مستند «دوازده روز آخر» به کارگردانی مشترک آصف کاپادایا – فیلمساز برندۀ جایزۀ اسکار با فیلمی دربارۀ ایمی واین هاوس که دو بافتا نیز در کارنامه دارد – و جو سابیا – از کارگردانان مجله ووگ با برنامۀ مشهور 73 سؤال از مشاهیر – اثری دیدنی است که به آخرین روزهای دوران حرفهای راجر فدرر، یکی از بزرگترین چهرههای تاریخ تنیس، پرداخته است. این مستند که ابتدا در جشنوارۀ ترایبکا به نمایش درآمد و سپس از طریق آمازون پخش شد، نگاهی عمیق و انسانی به زمان اعلام بازنشستگی تا آخرین مسابقۀ فدرر در لاور کاپ ۲۰۲۲ دارد.
مستند «دوازده روز آخر» بهطرز ماهرانهای از نمایش قهرمانیهای بزرگ و لحظات پرشور در زمین تنیس دوری میکند و بهجای آن، بر روی لحظات صمیمی و خصوصیای تمرکز میکند که بیشتر نمایانگر احساسات و دغدغههای درونی این اسطورۀ تنیس است.
راجر فدرر در طول دوران حرفهای خود، همیشه بهعنوان نمادی از کنترل و دقت شناخته میشد، چه در زمین تنیس و چه در مدیریت مسائل خارج از آن. این فیلم نیز به همان اندازه دقیق و سنجیده به تصویر کشیده شده است. مستند بهطور خاص به نحوۀ مدیریت فدرر بر فرایند خداحافظیاش پرداخته و نشان میدهد که چگونه او بادقت و برنامهریزی دقیق، لحظات پایانی دوران حرفهای خود را رقم زده است. از زمان تصمیمگیری برای اعلام بازنشستگی تا انتخاب زمان و مکان آن، همهچیز تحتکنترل فدرر بوده و بهگونهای پیش رفته که او تمام این فرایند را با آرامش و در شکوهی که شایستۀ اوست به پایان برساند. یکی از نکات برجستۀ این مستند، توجه به لحظات کوچک و خصوصیای است که شاید در نگاه اول بیاهمیت به نظر برسند، اما برای فدرر و طرفدارانش بسیار مهم و معنادار هستند. بهعنوان مثال، بخش بزرگی از فیلم به آمادهسازی و ضبط پست خداحافظی فدرر برای شبکههای اجتماعی اختصاص داده شده است. این صحنهها که شاید برای بسیاری کسلکننده به نظر برسد، در واقع بازتابی از شخصیت دقیق و حسابگر فدرر است که میخواهد حتی در لحظات خداحافظی نیز همهچیز را تحتکنترل خود داشته باشد. این بخش از فیلم بهوضوح نشان میدهد که فدرر تا چه اندازه به مدیریت دقیق این لحظات اهمیت میدهد و نمیخواهد هیچچیزی بهطور تصادفی یا ناخواسته اتفاق بیفتد.
اما شاید مهمترین جنبۀ فیلم «دوازده روز آخر»، نحوۀ پرداختن به واکنشهای دوستان و رقیبان فدرر به خداحافظی او باشد. دیدن اشکهای نادال، جوکوویچ و اندی ماری در برابر این لحظۀ تاریخی، بیش از هر سخنرانی یا مصاحبهای، پایان یک عصر در دنیای تنیس را به تصویر میکشد. این لحظات نهتنها تأثیر عمیق فدرر بر دنیای تنیس را نشان میدهند، بلکه بهنوعی نمایانگر دوستی و احترام عمیقی هستند که در طول سالها میان این رقیبان شکلگرفته است. اشکهای نادال، بهویژه، نمادی از رابطهای است که فراتر از رقابتهای ورزشی رفته و به دوستیای عمیق و پایدار تبدیل شده است. این صحنهها بهخوبی نشان میدهند که چگونه فدرر، با وجود تمام موفقیتهایش، همیشه انسانیت و دوستی را در اولویت قرار داده و همین امر او را به یکی از محبوبترین چهرههای تاریخ ورزش تبدیل کرده است.
در کنار این لحظات احساسی، فیلم بهطور ناخواسته به پایان یک دوره و شروع دورهای جدید در دنیای تنیس اشاره میکند. همزمان با بازنشستگی فدرر، شاهد افول نادال و مشکلات جسمانی جوکوویچ هستیم؛ دو رقیب بزرگ دیگر که به همراه فدرر، بیش از دو دهه بر تنیس مردان حکمرانی کردند. این تحولات، همراه با ظهور نسل جدیدی از بازیکنان جوان مانند کارلوس آلکاراز و یانیک سینر، بهنوعی بیانگر گذار و تغییر در دنیای تنیس است. فیلم «دوازده روز آخر» با به تصویر کشیدن این تغییرات، بهنوعی به مخاطب یادآوری میکند که دوران حکمرانی «سه بزرگ» در تنیس به پایان رسیده و دنیای تنیس وارد مرحلهای جدید شده است.
از سوی دیگر، فیلم بهطور غیرمستقیم به بررسی تأثیرگذاری فدرر بر دنیای تنیس و ورای آن میپردازد. فدرر نهتنها بهخاطر تواناییهای بینظیرش در زمین تنیس، بلکه بهخاطر شخصیت منحصربهفرد و اخلاق ورزشیاش شناخته شده است. او با رفتاری متواضعانه و دوستانه، همیشه تلاش کرده تا بهترین نسخه از خود را به نمایش بگذارد و به همین دلیل، نهتنها در میان همتیمیها و رقیبانش، بلکه در میان طرفداران و دوستداران تنیس در سراسر جهان مورداحترام و تحسین قرار گرفته است. این فیلم بهخوبی این جنبه از شخصیت فدرر را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه او توانسته به یکی از محبوبترین و مورداحترامترین چهرههای تاریخ ورزش تبدیل شود.
در نهایت، «دوازده روز آخر» نهتنها یک مستند ورزشی جذاب است – هر چند کمی محافظهکار و شاید نهچندان بیپروا -، بلکه یک اثر هنری است که به بررسی لحظات حساس و تأثیرگذار در زندگی یک قهرمان واقعی میپردازد. این فیلم بادقت و ظرافت خاصی، احساسات و افکار فدرر در مواجهه با پایان دوران حرفهای خود را به تصویر میکشد و به همین دلیل، برای هرکسی که به دنبال درک عمیقتری از شخصیت و زندگی یک اسطورۀ ورزشی است، اثری ارزشمند و تأثیرگذار خواهد بود. بهخوبی میتوان درسهایی از حرفه گری، تعادل میان خانواده و کار، ارزش و قدرشناسی که فدرر نسبت به همسر و دوستانش دارد را آموخت و البته احترام بالای او به رقبا که باعث شده بهطرز عجیبی در میان کسانی که در میدان مسابقه در جلوی او صف میکشیدند تا شکستش دهند مورد تحسین و کرنش باشد. نمایش اشکهای بیامان او در طول این مستند بهخصوص سکانسهایش در آغوش رافائل نادال نشانگر قلبی است که بر اثر ثروت و شهرت فراوان سیاه نگشته و شاید چندان تفاوتی با همان نوجوان دوازده، سیزدهساله که توپجمعکن کنار زمین بود نداشته باشد. اثری از تکبر و خودبزرگبینی در او موجود نیست. انسانی است که حال دلش برای بازی که سالها عاشقش بوده تنگ میشود. ورزشی که او یکی از نمادهای عظمتش بوده و در شکوه و زیباییاش نقش مهمی ایفا کرده است. دیدن آن برای هر ورزشکار حرفهای در هر رشتهای میتواند بهشدت تأثیرگذار و تکاندهنده باشد.