بازی بد و بد‌تر / نگاهی به برنامۀ کنسرتینو

جامعۀ امروز در تمام ابعاد مختلف با دوراهی بین بدوبدتر روبه‌روست، اطمینان از انتخاب یا وجود گزینه‌ای که بتواند حقیقت و انتهای صداقت یک پدیده را برای ما به ارمغان بیاورد، خواسته‌ایست محال.
شاید آزادی بیان، عدم سانسور و تحمل شنیدن نظرات مخالف، ابتدایی‌ترین ابزار برای از پا در آوردنِ این محال است. اتفاقی که در کشور ما به‌خصوص در زمینۀ فرهنگی ‌و هنری دائماً روند سینوسی مثبت و منفی را طی کرده است. آمد‌ و رفت افراد مختلف با عقاید مختلف به عرصۀ قدرت و از نو‌چیدن تمامی قواعد و برهم‌زدنِ سیستم قبل از خود، هر چه بیشتر به دورشدن فرهنگ ‌و هنر از جایگاه درست و حقیقی‌اش کمک کرد.
اما همیشه یک ستون قدرت غیرقابل تغییر در هستۀ اصلی این نمایش پابرجا بود، یعنی خط قرمز‌ها.
خط قرمزهایی که از دهه‌های ابتدایی یا به‌صورت کاملاً عریان به جامعه امر می‌شد یا در زمانی مدعیان آزادی به‌صورت روبان‌پیچ‌شده و شمایل قابل‌ تحمل‌تر به خوردمان می‌دادند. در این بین صداوسیمای کشور ما به‌عنوان نهادی کاملاً وابسته به حکومت، در سمت راست افراطی این ماجرا همیشه برای هنر طبق خط قرمزها و ارزش‌هایی حرکت کرده که تا به امروز هم به همان سختی و حدت باقی‌ است. قوانینی که بیشتر فتواهایی هستند در زمینۀ فرهنگ و هنر و به طبع نیز مملو از ممنوعیت‌های بسیار.
اما سینما، جریان مارکت موسیقی، کنسرت‌ها و در دنیای امروز سرویس‌های مدیای اینترنتی در نقطۀ مقابل این جریان، تلاش کرده‌اند تا خود را مخالف ممنوعیت و با ذهنیتی آوانگارد و خواهان اصلاح نشان دهند.
اما تا چه اندازه این اصلاح و تغییر حقیقی‌ است؟
آیا جریان به‌اصطلاح مستقل از صداوسیمای کشور که باز هم زیر نظر وزارت ارشاد مشغول به فعالیت است می‌تواند تصویر حقیقی و درست فرهنگ و هنر کشور را نشان دهد؟

تمام این پرسش‌ها یک بار دیگر برای من بعد از دیدن برنامۀ جدید پلتفرم نماوا یعنی «کنسرتینو» تکرار شد.

برنامه‌ای با محوریت موسیقی که هدفش معرفی خوانندگان و نوازندگان ایران است.

طراح و کارگردان این برنامه میلاد رحیمی است و اجرای برنامه را هم علیرضا عصار خوانندۀ مشهور پاپ بر عهده دارد.

تا به امروز شش یا هفت قسمت از این برنامه پخش شده که در هر قسمت علیرضا عصار یک هنرمند سبک پاپ که چهرۀ آشناتری برای مردم دارد را در کنار یک نوازنده، خواننده، گروه موسیقی آلترناتیو یا شاید بهتر بتوان گفت، خارج از جریان اصلی که از سبک‌های متنوع جز، بلوز و راک هستند به برنامه دعوت می‌کند و کلیت برنامه حول گپ‌وگفتی کوتاه و گهگاه خاطره‌ای  از مجری و مهمانان و اجرای  موسیقی از سمت آنان می‌چرخد.

طبق ادعای مجری برنامه، پلی‌بک در این شو جایی ندارد و تمامی قطعات در لحظه نواخته می‌شوند، البته باید این نکته را هم در‌نظر داشت که صرف پلی‌بک نبودنِ قطعه به معنای کاملاً لایو بودن اثری که بیننده در خانه می‌شنود نیست و باید به از پیش ضبط‌‌شدنِ برنامه هم اشاره کرد. اما چنین موضوعی حتی با این تبصره هم اتفاق خوشایندی تلقی می‌شود. به‌خصوص در زمینۀ صدابرداری که باید اذعان داشت مشکلات بسیار زیادی در تهیۀ برنامۀ موسیقی استودیویی وجود دارد، اما تیم صدابرداری کنسرتینو توانسته به‌خوبی این مشکل را حل کند.

از آنجایی که می‌شد حدس زد با توجه به ارتباط تنگاتنگ شبکه‌های اجتماعی و سرویس‌های ویدیویی چند اپیزود اول این برنامه به‌صورت کلیپ‌های کوتاه به‌سرعت در اینستاگرام دیده شد و به افزایش بینندگانش کمک کرد.

اما موضوع بحث از آنجایی آغاز می‌شود که صاحبان این اثر مدعی اتفاقات نو و ساختارشکن هستند. کمک به رشد موسیقی، معرفی هنرمندان و آثار و سبک‌های کمتر شنیده شده و سعی در شکستن تابوهای رایج هنر در رسانه، شعارهایی‌ هستند که به کرات از قول تهیه‌کنندگان این برنامه و از زبان مجری آن شنیده شده، اما با دیدن همین چند اپیزود ابتدایی آن می‌توان همان آثار روبان‌پیچ‌شده را با همان خط قرمزها مشاهده کرد.

در پایان یکی از اپیزودهای اولیه، علیرضا عصار دختری را که در رشتۀ آواز فعالیت می‌کند به برنامه دعوت می‌کند و بعد از گفت‌وگویی کوتاه، بینندگان را به شنیدن صدای این هنرمند دعوت می‌کند، اما پس از چند ثانیه متوجه می‌شویم بانوی هنرمند فقط اجازه دارد به‌عنوان صدای دوم در کنار جناب آقای عصار به هم‌خوانی بپردازد. در پایان هم مجری برنامه آرزو می‌کند این اتفاق آغازی باشد برای شنیده‌ شدن بیشتر صدای بانوان. اتفاقی که هر چقدر فکر می‌کنیم، تازه و ساختار‌شکنانه‌ به‌نظر نمی‌رسد، گروه موسیقی آریان در سال ۱۳۸۰ توانسته بودند هم‌خوانان زن را به اثر خود اضافه کنند و در موسیقی سنتی هم به کرات آلبوم‌هایی در این سال‌ها منتشر شدند که خوانندۀ زن در کنار ووکال باس مردانه شروع به خواندن آثار خاطره‌انگیز کرده‌اند‌.

 در اولین قسمتِ این برنامه، گروه راک اوهام به‌عنوان مهمان حضور داشتند و چند ترک از آثار خود را اجرا کردند، اما اتفاق جالب اینجاست که یکی از ترک‌هایی که این گروه در برنامه اجرا می‌کند، سانسور شده و پخش نمی‌شود که خود اعضای گروه هم با یک استوری به این اتفاق اعتراض می‌کنند.

چنین اتفاقاتی به‌طور واضح نشان می‌دهد که ساختار‌شکنی‌ای وجود ندارد، خط‌های قرمز همچنان به قوت خود باقی‌اند و پلتفرم‌ها هم در بهترین‌ حالت همان مؤسسه‌های تصویری ویدیویی سابق یا همان ویدیوکلوپ‌های محله‌های قدیمی هستند که نهایت تفاوت آزادی تغییر مقنعه به روسری بود.

هرچند انتظار اتفاقی تابوشکنانه و انقلابی غیرمنطقی‌است، اما وقتی صاحب اثر دائماً داعیۀ تحول و بدعت را دارد باید نشانه‌ای از این تغییرات را مشاهده کرد.

از سمتی دیگر معرفی و فرصت دادن به گروه‌های مختلف در سبک‌های کمترشنیده‌شده اتفاق خوبی‌ است، اما با توجه به تلاشی که در گذشته از سمت چندین جریان حتی خود صداوسیما برای معرفی گروه‌های به‌اصطلاح مستقل‌تر شد و توفیقی حاصل نشد، آیا این اتفاق هم به همان عاقبت دچار نخواهد شد؟

باید تعارف را کنار بگذاریم. فرهنگ شنیداری جامعۀ ما با این معرفی‌ها نه تلطیف شده و نه پرورش یافته است. در بهترین حالت مقدار انگشت‌شماری با برخی از آثار این افراد آشنا می‌شوند و دوباره به موسیقی پاپ مورد علاقۀ خود بر می‌گردند. شاید اگر داعیۀ حمایت داریم باید کاری کنیم تا گروه اوهام در آخرین پست اینستاگرامی‌اش با ناراحتی خبر از اعلام ‌چندین‌بارۀ لغو شدن اجرایش نکند. نه اینکه با دادن مبلغی بسیار ناچیز که طبق شنیده‌ها شاید حتی به میزان اجارۀ دو هفتۀ استدیوی موسیقی آن‌ها هم نمی‌شود ادعای کمک و معرفی ِآنان را داشته باشیم.

کلام آخر این‌که ساخت چنین برنامه‌هایی به طور قطع از نبودشان بهتر است و اگر حتی چند قسمت یک‌بار بتوانیم هنرمندی مثل امیر دارابی را با جادوی انگشتانش بر روی پیانو ببینیم اتفاق بسیار خوبی است، اما بهتر است شعارها به اندازۀ توان احقاق آن‌ها باشند تا رنگ قابل باوری به خود بگیرند.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
فراز اسدی
فراز اسدی
متولد  ۱۳۶۸ فارغ التحصیل کارگردانی سینما از موسسه کارنامه نویسنده، منتقد فیلم خبرنگار سینما و موسیقی دبیر هیئت تحریریه مجله فیلم‌کاو

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights