Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

    نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی یا موعظه‌گری در مذمت فلاکت | نگاهی به فیلم «رها»

      ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      حافظه در برابر استبداد | از سازه‌ی روایی تا زیبایی‌شناسی مقاومت

      ۲۰ فروردین , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | خشم تا بخشش: درامی انسانی در حصار طراحی‌شده

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | هارمونیِ ناتمام: تصویری براق و بی‌طپش از عشق در «تاریخچهٔ صدا»

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | زخم‌های بیدار در شب: انتقام ناتمامِ «یک تصادف ساده»

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | در دنیای تو ساعت چند است؟

      ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من ترانه، اورکای ایران زمین هستم | نگاهی به فیلم «اورکا» ساخته‌ی سحر مصیبی

      ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۷۵ سالگی فیلم «همه چیز درباره ایو»

      ۲۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سریال Andor: چگونه سال‌های «گنگستری» استالین جوان الهام‌بخش مجموعه‌ی جنگ ستارگان شد

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | خشم تا بخشش: درامی انسانی در حصار طراحی‌شده

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      درهم‌ریختگی زبان‌ها

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      رازهای کافکا | نوشتهٔ استوآرت جفریز

      ۲۴ بهمن , ۱۴۰۳

      دربارۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد» نوشتۀ جسیکا اَو

      ۱۸ دی , ۱۴۰۳

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرد خانه | داستان کوتاه از فرانک اُکانر

      ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      اندکی عشق و کمی بیشتر اقتدارگرایی | درباره نمایش «هارشدگی» به کارگردانی پویان باقرزاده

      ۲۱ فروردین , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۳- مردان برهنه از نگاه سیلویا اسلی

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۳- مردان برهنه از نگاه سیلویا اسلی

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    مقالات سینما

    فیلمی هپروتی درباره آدم‌های هپروتی / نگاهی به فیلم «منطقه بحرانی» ساخته علی احمدزاده

    پرویز جاهدپرویز جاهد۲۲ مرداد , ۱۴۰۲
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    منطقه بحرانی
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    «منطقه بحرانی» چهارمین فیلم علی احمدزاده، فیلمساز جوان ایرانی است که روز گذشته یوزپلنگ طلایی جشنواره لوکارنو را دریافت کرد. فیلمی که بدون مجوز و به شکل زیرزمینی در ایران ساخته شده و به همین دلیل همه خط قرمزها و محدودیت‌های حاکم بر سینمای ایران را زیر پا گذاشته و سعی کرده تصویری واقعی و بدون روتوش از تهران امروز و دنیای زیرزمینی آن را به نمایش بگذارد. تصویری که سینمای ایران با همه ادعاهای رئالیستی اش به دلیل پایبند بودن به بخشنامه‌های رسمی و خط قرمزهای تعیین شده از سوی وزارت ارشاد هرگز نتوانسته و نمی‌تواند با این صراحت و بی پروایی نشان دهد. و طبیعی است که ساختن چنین فیلم‌هایی که خط قرمزها را نادیده گرفته و از محدوده‌ها و قالب‌های تنگ تعیین شده از سوی حکومت عبور می کنند، می‌تواند چه عواقب و هزینه‌های سنگینی برای سازندگان آن داشته باشد اما گویا این کار به ریسک اش می‌ارزد چرا که از طرف دیگر این نوع فیلم‌ می‌تواند توجه فستیوال‌های سینمایی غرب و مخاطبان غربی را که زندگی مردم ایران و گرفتاری‌ها و مصیبت‌ها و محدودیت‌های آنها برایشان جذاب و هیجان انگیز است، به خود جلب کند و جوایز قابل توجهی را نصیب سازندگان آن سازد.

    با چنین پیش فرضی، می‌توان تصور کرد که «منطقه بحرانی» که حتی عنوان آن نیز خبر از فیلمی جنجالی و هنجارشکن می‌دهد، چه معجونی است و با چه رویکردی ساخته شده است. در واقع «منطقه بحرانی»، به خاطر همین ویژگی‌هایش، یعنی زیرزمینی ساخته شدن، تابوشکن بودن و نادیده گرفتن محدودیت ها و خطوط قرمز حاکم بر سینمای ایران، فیلمی جنجالی و بحث برانگیز است و مورد توجه قرار گرفتن آن در فستیوال فیلم لوکارنو، کاملا قابل پیش‌بینی بود. برخلاف «عنکبوت مقدس»، فیلم جنجالی و تابوشکن دیگری از یک کارگردان ایرانی مقیم غرب که به جای ایران در اردن ساخته شده بود و تصویری بی پروا و تکان‌دهنده از جامعه ایران نشان می‌داد، «منطقه بحرانی» در داخل ایران و با پذیرش تمام مسئولیت‌های تهیه فیلمی زیرزمینی و هنجارشکن از سوی کارگردان و عواملش ساخته شده(طبق اخبار منتشر شده، علی احمدزاده، کارگردان این فیلم به خاطر ساختن آن تحت بازجویی نیروهای امنیتی قرار گرفته و او و گروهش به دلیل ممنوع الخروج بودن نتوانسته اند در فستیوال لوکارنو شرکت کنند و همین باز یک امتیاز دیگر برای رسانه‌ای و خبرساز شدن این فیلم و  مورد توجه بیشتر قرار گرفتن آن در یک فستیوال بین المللی است که تشنه شنیدن خبرهایی از این دست است.)

    اما تفاوت مهم «منطقه بحرانی» با فیلم‌های دیگر سینمای زیرزمینی ایران که غالباً فقط به خاطر موضوع‌های ملتهب و درونمایه ممنوع و تابوشکنانه‌شان مورد توجه قرار می‌گیرند، ساختار فرمال غیرمتعارف و روایت آوانگارد و پست مدرنیستی آن است. احمدزاده با فیلم «مادر قلب اتمی» نشان داد که گرایش به سینمای غیر روایی با مایه‌های سوررئال و اکسپریمنتال دارد. این فیلم او نیز با اینکه کاملا ضد روایی و اکسپریمنتال نیست اما ضد پلات است. احمدزاده در واقع همان مسیری را می رود که پیش از او کسانی چون محمد شیروانی و شهرام مکری در سینمای ایران طی کرده بودند، هرچند فیلم‌های شیروانی و مکری از نظر فرم و ساختار، بسیار رادیکال‌تر و پیچیده ترند اما تابوشکنی احمدزاده بسیار جسورانه‌تر و رادیکال تر از آنها است. پلات گریزی، پرهیز از روایت خطی، شخصیت‌پردازی انتزاعی، فضاسازی و دیالوگ‌نویسی مینی‌مالیستی، میزانسن‌ها و طراحی صحنه‌های غیررئالیستی و سورئال از ویژگی‌های مشترک فیلم‌های این سینماگران است.

    ساختار روایی «منطقه بحرانی»، اپیزودیک و مبتنی بر خرده روایت‌هایی است که ارتباطی با هم ندارند. کاراکتر محوری فیلم بدون وابستگی به پلاتی مشخص، در شهر به حرکت درمی‌آید و ما او را در موقعیت‌های مختلف با آدم‌های مختلف می‌بینیم. موقعیت‌هایی که برخی رئالیستی (مثل سکانس‌های مربوط به مرد جوان معتاد و دختر مهاجری که سوار اتومبیل امیر می‌شوند) و برخی هم کاملا انتزاعی و تا حدی سورئال اند مثل سکانس افتتاحیه فیلم، سکانس خانه سالمندان و سکانس پسر معتادی که اوردوز کرده و مادرش که زنی محجبه(و تنها زن محجبه فیلم) است امیر را به عنوان دکتر(!)برای معالجه‌اش بالای سر او می‌برد.

    فقدان پلات ، برای فیلم‌هایی که کاملا با رویکرد انتزاعی و اکسپریمنتال ساخته می‌شوند، توجیه پذیر است اما برای فیلمی از نوع «منطقه بحرانی» که روایت آن در یک بستر رئالیستی و فضایی اجتماعی شکل می‌گیرد، چندان قابل قبول نیست. مشکل اصلی این فیلم همین ضد پلات بودن آن است. شخصیت اصلی فیلم، جوان مواد فروشی است که جز کار روتین شبانه‌اش یعنی توزیع مواد مخدر، هیچ هدف و انگیزه دیگری در زندگی ندارد. او کارش را در شب با تحویل گرفتن مواد از یک گروه پخش مواد مخدر در یک تونل آغاز می کند و بعد از پخش مواد در سطح شهر به خانه اش می رود و در آرامش کامل روی تخت دراز می کشد.

    فیلم با یک نمای لانگ تیک در یک تونل تو در تو مثل تونل مترو آغاز می‌شود. از زاویه دید یک راننده اتومبیل، آمبولانسی را دنبال می‌کنیم و همراه با آمبولانس وارد فضایی لابیرنت گونه و سورئال شبیه فیلم‌های علمی تخیلی می‌شویم. مردان جوانی در درون تونل، بی‌هدف پرسه می زنند. آمبولانس توقف می‌کند و دو نفر از آن پیاده شده و بسته‌هایی را خالی می‌کنند و بعد دوباره سوار آمبولانس شده و از تونل خارج می‌شوند. تعداد زیادی جوان از دروازه بزرگی خارج می‌شوند. یکی از آنها به سمت دوربین می‌آید و سوار اتومبیل‌اش می‌شود و حرکت می کند. او امیر، شخصیت محوری فیلم (با بازی خوب و چشمگیر امیر پوستی) است که کارش پخش مواد مخدر است. با او در سفر شبانه و درون شهری‌اش در تهران همراه می‌شویم.

    تهرانی که احمدزاده در «منطقه بحرانی» نشان می‌دهد، زمین تا آسمان با تهرانی که در فیلم‌های رسمی و سانسور زده سینمای ایران دیده‌ایم فرق دارد، دنیایی زیرزمینی که با مواد مخدر، سیخ تریاک، مشروبات الکلی و سکس تعریف شده و همه را از دید یک جوان مواد فروش هپروتی می‌بینیم که برای پخش مواد مخدر و رساندن آن به دست مشتری‌هایش با اتومبیل در شهر پرسه می‌زند. فیلم در فضایی کابوس‌گونه و هپروتی می‌گذرد و نماها انگار تحت تاثیر مصرف مواد مخدر و مشروب گرفته شده‌اند.

    رفرنس‌های مستقیم و غیر مستقیم زیادی به فیلم‌ها و شخصیت‌های سینمای ایران و جهان در فیلم هست. نمای امیر در قاب ثابت در حالی که روی رمپ فرودگاه حرکت می کند و پس زمینه او تصاویر دیجیتالی است، نمای مشابه‌ای در «جکی براوون» تارانتینو را تداعی می‌کند. شخصیت امیر نیز از نظر ظاهری و خصوصیات رفتاری، انگار از روی شخصیت لبوفسکی در فیلم «لبوفسکی بزرگ» برادران کوئن ساخته شده. او فقط موادفروش نیست بلکه راننده تاکسی (اسنپ) هم هست و گاهی افرادی را برای رساندن به مقصدی سوار می‌کند هرچند این مسافران نیز در واقع همه از مشتریان مواد مخدر او هستند. امیر، دچار ناتوانی جنسی است و به دختری که دوست دارد و او را رها کرده می‌گوید که می‌تواند با هر کس که دوست دارد بخوابد اما فقط او را تنها نگذارد. ملاقات او با دختر در فضایی عجیب و کاملا سورئالیستی صورت می گیرد.

    تنها همدم امیر در خانه، سگی است که مدام پاهایش را لیس می‌زند و در خیابان نیز صدای زنانه دستگاه جی پی اس موبایل او، همراه دائمی سفرهای شبانه اوست که مدام به او می گوید که به چپ یا راست بپیچد و گاهی نیز به او درباره خطراتی که در مسیر حرکت اوست، به او هشدار می‌دهد. تکرار جملات «به راست بپیچید» یا «به چپ بپیچید»، عنصری مینی مالیستی است که حتی در فضای خارج از اتومبیل امیر و در فضاهای بسته داخل آپارتمان هم شنیده می‌شود و انگار این جی پی اس در درون مغز امیر کار گذاشته شده.

    در صحنه‌ای از فیلم، امیر، جوان معتادی را که مشتری اش است سوار می‌کند تا با او در شهر گشتی بزند اما جوان ناگهان بدون دلیل شروع به زار زدن کرده و نعره می‌کشد. امیر که انگار به دیدن این صحنه‌ها عادت دارد با خونسردی به او می‌گوید: “علف زیاد زدی. همه فشار را گذاشتی سمت چپ مغزت. باید بنگ بکشی و فشار را از سمت چپ بذاری سمت راست.” این حرف‌ها و نصیحت‌های امیر به جوان معتاد، بیننده‌های جدی و آگاه سینما را به یاد سکانس کافه در فیلم «خشت و آینه» و حرف‌های بی‌معنی پرویز فنی زاده درباره حقیقت افقی و عمودی و توصیه‌های عجیب و غریب رفقای هاشم (راننده تاکسی فیلم گلستان) می‌اندازد. احمدزاده در فیلمش رفرنس‌های متعددی به «خشت و آینه»، گلستان و فروغ فرخزاد می‌دهد. در سکانس عجیب و غریب خانه سالمندان، زنی هست که شعرهایی از فروغ می‌خواند و از رابطه فروغ و گلستان می‌گوید. گشت زدن امیر در خیابان‌های تهران و مواجهه اش با افراد مختلف هرچند می‌تواند رفرنسی به «راننده تاکسی» اسکورسیزی باشد اما بیشتر از آن یادآور حرکت شبانه هاشم با تاکسی‌اش در «خشت و آینه» در خیابان‌های تاریک تهران است. هاشم با پرسه زنی شبانه‌اش در خیابان‌های تهران، ما را با فساد، آشفتگی و یاسی که داشت جامعه ایران دهه چهل را ویران می‌کرد مواجه می‌ساخت و حالا شصت سال بعد از آن، فیلمساز جوانی به نام احمدزاده ما را با جامعه‌ای پر از خشم و در حال انفجار مواجه می‌کند. از این رو این فیلم که پیش از اعتراضات سال گذشته در ایران و جنبش «زن زندگی آزادی» ساخته شده، در واقع به نوعی پیش بینی حوادث سال بعد و اعتراضات خیابانی است.

    بازیگران زن فیلم همگی بدون حجاب ظاهر شده‌اند و این ویژگی نیز توجه ویژه ای را معطوف «منطقه بحرانی» می‌کند به عنوان اولین فیلم ایرانی که پس از جنبش «زن زندگی آزادی» در جهان به نمایش درمی آید و حجاب تحمیلی بازیگران زن را نادیده گرفته است. تابوشکنی دیگراحمدزاده، گذاشتن فحش‌های رکیک در دهن آدم‌های فیلم (دختر و پسر) است که معمولا در فیلم‌های ایرانی رسمی سینمای ایران شنیده نمی‌شود.

      یکی از انتزاعی‌ترین و سورئال‌ترین صحنه‌های فیلم، سکانس خانه سالمندان است که بیشتر شبیه انجمن شاعران مرده است تا یک اجتماع واقعی سالمندان.سالمندانی که معجون مخدر دست سازِ امیر را می خورند و وقتی نشئه می‌شوند شعرهای فروغ و اخوان ثالث را می‌خوانند. احمدزاده حتی از صدای خود فروغ نیز در انتهای این سکانس استفاده می‌کند و ما تکه‌هایی از شعر «تولدی دیگر» فروغ را بر روی نماهایی از صورت درهم شکسته مردان آسایشگاه که پرستارِ زن به شکل اروتیک و اغواگرانه‌ای آنها را ماساژ می‌دهد می‌شنویم. همچنین در ادامه این صحنه، صدای خسته و لرزان پیر مردی که به صورت مکرر می گوید:” آقا من سردمه” در واقع ارجاع آشکاری است به شعر “من سردم است” فروغ در مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد». در یک سکانس دیگر نیز شعر «آیه‌های زمینی» فروغ با صدای خود او  بر روی نمای بسته دختری که مسافر و مشتری امیر است و قصد دارد به آمریکا مهاجرت کند شنیده می‌شود: “آنگاه خورشید سرد شد و برکت از زمین‌ها رفت…”

    سکانس خانه سالمندان مطلقا با منطق رئالیستی جور درنمی آید. اگر دنبال این هستید که بفهمید امیر آنجا چه می‌کند و آن پرستار کیست و چرا امیر به کمک پرستار، کیک مخدر دست ساخت خودش را به آنها می خوراند، فیلم هرگز جواب روشن و دقیقی به این پرسش‌های شما نمی‌دهد. به نظرم این سکانس و آن مردان و زنان سالخورده مفلوک نیز رفرنسی به سکانس یتیم خانه فیلم «خشت و آینه» است و این آدم‌ها در واقع همان کودکان فلک‌زده و بی‌سرپرست فیلم گلستان‌اند که حالا پیر و فرتوت شده‌اند و در زمانه و دورانی دیگر آنها را می‌بینیم اما همچنان دارند عذاب می‌کشند.

    یکی از سکانس‌های فیلم که ساخته شدن آن در سینمای امروز ایران تا کنون غیرممکن به نظر می‌رسید، صحنه‌ای است که امیر و مسافرش که مهماندار هواپیماست به خارج از شهر می‌روند و در آنجا مواد می‌کشند. در این سکانس که تا حدی طولانی است و بیشتر در تاریکی می‌گذرد، دوربین روی صورت امیر است و ما صدای نعره‌های زن را که کنار امیر نشسته و با خودارضایی به ارگاسم می‌رسد می‌شنویم. زن می داند که امیر مخنث است و کاری از دستش برنمی آید و برایش شاهدانه مخصوص از آمستردام به عنوان سوغاتی آورده است(رفرنسی به تقی پستچی در فیلم مهرجویی). بعد از آن عده‌ای که هویت‌شان مشخص نیست به آنها حمله می‌کنند و تعقیب و گریز سریع و پر تعلیقی بین آنها و امیر شکل می‌گیرد که با جیغ و دادهای جنون آمیز زن مهماندار تشدید می‌شود.

    فیلم پر است از نماهای غیرعادی و نامتعارف که از زاویه‌های عجیب و غریب گرفته شده و متناسب با شخصیت و فضای هپروتی فیلم و نیز بیانگر رویکرد اکسپریمنتال احمدزاده است. مثل نمایی که دوربین انگار در داخل فرمان اتومبیل امیر کاشته شده و او را از پایین، پشت فرمان نشان می‌دهد و با چرخش فرمان اتومبیل، دوربین نیز چرخش‌های 360 درجه می‌کند. یا نمای ثابت داخلی خانه سالمندان که امیر به همراه پرستار از پله‌های طبقات مختلف بالا می روند بدون اینکه جای دوربین تغییر کند یا نقطه کات مشخص باشد.

    در نمایی از فیلم، امیر از زیر بنری در بزرگراه عبور می‌کند که روی آن نوشته شده: “جسورانه زندگی کن.”  «منطقه بحرانی»، در واقع برش‌های کوتاهی از زندگی شبانه نسل جوان ایران امروز است. جوانانی که اعتقاد خود را به همه چیز، جز مواد مخدر، مشروب و سکس از دست داده اند و تصمیم گرفته اند جسورانه زندگی کنند و با هنجارشکنی خود، ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های اجتماعی دستوری و تحمیل شده را نادیده بگیرند و سبک زندگی ایده آل خود را دنبال کنند هرچند این هنجار شکنی‌ها می‌تواند عواقب سنگینی برای آنها داشته باشد.

    علی احمدزاده منطقه بحرانی
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیصد فیلم: ۱۰- «برش‌های کوتاه»؛ برش‌هایی از ترس‌های بشر معاصر
    مقاله بعدی دنیای شگفت‌انگیز آقای اندرسون / درباره «آستروید سیتی» ساخته وس اندرسون
    پرویز جاهد

    مطالب مرتبط

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

    سحر عصرآزاد

    زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

    پرویز جاهد

    جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

    محمد عبدی
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

    نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.