تاثیر کلیساها در ساختار شهرها

دین، به عنوان مجموعه‌ای از جهان‌بینی‌ و باورها، همواره نقش بسیار مهمی در ریخت و توسعه شهرها داشته است و این نکته بیانگر ارزش و اهمیت مکان‌های مقدس در طراحی و برنامه‌ریزی فضاهای شهری است. شهر، مجموعه‌ای از مکا‌ن‌های شهری می‌باشد که توسط تعاملات و ارتباطات انسانی، معنا و مفهوم می‌یابد. حضور و پیدایش ادیان خاص در منطقه‌ای، منجر به شکل‌گیری مکان‌های مقدس و پیرو آن، تغییراتی در ساختار و فرم شهرها شده است به طوری‌که آثار آن تا به امروز نیز در ساختار و فرم‌ شهرها و فضاهای عمومی آن قابل مشاهده است. برخی عناصر و مکان‌های شهری، نقش بسیار مهمی در ریخت شهر دارند، به طوریکه در بسیاری از شهرها، مکان‌های مقدس به عنوان یک عنصر منظرین آیینی و هستۀ کانونی شهر فعالیت می‌کنند و توسعه و فعالیت‌های انسانی، پیرامون آن اتفاق می‌افتد. مطالعه تاریخ گذشتگان و بررسی بناهای آئینی نظیر اهرام مصر، معابد یونان، کلیساها و… نشان می‌دهد که در طول تاریخ، توجه به احداث بناهای عظیم عبادتگاهی بر اساس اعتقاد مردمان آن سرزمین و تحولات فضاهای شهری پیرامون آن، بیش از توجه به سکونتگاه‌های شخصی بوده است. این مقاله در نظر دارد، به بررسی نقش و تاثیرات حضور دین مسیح، فضاها و عناصر متاثر از آن در شهرهای تاریخی و امروزی بپردازد.

تاثیر کلیساها بر فضاهای شهری تاریخی و امروزی
مطالعه ریخت‌شناسی شهرهای غربی نشان می‌دهد که در بسیاری از آنها، عناصر یکسان با جزییات بصری مشابهی قرار گرفته است. عناصری مانند بازار، خیابان‌ها، کلیساها و سایر فضاهای تردد و فضای تجاری که بازار و سایر ساختمان‌های تجاری را در بر میگیرد. مطالعات تاریخی بیانگر این نکته است که شکل‌گیری هویت دولت شهرهای قرون وسطی، بر پایه نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به گونه‌ای است که دو عامل «تجارت و تولید» و «تسلط دین بر عقل» در چارچوب ساختار کالبدی-فضایی بازار و کلیسا، نقش به سزایی در آن ایفا کرده و شکل شهر را با افزایش فعالیت‌های اجتماعی و نیاز به امنیت، به طرحی ارگانیک و اندام‌وار تبدیل کرده است. آنچه که واضح است، نقش پررنگ کلیساها به عنوان مرکز مهم مذهبی در ساختار شهری شهرهای غربی می‌باشد. به عقیده بنه ولو، شهرهای بزرگ قرون وسطایی اروپا هرگز دارای یک مرکز واحد نبوده‌اند؛ بلکه در آنها یک مرکز مذهبی شامل کاتدرال و کاخ اسقفی، یک مرکز قدرت مدنی با کاخ شهرداری و یک یا چند مرکز تجاری و تالارهای اتحادیه‌های صنفی دیده می‌شد (بنه ولو، ۱۳۹۴، ۵۷). مقصود از مرکزیت، صرفا مرکزیت هندسی در شهر نیست؛ بلکه مرکزیت اجتماعی-آیینی شهر است. نکته جالب توجه آنکه بررسی نقشه‌های قدیمی شهرهای غربی نشان می‌دهد کلیساها و اماکن زیارتی، به صورت منفصل و جداافتاده از بافت مجاور خود هستند که با نمونه‌های مشابه درسایر شهرها نظیر شهر اسلامی متفاوت است. در بسیاری از نقشه‌ها، جدایی عینی-ذهنی مکان مقدس نسبت به پیرامون به وضوح مشاهده می‌شود. تمامی شهرها، فضایی به عنوان بازار داشته که به صورت فضای باز شهری طراحی شده است و فضاهای باز و بسته، فضاهای عمومی و خصوصی، منشعب از بازار بودند. خیابان‌های اصلی شهر از دروازه تا مرکز شهر کشیده می‌شده و به عنوان بازار اصلی دارای نقش و عملکرد بسیار قوی‌ای و سایر خیابان‌های فرعی نیز به عنوان بازارچه‌ها در حال فعالیت بوده‌اند. بدین ترتیب، تولید و تجارت در شهر، رونق بسیاری داشته است (موریس، ۱۳۹۴، ۱۰۵). مرکز مذهبی در شهرهای قرون وسطی، قدرت و تسلط بسیار زیادی در فضاهای شهری آن زمان داشته است و بعد از آن، بازارهای شهری، عناصری نقش خود را ایفا می‌کنند.

کلیساها
نمونه‌ای از قرارگیری مرکز مذهبی و حکومتی در شهرهای غربی تاریخی. منبع: موریس، ۱۳۹۴ ،۱۰۸

به طور کلی، دین مسیحیت با عناصر شاخص خود، دارای ویژگی‌های کالبدی و کارکردی در شهرها بوده است. مکان مقدس به لحاظ هویتی، منجر به حاکمیت فضای قدسی در محلات شهری شده و نوعی سلطه‌گر می‌باشد. عوالم زمینی را از خود می‌راند و حالتی دو قطبی ایجاد می‌کند.

کلیساها به عنوان فضاهای شهری، به مرکز سیاسی و سلطه‌گری تبدیل شده و به تعبیری نفوذ قدرت سیاسی در کلیسا باعث شد تا این بنا جنبه شاخص شهری پیدا کرده و با تأملی در آن، ردپای قدرت حاکمه را می‌توان در ساختار کالبدی بنا در بافت شهری مشاهده کرد. همانطور که موسولینی، رهبر ایتالیای فاشیست در طی دوران جنگ جهانی دوم، با موافقت برای تأسیس ایالت واتیکان و قرار دادن مذهب کاتولیک به عنوان مذهب ملی، سعی بر برگرداندن کاتولیک‌ها به زندگی سیاسی و حمایت آنها از قوانین فاشیستی داشت، تا با اهمیت دادن به مذهب و کلیسا، قدرت حاکمه خود را مستحکم‌تر نماید و حمایت توده مردم را به دست بیاورد (نوروزی طلب، ۱۳۸۴، ۸۰). همزیستی متقابل سلطنت و قدرت سیاسی با کلیسا، جنبه هایی از شکوه و سلطنت درباری و حضور آن را در عرصه ایمان مسیحی که کلیسا متولی آن بود، مجسم کرده است. جاودانگی سلطنت در پرتو جاودانگی امر الهی توجیه و تفسیر می‌شد.  تاکید بر ساختمان کلیسا و بزرگنمایی قدرت آن در شهرهای مختلف اروپایی هر یک به نحوی صورت گرفته تا باعث ادراک متفاوتی از آن شود. این فضای قدسی در ذهن مخاطب دارای یک قداست ماورایی است.

عنصر مقدس در مرکزیت و فضاها در حال طواف آن هستند. هندسه‌ی مکان‌های مقدس به طور غالب شبیه صلیب بوده و اکثرا بدون توسعه و گسترش پیرامونی، منفصل از بافت پیرامونی خود طراحی شده‌اند. زیارت غالبا منفرد و به دور از فعالیت‌های حاشیه‌ای مردمی و روزمره صورت می‌گرفته است . این فضاها، دارای سلسله مراتب که معنایی خاص را به همراه دارد و خود را از سایر اجزای شهر مجرا می‌کند، طراحی شده‌اند. درواقع، کلیساها یا زیارتگاه‌ها، عامل اصلی شکل دهنده و توسعه دهندۀ شهرها نیستند؛ بلکه در کنار بازار و اجزای حکومتی نقش خود را ایفا می‌کنند )پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، ۱۳۸۹، ۵۰)

کلیساها

به لحاظ قرارگیری کلیساها همان طور که در بسیاری از ادیان بناهای مذهبی بر بالای تپه یا کوه قرار می‌گرفته‌اند و افراد نیایش‌گر با رفتن به مکانی بالاتر از سطح شهر احساس نزدیکی بیشتری با خالق خود کرده و برتری مکان مذهبی را بر دیگر مکان‌ها ادراک می‌نمودند، کلیساها نیز گاهی در چنین فضاهایی مکان یابی می‌شده‌اند. به عنوان مثال، در شهر مارسی در فرانسه، کلیسای جامع نوتردام بر بلندای تپه‌ای قرار گرفته و تسلط آن بر شهر از یالای تپه کامال محسوس بود. از نقاط مختلف کوچه و خیابان‌های این بندر می‌توان این کلیسا را به عنوان یک بنای شاخص برفراز شهر مشاهده کرد و هنگام حضور در محل کلیسا با دیدن بافت شهر و ساختمان‌ها در فرودست آن، قدرت حاکمه کلیسا بر شهر را قابل درک است.

نمونه دیگر از کلیساهای قابل تأمل از لحاظ نحوه قرارگیری آن در بافت شهری، کلیسای سن پیتر در رم است که در محور مرکزی خیابان مشروطیت قرار گرفته است. این کلیسا نمونه‌ای از معماری اقتدارگرا است که به آن معماری فاشیستی می‌گویند و سمبل قدرت است. خیابان مشروطیت، خیابانی که دارای نظم و تقارن خاصی است و منتهی شدن آن به کلیسا، نشانگر قدرت حاکمه این بنا و تأکید بر کلیساست و به میدان جلوی کلیسا منتهی می‌شود که در آن نیز تقارن اجزاء و عناصر اطراف میدان و رواق های پیرامونی در دو سوی میدان با ردیف ستون‌های آن باز هم بر اهمیت و اقتدار ساختمان کلیسا تأکید می‌کند. معنایی که از این رویکرد به دست می آید بیشتر معطوف به قدرت است تا روحانیت، زیرا حس کوچکشدن را به مخاطب القا می‌کند. همچنین به ندرت کلیسای شهر در برابر میدان بازار وجود داشت. در اکثر شهرهای طراحی نشده، فضای تجاری شکلی نامنظم داشته و نشان می‌دهد که نخست، ساختمان‌های پیرامون این میدان، بنابر نیازهای خاص خود بنا شده‌اند. این میدانها در گردهمایی‌های عمومی نیز کاربرد داشته‌اند.

کلیساها
چند نمونه از در مرکز شهرهای قرون وسطی اروپای مسیحیت. منبع: موریس، ۱۳۹۴ ،۱۰۸

از دیگر تاثیرات حضور ادیان در فضاهای شهری، طبقه‌بندی‌های اجتماعی ایجاد شده پس از ورود این ادیان می‌باشد که پیرو آن، طبقه بندی و گاها جدایی گزینی عناصر و فضاهای شهری را به همراه خواهد داشت. باتوجه به این نکته که دین مسیح با رویکرد مساوی به همه ابنای بشری مینگرد و خداوند را به عنوان پدر و همه آدمیان را فرزندان آن میانگارد. در دین مسیحیت برخلاف برخی دیون دیگر، داعیه نژاد پرستی کمرنگ است و هم امتیازی بین انسان‌های ادیان متعدد وجود ندارد و همه در نظر خدا یکسانند (آشتیانی، ۱۳۶۴، ۱۸۴). جامعه مسیحیت در قرون وسطی از ساخت‌های اجتماعی صنعتگران، بازرگانان، روحانیون و اشراف تشکیل شده بوده اما مسیحیت برخلاف برخی دیون، همه اقوام و ملل را بی هیچ استثناء مخاطب قرار داده و بر اختلاف نژادی و فاصله‌های اجتماعی به عنوان اساس دین وجود ندارد (آکادمی علوم شوروی، ۱۳۶۶، ۹۸). بنابراین آنچه در شهرهای غربی قرون وسطی شاهد هستیم، عدم جدایی گزینی اجتماعی و درنتیجه آن عدم تفکیک فضاهای مشخص مربوط به اقشار خاص از ساکنین شهر می‌باشد و همه فضاهای شهری برای تمامی افراد قابل استفاده می‌باشند.

مجموعه مطالعات نشان می‌دهد که مسیحیت با ابزارهایی نظیر مکان‌ها و عناصر مذهبی تاثیر خود را بر فضاهای شهری گذاشته است. نکته قابل توجه، تسلط این بناهای مذهبی بر فضاهای شهری پیرامونی خود است. به طوریکه ساکنین و ناظرین، همواره قدرت و تسلط این ابنیه را با حضور در چنین فضاهایی حس می‌کنند. یکی از عواملی که تشدید کننده این سلطه‌گری می‌باشد، درهم آمیختگی قدرت کلیسا با قدرت حاکمیتی و سیاسی است. حضور کلیساها، به طور مشخص موجب تحولات گسترده‌ای در فضاهای شهری نشده است و علت آن را در عدم اتصال ابنیه با سایر فضاهای شهری دانست. منفصل بودن کلیساها و عدم پیوستگی کالبدی و فضایی، مقیاس بزرگ و سلطه قدرت در آن، مانع از هم پیوندی این بناها با سایر فضاهای شهری شده است.
با گذشت زمان، توسعه شهرها و ساخت فضاهای شهری جدید و بزرگ مقیاس، از قدرت و تسلط کلیساها کاسته شده است و آنها دیگر تنها بناهای مسلط در فضاهای شهری نبوده و رشد و توسعه شهر، موجب ایجاد فضاها و انبیه جدید پیرامون شده است. بدین ترتیب، انفصال و گسستگی پیشین در فضاهای شهری جای خود را به پیوستگی و اتصال داده است و فضاهای شهری پیرامون کلیساها، به فضاهای تجمع برای امور مختلف تبدیل شده است. بسیاری از میدان‌ها، پلازاها و فضاهای شهری پرتجمع، شکل گرفته و با کلیساهایی که اکنون در دل شهرها قرار گرفته‌اند، ممزوج شده است و علاوه بر کاربری‌های مذهبی و تفریحی، کاربری تجاری و ارزش افزوده مناسبی نیز به همراه دارد. به‌ طوری که امروزه این فضاهای شهری به عنوان فضایی تاثیر گذار و محبوب برای شهروندان به شمار می روند.

کلیساها

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
هدی پورپیرعلی
هدی پورپیرعلی
دانشجو دکترا پایداری و اقتصاد شهری، دانشگاه بریتیش کلمبیا

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights