کتاب «یادداشتهایی در باب چین» نوشتهی «باربارا تاکمن» عنوان بیستمین و تازهترین کتاب از مجموعهی خرد و حکمت زندگیِ نشر گمان است که در سال ۱۴۰۱ توسط «محمدرضا مردانیان» ترجمه شده. یادداشتهایی در باب چین مجموعه یادداشتهای روزانهی باربارا تاکمن است که به عنوان روزنامهنگار در سال ۱۹۷۲ یعنی در اواخر دوران رهبری «مائو تسهتونگ» به مدت شش هفته به چین سفر کرده و مجموعهی مشاهدات خود را از این سفر در این کتاب منتشر کرده است. بنابراین این کتاب به شرح ابعاد مختلف چین کمونیستی در دوران مائو از نگاه باربارا تاکمن میپردازد و اطلاعات دست اولی از آن زمان ارائه میدهد که بسیاری از نکات آن بیشباهت به رمانهای پادآرمانشهری دههی چهل نظیر «۱۹۸۴» نیست. بدیهی است امروز که پنجاه سال از آن میگذرد تغییرات زیادی در چین رخ داده که در ادامهی شرایط آن دوران است. در این یادداشت به بررسی ساختار کتاب یادداشتهایی در باب چین پرداخته خواهد شد و مهمترین نکات هر فصل آن ذکر خواهد شد.
باربارا تاکمن روزنامهنگار و تاریخنگار آمریکایی برندهی جایزهی پولیتزر است که پیش از این با کتابهای توپهای ماه اوت، تاریخ بیخردی، سلام اول و کتابهای دیگری در ایران شناخته شده است. او که پیش از جنگ جهانی اول به دنیا آمده ابتدا به وقایع تاریخی زمان خود و سپس به کشف تاریخ در زمانهای قدیمیتر یعنی انقلاب آمریکا و قرون وسطا روی آورده است. او در بیان تاریخ دقت زیادی دارد و معمولاً سعی میکند با بیانی طنازانه و داستانگو نقل تاریخ را جذابتر کند.
یادداشتهایی در باب چین با ۱۲۰ صفحه شامل دو بخش است. بخش اول که به مشاهدات باربارا تاکمن از وضعیت اقتصادی و اجتماعی چین دههی هفتاد اختصاص دارد شامل نه فصل با عنوانهای سرپا شدن، خلق، حومهها، آنچه تغییر کرده و آنچه تغییرناپذیر است، کمیتهی محله، رژیم ذهنی، پاسداشت میراث، زنده نگداشتن انقلاب و دوستی با اهریمنان خارجی است.
بخش دوم نیز جستاریست با عنوان اگر مائو سال ۱۹۴۵ به واشنگتن میآمد و در این فصل به نامهای بیپاسخ میپردازد که مائو و «جئو ئنلای» در ژانویهی ۱۹۴۵ یعنی چهارونیم سال پیش از حاکمیت ملی در چین به واشنگتن مینویسند و درخواست دیدار حضوری با رئیسجمهور روزولت دارند. باربارا تاکمن در این جستار گمانهزنی میکند که اگر این نامه بیپاسخ نمیماند و این دیدار صورت میگرفت از چه اتفاقات تاریخی جلوگیری میشد و چه اتفاقات دیگری رخ میداد. به عنوان مثال او معتقد است این دیدار میتوانست از همدستی چین و شوروی و جنگ کره و دوپارهشدن آن جلوگیری کند.
تاکمن در کتاب یادداشتهایی در باب چین از همان ابتدا به قطعی نپنداشتن استدلالهای خود تأکید میکند و مینویسد: «در سراسر این یادداشتها از لفظ “به نظر” استفاده میکنم، چون ناآگاهی از زبان سدی همسنگ ناشنوایی است. بازدیدکنندهای که شش هفته بیشتر آنجا نبوده و از زبانشان هم سر در نمیآورد، فقط میتواند نتیجهگیریهایش را در حد حدس و گمان مطرح کند.»
او در ابتدای هر فصل از کتاب یادداشتهایی در باب چین ابتدا به معرفی و شفافسازی بسیاری از اصطلاحات پرکاربرد مائوئیستی میپردازد و سپس دریافتهای خود از آن موضوع را شرح میدهد.
تاکمن در فصل اول با نام سرپاشدن به پایه و اساس شرایط اجتماعی چین اشاره میکند و معتقد است عاملی که در چین باعث ساده شدن گذار به اصول اشتراکی شده، سبک زندگی چینیهاست که از برخی جهات از ابتدا هم جمعگرایانه بوده. او برای روشنتر شدن منظورش تختهای چسبیده به دیوار به نام «کانگ» را مثال میزند که تمام اعضای خانواده روی آن میخوابند و بنابراین سازگاری با جمعگرایی نه فقط اجباری که امری طبیعی بوده است.
او در فصل دوم کتاب یادداشتهایی در باب چین با عنوان خلق، دربارهی طبقات اجتماعی چین میگوید که در آن کلمهی خلق کلمهای کلیدی است و تقریباً تمام شعارهای مائوئیستی خطاب به آنهاست. مطابق تعریف مائو «خلق» کسانی هستند که از انقلاب حمایت میکنند. کارگران، دهقانان و سربازان خودبهخود در این طبقه قرار میگیرند که گاهی به شکل ضدونقیضی خطاب به آنها نصیحت میشود از خلق بیاموزید. الباقی جمعیت یا «دشمنان طبقه» هستند یا «عناصر مضر» و ضدانقلاب که صرفاً شهروند به حساب میآیند و کمتر از ده درصد جمعیت را تشکیل میدهند. تاکمن معتقد است این تعریف مائو بودار است و بیشتر روی کاغذ و به صورت ایدهآل خلق یک کل منسجم است.
او در این فصل به سبک زندگی چینیها میپردازد و بیان میکند که در جامعهی نوین میل جنسی به اعماق زیرین رانده شده. او نظامیها را مثال میزند که در پادگانهایی خارج از شهر و به دور از خانواده زندگی میکنند. حتی طبقهی «کادِر» یا «گانبو» که دیوانسالاران هستند نیز با محدود کردن فرزندان به یک یا دو فرزند و فرستادن آنها به مهدکودک و مدارس شبانهروزی روابط زناشوییشان را به حداقل رساندهاند. او اشاره میکند که این امر هنوز به طبقات پایین جامعه که به صورت خانوادههای گسترده هستند، نفوذ نکرده.
فصل سوم با عنوان حومهها به کمیت و کیفیت کشاورزی در چین میپردازد و تأکید دارد که «کشاورزی نماد ابدی چین است» و برپا کردن کشاورزی اشتراکی یک دستور و قانون است.
در فصل چهارم کتاب یادداشتهایی در باب چین با عنوان آنچه تغییر کرده و آنچه تغییر ناپذیر است، تاکمن دیدههایش را از پوشش گیاهیِ فضاهای شهری و حملونقل عمومی نقل میکند. او به کارزار «سبزسازی» و جنگلکاری اشاره میکند که از کارهای مدنیِ بعد از سال ۱۹۴۹ که کمونیستها چین را تصرف یا به قول خودشان «آزاد» کردهاند. او همچنین به سازوکار گاریهای دوچرخ که توسط انسان کشیده میشوند اشاره میکند و حملونقل را عقبافتادهترین حوزه در چین دههی هفتاد معرفی میکند.
فصل پنجم با نام کمیتهی محلی به چگونگی مسکن و سپس به سلسلهمراتب اداری چین میپردازد. در چین برای ورود به کار ابتدا باید از کمیتهی محله یعنی ارگان بنیادین تودهها شروع کنند. کمیتهی محله زیرمجموعهی کمیتهی خیابان است که پاییندستترین واحد حکومتی است و در آن عضوی از حزب منصوب میشود. این کمیته سه وظیفه دارد: سازماندهی گروههای مطالعاتی مارکسیسم-لنینیسم و اندیشهی مائو تسهتونگ بین سالمندان، سازماندهی تودهها برای تولید و ایجاد رابطهی متقابل بین تودهها و دولت.
فصل ششمِ یادداشتهایی در باب چین که رژیم ذهنی نام دارد، به چگونگی تسخیر اندیشه و ذهن چینیها توسط حزب میپردازد؛ حزبی که معتقد است فعالیتهای فکری و فرهنگی صرفاً باید در خدمت انقلاب باشد. تاکمن معتقد است که وقتی مبنا این باشد که مارکسیسم حقیقتی انکارناپذیر است و اندیشهی مائو تنها خط صحیح انقلابی، مسلماً کشمکشی مدام میان دو خط فکری در میگیرد. خط دیگر «ریوزیونیسم» یا تجدیدنظرطلبی نام دارد که تلاش برای بازگشت به مسیر سرمایهداری است و نماد آن لیو شائوچی کمونیست کهنهکار و رئیسجمهور سابق و دجال کنونی نظام است. در این فصل اصول تاکمن مائو را توضیح میدهد و نشان میدهد که چطور نسل جدید چشم و گوششان بسته مانده و از چینِ پیش از آزادسازی ۱۹۴۹ چیزی نمیدانند.
تاکمن در فصل هفتم با عنوان پاسداشت میراث، به اهمیت کشف، تعمیر و مرمت آثار تاریخی میپردازد که به عقیدهی او با توجه به تلاش حزب برای تحریف و به فراموشی سپردن تاریخ، نیت این کار نمایش سازوکار استثمار طبقهی کارگر برای تجملات شخصی طبقهی دارا است.
فصل هشتم زنده نگه داشتن انقلاب است که به نقش مائو در «انقلاب همیشگی» با حذف و اضافه کردن افراد در این انقلاب میپردازد. به اینکه چطور مائو ساختار قدرت خودش را زیرور کرد تا انقلاب را از نو آغاز کند. تاکمن استالین و مائو را در این زمینه با هم مقایسه میکند و مینویسد: «استالین سراغ تصفیهی آدمها میرفت و آنها را میکشت، اما در چین این فکر است که باید منهدم شود، باید بیرون آورده شود، به معرض تماشا گذاشته شود و لگدمال و حذف شود.» او در این فصل به سراغ دانشگاهها هم میرود و دربارهی اینکه چه کسانی میتوانند تحصیل کنند و کیفیت دروس در دانشگاهها چطور است نیز صحبت میکند.
فصل نهم که دوستی با اهریمنان خارجی نام دارد، به نحوهی برخورد با خارجیها که چطور به آنها احترام و توجه زیادی قائل میشوند و همهچیز از جمله هتل، غذاخوری، واگن هتل و چیزهای دیگر آنها از بقیه جدا است و اجازهی بین آنها وجود ندارد. هدف این موضوع تأمین آرامش و اوقات خوش برای مسافران است که محقق هم میشود. گرچه تاکمن معتقد است ورای این هدف که خود دولت بیان میکند، هدف مهمتر کنترل و نظارت است، خصوصاً در رابطه با مسافران چینی خارجنشین؛ چیزی که نه تنها در سرشت نظام کمونیستی که در خون آنهاست.
تاکمن در این فصل از مفهوم واژههای «دوستی» و «مبارزه» ازجمله کلیدواژههای چین کمونیستی صحبت میکند. در اصول چین کمونیستی آنها اجازهی حمله به سایر کشورها را ندارند. دولتها ممکن است دشمن باشند، اما شهروندان آنها دوست به حساب میآیند. در این سیاست جدا تلقی کردن مردم از دولتهایشان فقط یک استثا وجود دارد و آن هم اسرائیل است، درصورتیکه تاکمن معتقد است تشابهات زیادی بین چین و اسرائیل وجود دارد.
در این بین بعضی از بخشهای کتاب یادداشتهایی در باب چین در رابطه با به روابط دولت و تودهها یا تحریف تاریخ و از بین بردن آن، میتواند خواننده را به یاد رمانهای پادآرمانشهری دههی چهل نظیر ۱۹۸۴ نوشتهی «جورج اورول» بیاندازد و نشان دهد پیشگوییهای ترسناک دههی چهل تا قبل از تاریخ آن یعنی قبل از سال ۱۹۸۴ در دههی هفتاد رخ داده است.
به عنوان مثال در فصل اول کتاب تاکمن بدیهیترین نکتهی منفی فرایند اجتماعی شدن مردم چین را ذهنیت یکنواختی میداند که در سراسر کشور اعمال کردهاند. «تمام افکار و آموزههای گذشته، حال و آینده و همچنین سوابق تاریخی تحریف و دستکاری شدهاند و عصارهای از ملغمهی اینها در قالب نیمدوجین شعاری درآوردهاند که لاینقطع و با سماجت در کلهی افکار عمومی فرو میکنند.»
یا در فصل دوم از دورههای «بازآموزی» صحبت میکند. از آنجایی که امور زندگی طبقهی کادِر تحت کنترل و نظارت است، اگر فردی از لحاظ سیاسی نامطمئن تشخیص داده شود، باید این دوره را بگذراند. گرچه اینطور عنوان میشود که این افراد به صورت داوطلبانه خواهان گذراندن این دوره هستند.
او در فصل ششم اشاره میکند که در بیلبوردهایشان هیچگاه تصویر دیگری غیر مائو دیده نمیشود و این تصویر «برادر بزرگ» در رمان ۱۹۸۴ را یادآوری میکند که همیشه مراقب است.
درنهایت میتوان اینطور استدلال کرد که باربارا تاکمن بااینکه به جامعهی کمونیستی چین از دید خودش که یک مورخ غربی است نگاه میکند، اما شرایط مردم را درک میکند و صرفاً به بازگویی آنچه دیده و تطبیق آن با شرایط فرهنگی و تاریخی چین میپردازد. او با نگاه به جامعهی کمونیستی چین بر این باور است که باید آنها را به چشم افردی نگریست که از لحاظ سیاسی و مادی در مقایسه با دموکراسیهای غربی در مرحلهی متفاوتی از تاریخ قرار دارند و نیازهایشان مانند نیازهای ما نیست. او همچنین در رابطه با بیلبوردهای چینی که تماماً تصویر مائو است، معتقد است که اگر محتوا از منظر نیاز عموم مردم و پویایی حزب در نظر گرفته شود و نه از منظر ذهن آموزشدیدهی غربی که به تغذیه نیاز دارد، نسخهی مائو دربرابر بیلبوردهای تبلیغات مصرفی آمریکایی با عقل جور درمیآید.
تاکمن سوسیالیسم را با مسیحیت مقایسه میکند و مثل «رمون آرون»؛ جامعهشناس فرانسوی طعنهای به آنها میزند که فرجام موفقیتآمیزشان همیشه جایی در آینده است و درک اینکه چه زمانی فرخواهد رسید، ناممکن است.
او معتقد است آن دسته از ناظران خارجی در چین که نبض این کشور را از روی بیانیههای منتشرشده و واژههایش میسنجند، هیچگاه موفق به ثبت واقعیت نخواهند شد، چون واژگان به تنهایی ملالآورند، اگر احمقانه نباشند. فقط هنگامی که کسی عملی شدن آن واژگان را در حیات روزمرهی مردم میبیند، میتواند درک و دریافتی از زندگی در چین امروز داشته باشد.