آنچه در ادامه میآید فهرستی از صحنههای برهنگی در طول تاریخ سینما است که البته جامع نیست. اما اگر این صحنهها در این فیلمها نبودند، آنها اهمیت هنری خود را از دست میدادند.
شُرتباس (جان کامرون میچل، ۲۰۰۶)
زمانی که فیلم دوم جان کامرون میچل با نام «شُرتباس» در سال ۲۰۰۶ به نمایش درآمد، در ابتدا به دلیل صحنههای فراوان جنسی واقعیاش، باعث ریشخند منتقدان شد. بله، «شرتباس» منحصربهفرد است زیرا سکس واقعی را نمایش میدهد – پرنشاطترین و سرگرمکنندهترین سکسهایی که تا به حال شاهد آن بودهاید – اما در عینحال فوقالعاده تکاندهنده هم هست. داستان فیلم در جریان قطعی برق در سال ۲۰۰۳ در شمال شرقی ایالات متحده اتفاق میافتد و گروهی از شخصیتهای دارای چالش عاطفی را دنبال میکند که تمایلات و روابط جنسی خود را در نیویورک پس از ۱۱ سپتامبرِ دوران بوش دنبال میکنند. فیلم سه شخصیت خاص دارد: یک سکستراپیست که هرگز به ارگاسم نرسیده، یک مرد همجنسگرا که با وسواس از خود به عنوان یک یادداشت خودکشی، فیلمی هنرمندانهای میگیرد و یک سلطهگر ناراضی. فیلمهای میچل همیشه مفرح، تاملبرانگیز و عمیقاً تاثیرگذار است اما او در «شُرتباس» به طرز ماهرانهای چندین روایت گیرا را در یک تصویر رویاییِ خیرهکننده و نوستالژیک از یک شهر بینظیر چون نیویورک که در حال محو شدن است، ترکیب میکند. کاری که بسیار چالش برانگیز است. فیلم که در اوایل دههی ۲۰۰۰ اتفاق میافتد؛ کیفیتی نوستالژیک دارد که گویی بیزمان است. دورانی از آزادی جنسی که سپری شده است و بسیاری از مردم ممکن است احساس کنند که تجربهی آن را از دست دادهاند.
قولهای شرقی (دیوید کراننبرگ، ۲۰۰۷)
اگرچه «قولهای شرقی» به اندازهی بسیاری از فیلمهای دیگر این فهرست از جذابیت جنسی برخوردار نیست اما دیوید کراننبرگ یکی از چشمگیرترین صحنههای مبارزهی برهنهی تاریخ سینما را به تصویر کشیده است. درحالیکه دو جنایتکار میخواهند یک جلسهی مخفیانه در یک حمام برگزار کنند، حریم خصوصیِ آنها توسط دو قاتل چچنی که به دنبال کشتن آنها هستند مختل میشود. با افتادن حولهها، مخاطب در معرض صحنهی مبارزهی بسیار خشنی قرار میگیرد که در آن شخصیتها کاملاً برهنه هستند.
استفادهی فیلم از برهنگی عالی و باورپذیر است چون وقتی آدمکشها در سونا به شما حمله میکنند، زمانی برای پیدا کردن یک حوله برای پوشاندن خود ندارید. در نتیجه یک صحنهی برهنهی بهیادماندنی خلق میشود که هرگز احساس نمیشود وجودش غیرضروری است.
شهوت، احتیاط (انگ لی، ۲۰۰۷)
ساختِ فیلم ابرقهرمانیای چون «هالک» و درام رمانتیک «کوهستان بروکبک» و «شهوت، احتیاط» که یک درام جاسوسیِ اروتیک است، نشاندهندهی خلاقیت انگ لی در پرداختن به طیف وسیعی از موضوعات متنوع است. این سه فیلم از انگ لی تطبیقپذیری بالای او و بهویژه در مورد دو فیلم آخر، بینش دقیق او را در به تصویر کشیدن پیچیدگیهای جنسی در محیطهای اجتماعی در حال تکامل را نشان میدهد. صحنههای جنسی در «شهوت، احتیاط» با درجهبندی NC-17 توسط فوکس فیچرز (Focus Features ) اکران شد – اگرچه این صحنهها شبیهسازی شدهاند اما با صحنههای فیلم «در قلمرو احساسات» قابلقیاس است. در طول جنگ جهانی دوم، تانگ وی شگفتانگیز، نقش یک مامور مخفی را بازی میکند که ماموریتش فریفتن و سپس کشتن یک مقام عالیرتبه است که برای دولت ژاپن در شانگهای کار میکند. نقش این مقام عالیرتبه را تونی لیانگ بازی میکند که بازیگر مورد علاقهی وونگ کار وای است. بازی کردن در این فیلم از نظر احساسی برای هر دو بازیگر دشوار بود زیرا در بخشهای مختلفی از فیلم مجبور بودند برهنه ظاهر شوند و شدت احساسی نقش و صحنههایی که باید بازی میکردند، تأثیر قابلتوجهی بر آنها داشت. بیشتر صحنههای جنسی فیلم «شهوت، احتیاط» برای اکران در سرزمین اصلی چین به دلیل قوانین سختگیرانهی سانسور در این کشور حذف شدند. با وجود این، فیلم در سال ۲۰۰۷، ثابت کرد که یک حماسهی اروتیک باشکوه که یادآور فیلمهای دههی ۱۹۷۰ است، همچنان میتواند به موفقیت دست یابد. از آن زمان به بعد، به ندرت فیلمی اروتیک با آن وسعت باشکوه به نمایش در آمده است.
فراموش کردن سارا مارشال (نیکلاس استلر، ۲۰۰۸)
جیسون سیگل، بازیگر اصلی، در سکانس افتتاحیهی فیلم «فراموش کردن سارا مارشال» کمدیِ ساختهی نیکلاس استولر در سال ۲۰۰۸ کاملا برهنه بود. همبازیاش در این فیلم کریستین بل بود. پیتر برترِ نگونبخت شخصیت اصلی فیلم، در حالی که کاملا برهنه است این خبر تکاندهنده را دریافت میکند که دوست دخترش که یک هنرپیشه معروف است او را ترک کرده. کارگردانِ فیلم در سال ۲۰۱۹ به اینترتینمنت ویکلی گفت: «قسمتی بود که از فیلمنامه حذفش کردیم، جایی که پیتر لباسی را انتخاب کرد که احساس میکرد برای کسی که در حال جدایی است مناسب است و نماد دلشکستگی اوست. شخصیت پیتر، میخواست پیراهنی را انتخاب کند که دوست دخترش در آن زمان برای او خریده بود. با اینحال، این صحنه در نهایت حذف شد چون باعث طولانیتر شدن سکانس و کم شدن تاثیرگذاریاش میشد.» ترکیب درد عاطفی طاقتفرسای پیتر و برهنه بودن کاملش که آسیبپذیری شخصیتش را نشان میداد، انتخاب هوشمندانهتری نسبت به هر گزینهی دیگری بود. استولر در مورد نظر سگل در مورد این صحنه گفت: «او بیشتر نگران این بود که آلت جنسیاش عادی به نظر برسد. چون هوا بسیار سرد بود و به سختی میتوانست حالت عادی آلتش را حفظ کند بنابراین به منظور آماده شدن برای این صحنه یک اتاق خصوصی داشت. من و کریستین فقط منتظر بودیم و او فریاد میزد: «باشه، من آمادهام». بعد من میگفتم: «اکشن و او برای اجرای این صحنه بیرون میآمد.»
ضدمسیح (لارس فون تریه، ۲۰۰۹)
البته ما مجبور شدیم فیلمی را که آلت تناسلی فوقالعاده بزرگ ویلم دفو را در معرض توجه همگان قرار میداد را در این لیست بگنجانیم. «ضدمسیح» لارس فون تریه به معنای واقعی کلمه فیلمی بیپروا و صریح است و بلافاصله با یک صحنهی جنسی پرشور؛ نمایی اسلوموشن از شخصیتهای بینام فیلم یعنی دفو که با همسرش (با بازی شارلوت گینزبورگ) مشغول سکس هستند آغاز میشود. برای اطمینان از آگاهی کامل مخاطب از شدت رابطهی جنسی آنها که تا کجا پیش میروند، فون تریه یک نمای نزدیک از دخول مقعدی را در کنار سایر نماهای کلوزاپِ جنسی قرار میدهد. بازیگران فیلم، ویلم دفو و شارلوت گینزبورگ خودشان این صحنهی بی پروا را بازی نکردند و از بدلکار استفاده شد. علیرغم این موضوع، این صحنه همچنان تأثیری گیجگننده بر مخاطب دارد، بهویژه وقتی در کنتراست با سکانسِ تکاندهنده و آزاردهندهای که پسر شیرخوارهشان از پنجره آپارتمان سقوط میکند و میمیرد قرار میگیرد. روابط پیچیده بین محتوای جنسی، تراژدی و خشونت، هستهی اصلی فیلم هنری فونتریه است. تمرکز فیلم بر عواقب و ویرانی عاطفی پس از مرگ کودک است. صحنهی آغازین فیلم که صریح و دراماتیک است لحنی ایجاد میکند که احتمالاً برخی از بینندگان را جذب میکند و در عین حال تعدادی از آنها را منزجر میکند.
شرم (استیو مک کوئین، ۲۰۱۱)
واژهی «شجاع» اغلب برای توصیف زنانی که نقشهایی را بر عهده میگیرند که جذابیت جنسی پایینی دارند به خصوص وقتی صحبت از ظاهر فیزیکی و جذابیت جنسی باشد، بهطور افراطی و بیدقت استفاده میشود و این واقعیت که «شجاعت» اصطلاحی است که معمولاً مختص زنان است بوی تبعیضِ جنسیتی میدهد. فیلم «شرم» استیو مک کوئین، درک رایج شجاعت را با حضور مایکل فاسبیندر، در نقشی که نوع خاصی از شجاعت مردانه را میطلبد به چالش میکشد. براندون با بازی ِفاسبیندر که یک معتاد جنسی است در طول فیلم به اشکال مختلف درگیرِ پریشانی عاطفی و ناامیدی و برهنگی است. او در حالی که با خواهرش که تکانهی خودکشی دارد (کری مولیگان)، درگیر یک رابطهی پیچیده و آشفتهی روانی جنسی است نمیتواند به ارگاسم برسد (به طور مکرر نیاز به ارگاسم دارد) مگر اینکه درگیر رابطهای شود که فاقد صمیمیت باشد. در سکانس آغازین فیلم که چرخهی روزانهی خواب، کار و روابط جنسی براندون را نشان میدهد، یک فاسبندر کاملاً برهنه از جلوی دوربین عبور میکند و اندام تناسلیاش بهخوبی نمایش داده میشود. برهنگی تمام قدِ یک مرد، به ویژه از سوی یک بازیگر سرشناس، در فیلمها غیر معمول است. کارگردان فیلم، استیو مک کوئین عمداً این انتظار را در لحظات ابتدایی فیلم به چالش میکشد. حتی در سال ۲۰۱۱، این پلان تأثیر قابلتوجهی داشت اما این شوک اولیه به شدت با لحن احساسی بعدی فیلم، به عنوان فیلمی غمانگیز با ساختاری محکم و از نظر بصری جذاب، اما در نهایت فاقد عمق در تضاد است.
دختر گمشده (دیوید فینچر، ۲۰۱۴)
با توجه به نادر بودن برهنگی کامل مرد در سینما، صحنهی کوتاه برهنهی بن افلک در «دختر گمشده» توجه و بحثهای زیادی را برانگیخت. بازیگر فیلم در لحظهای مهم در اقتباس پرفروشِ دیوید فینچر از رمان محبوبِ گیلین فلین، لباس خود را از تن در میآورد و دوربین فقط نمای کوتاهی از اندام تناسلی او را نشان میدهد، در حالیکه او به سرعت به حمام میرود تا با همسرش/دشمنش ایمی (با بازی رزمند پایک) صحبت کند. برهنگی افلک یک مؤلفهی حیاتی برای این سکانس است، که کمتر به جنسیت مربوط میشود و بیشتر مربوط به رابطهی پیچیده و ازدواجِ پرتنش نیک و ایمی است که با اتهامات متقابل و این سوء ظن که هر یک از آنها ممکن است مخفیانه مکالماتشان را ضبط کند همراه است. ایمی پس از سالها احساس دربند بودن و عدم قدرت در رابطهشان، ناپدید میشود تا نیک را متهم به قتل خودش کند و فقط وقتی بر میگردد که باردار است و میخواهد نیک را مجبور به ماندن کند. با وادار کردن نیک به درآوردن لباسهایش، ایمی تسلط خود را در رابطهشان به رخ میکشد و آسیبپذیری نیک را برجسته میکند.
عشق (گاسپار نوئه، ۲۰۱۵)
فیلم «عشق» ساختهی گاسپار نوئه، فیلمی به شدت اروتیک و غمانگیز است و بازیگران اصلیاش کارل گلاسمن، آئومی مویوک و کلارا کریستین روابط جنسی واقعی با هم و با افراد مختلف دیگری برقرار میکنند. این فیلم به بررسی عواقب پر فراز و نشیب روابط عاشقانه آنها به ویژه با تمرکز بر یک مثلث عشقی میپردازد. هر صحنهای از فیلم را میتوان برای برجسته کردن محتوای اثر و بحث در مورد آن انتخاب کرد، اما صحنهی اول بهویژه قابلتوجه است زیرا به وضوح مقاصد کارگردان را نشان میدهد. این صحنه نمای نزدیک از گلاسمن را نشان میدهد که در حال انزال است و وقتی به صورت سه بعدی همانطور که در نمایش اولیه مشاهده شد دیده شود، اثرگذارتر است زیرا نیات و اهداف نوئه را برای باقیِ فیلم تعیین میکند.
گلاسمن و مویوک با نورپردازی زیبای صحنه، در حالی که کاملاً برهنهاند مشغول سکس با هم هستند و از نظر فیزیکی درهمتنیده و گره خوردهاند و با دستانشان همدیگر را تحریک میکنند تا زمانی که به اوج لذت جنسی برسند. نوئه با همکاری فیلمبردار محبوبش بنوا دبی، صحنه را به طور کامل در یک برداشت فیلمبرداری میکند. این صحنه، اگرچه از نظر جنسی صریح است، اما به گونه ای فیلمبرداری شده که حس صمیمیت و ارتباط عاطفی را برانگیزد. در فیلمشناسی گاسپار نوئه، کارگردان فیلمهایی چون «برگشتناپذیر» که شامل یک تجاوز جنسی ۱۰ دقیقهای بدون وقفه است و «نقطه اوج» (کلایمکس) که کودک کوچکی در حالی که به طور تصادفی ال اسدی مصرف کرده، داخل کمدی که قفل است گیر میکند و دچار برق گرفتگی میشود، «عشق» شیرینترین فیلم او محسوب میشود. این فیلم همچنین بهطور قابلتوجهی توانست برهنگی و صحنههای صریح و واقعیِ جنسی را وارد سینمای هنری کند.
موشک قرمز (شان بیکر، ۲۰۲۱)
درحالیکه فیلم «موشک قرمز» شان بیکر به دلیل بررسی شخصیتی متقاعدکننده که یک ستارهی خودشیفتهی سابق صنعتِ پورن است که به زادگاهش باز میگردد، نقدهای تحسینبرانگیزی به دست آورد اما تمرکز بسیاری از بینندگان و منتقدان بر اندام تناسلی سایمون رکس بود تا تصمیمات هنری کارگردان فیلم. آلتِ بزرگ این بازیگر در فیلم، موضوع شوخیها (و تحسین) فراوان بود، اگرچه ستارهی فیلم اخیرا اعتراف کرد که از پروتز استفاده شده است. رکس گفت: «به سادگی از آن لذت بردم و من و شان بیکر… توافق کردیم که قرار است این موضوع را مخفی نگه داریم و نگوییم که آیا واقعاً من برهنه بودم یا نه… و در آن لحظه، بعد از اینکه جایزهی ایندیپندنت اسپیریت را بردیم، گفتم: زمان آن رسیده که واقعیت را به مردم بگوییم.» با این حال، هرکسی که فیلم را دیده باشد میتواند تصدیق کند که استفاده از جادوی هالیوود و جلوههای ویژه، تاثیرگذاری آن صحنهی دویدن برهنه را کمتر نکرده است و آن سکانس فراموشنشدنی است.
به دل نگیر (جین استوپنیتسکی، ۲۰۲۳)
سوالی که در تمام مدت بر سر فیلمِ «به دل نگیر» وجود دارد این است که آیا مدی (جنیفر لارنس) و پرسی (اندرو بارت فلدمن) با موفقیت واردِ یک رابطهی جنسی خواهند شد یا نه؟ تصویر ذهنی ناراحتکننده وقتی است که به این واقعیت توجه کنید مدی یک زن ۳۲ ساله است که توسط والدین پرسی ۱۹ ساله استخدام شده تا قبل از اینکه او در پاییز به پرینستون برود، با او قرار بگذارد و بدینترتیب او را اجتماعیتر کند. خوشبختانه، تنها صحنهی برهنهی واقعی در کمدی جین استوپنیتسکی بسیار جدیتر از آن چیزی است که انتظارش را دارید و مدی و پرسی را شامل نمیشود که تابستان وحشتناک خود را با سکس به پایان برسانند. درعوض، مدی که برهنه در اقیانوس در تلاش برای اغوا کردن پرسی شنا میکند مجبور میشود با گروهی از نوجوانانی که لباسهایش را میدزدند، درگیر شود. لارنس کاملاً به صحنه متعهد میشود، مهاجمانش را با مشت و لگد شدید میزند و متقابلاً از ناحیه کشالهی ران لگد میخورد. برهنگی او در این صحنه بیشتر از این که سکسی باشد غریزی است و آن را به نمایشی به یادماندنی و مضحک تبدیل میکند از این که مدی چقدر مستأصل شده است.
***
ترجمۀ شیوا اخوان راد