سینمایی. آغاز فعالیت حرفه‌ای مطبوعاتی از سال ۱۳۷۸. همکاری با روزنامه‌ها و نشریات سینمایی از جمله فیلم، فیلم نگار، دنیای تصویر و فیلم امروز. سردبیر سابق ماهنامه‌ی ۲۴ و ماهنامه‌ی سینما اعتماد. مدیر سینماتک خانه سینما کتاب‌ها: و خداوند شبان من است: درباره فیلم بوتیک. نشر مهرگان خرد، ۱۳۹۴ ترجمه‌ی رمان ماجرای تمبر نارنجی نوشته‌ی هاوارد فاست. نشر فلامینگو، ۱۳۹۸ سینماگران قرن ۲۱، جلد اول: نوری بیلگه جیلان. نشر چتر، ۱۴۰۰ سینماگران قرن ۲۱، جلد دوم: آندری زویاگینتسف. نشر چتر، ۱۴۰۰ مگس‌های سبز چاق و یک نمایشنامه دیگر. نشر یاد آرمیتا، ۱۴۰۱ ترجمه‌ی رمان «مخمصه۲» نوشته‌ی مایکل مان و مگ گاردینر. نشر یاد آرمیتا ۱۴۰۲

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights