وضعیت ناگوار انسانی که نادیده گرفته می‌شود / درباره فیلم مرز سبز (Green Border)

آنی‌یژکا هولاند بانوی فیلم‌ساز لهستانی پنجاه سال است که بی‌وقفه فیلم‌های داستانی بلند، کوتاه، تلویزیونی و سریال می‌سازد. در تمام این دوران طولانی و کارنامۀ مفصل، هولاند در قامت یک فعال اجتماعی و سیاسی که نسبت به معضلات پیرامونی واکنش نشان می‌دهد و موضع‌گیری‌های خاص خود را دارد شناخته شده است. حالا هم خانم هولاند دست روی نکته‌ای گذاشته که مسئلۀ روز اروپاست، اما در گیرودار منازعات جهانِ پساکرونا کم‌کم به‌دست فراموشی سپرده شده است. مسئلۀ فیلم، بحران مهاجران خاورمیانه و آفریقاست که در اروپا سرگردان شده‌اند. جامعۀ جهانی هم سرش به جنگ در اوکراین، غزه، قره‌باغ و دیگرجاها گرم است و دیگر همچون حدود یک دهه پیش (که داعش در خاورمیانه قدرت گرفت و موج تازه‌ای از مهاجران به سوی شرق اروپا سرازیر شدند) به‌عنوان یک بحران جهانی و جدی، آن‌گونه که باید مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

فیلم مرز سبز به وضعیت غیرانسانی حاکم در مناطق مرزی میان لهستان و بلاروس می‌پردازد. کشور بلاروس همچون نقاطی مثل ترکیه، جزایر مدیترانه، یونان و… به یکی از مقصدهای اولیۀ مهاجران خاورمیانه و آفریقا بدل شده است. جایی که مهاجران به‌شکل قاچاق وارد لهستان (اولین نقطه از محدودۀ اتحادیه‌ی اروپا) می‌شوند و از لهستان به دیگر کشورهای عضو اتحادیه می‌گریزند. اما در منطقۀ جنگلی و سرسبز مرزی میان بلاروس و لهستان فاجعه‌ای انسانی در حال رخ دادن است که بی‌توجهی افکار عمومی به تداوم آن منجر شده است. آلکساندر لوکاشنکو دیکتاتور بلاروس و متحد پوتین، مهاجران بخت‌برگشته را ابزار اعمال قدرت و افزایش تنش با لهستان کرده است. به‌این ترتیب که مهاجران به‌راحتی از مرز گذر کرده و وارد خاک لهستان می‌شوند. سپس آنجا اغلب به دام مأموران پلیس مرزی لهستان می‌افتند، اموالشان غارت می‌شود و جانشان به‌خطر می‌افتد و به‌زور به خاک بلاروس بازگردانده می‌شوند. آنجا مأموران مرزی بلاروس دوباره آن‌ها را به خاک لهستان می‌فرستند و این چرخۀ باطل تکرار می‌شود. مهاجران مثل توپ فوتبال میان مأموران مرزی دو کشور ردوبدل می‌شوند تا بمیرند. هولاند این فاجعۀ خاموش انسانی را دستمایۀ فیلم اخیر خود قرار داده و با نگاهی متفاوت به آن می‌پردازد.

ساختار فیلم مرز سبز با تأثیرپذیری از ادبیات داستانی با فصل‌بندی‌هایی مجزا شکل گرفته است. در هرفصل با گروهی از افراد درگیر در این بازیِ مرگبار ردوبدل کردن پناهندگان همراه می‌شویم. مهاجران، گاردهای پلیس مرزی دو کشور، فعالان اجتماعی لهستان و درن هایت، یک روان‌پزشک لهستانی ساکن شهرهای مرزی که ناخواسته وارد ماجرا می‌شود. سرنوشت این آدم‌ها در نقطه‌ای جغرافیایی به نام «مرز سبز» به‌هم گره می‌خورد که خود جهنمی است که سیاستمداران برای مردم عادی ساخته و موقعیتی غیرانسانی پدید آورده‌اند. ابتدا با گروهی از مهاجران آشنا می‌شویم که برحسب اتفاق و از سرِ نیاز با یکدیگر همراه شده‌اند. یک خانواده اهل سوریه، زنی از افغانستان و چند مهاجر آفریقایی. پلیس‌های مرزی پیش و پس از گذر از مرز آن‌ها را غارت می‌کنند و بعد به‌زور به خاک بلاروس بازگردانده می‌شوند. در چندبار گریز از خط مرزی و بازگشتن به نقطۀ آغاز، دیگر نه مالی برایشان مانده و نه جانی. این میانه گروهی از فعالان اجتماعی لهستان می‌کوشند در حد توان به این پناهندگان بخت‌برگشته کمک کنند. بیماران و زخمی‌ها را مداوا کنند، کمی آب و غذا به آن‌ها برسانند و تلفن همراه در اختیارشان بگذارند. اما طبق قانون کار بیشتری از دست آن‌ها برنمی‌آید و اگر اقدام به جابه‌جایی پناهندگان کنند، خود بازداشت و زندانی خواهند شد. یولیا روانشناسی است که در یکی از شهرهای مرزی سکونت دارد و البته چنان از جهان پیرامون خود بی‌خبر است که نمی‌داند در چند کیلومتری‌اش فاجعه‌ای انسانی در حال وقوع است. او به‌شکل اتفاقی با فعالان اجتماعی آشنا و با آن‌ها همراه می‌شود. در کمک به پناهندگان قواعد نانوشته را رعایت نمی‌کند و بازداشت می‌شود. چند ویدیو و گزارش خبری از وضعیت پناهندگان در منطقۀ «مرز سبز» در رسانه‌ها پخش می‌شود و توجه افکار عمومی را تا حدی جلب می‌کند. اما جامعۀ جهانی چنان درگیر منازعات دیگر است که خیلی زود این گزارش‌ها را فراموش می‌کند و بازیِ پاس دادن مهاجران میان لوکاشنکو دیکتاتور بلاروس و آندری دودا رئیس‌جمهور لهستان ادامه می‌یابد.

فیلم در لایه‌های متعدد روایت خود، سویه‌ای منفی از رفتار اروپاییان با مهاجران خاورمیانه و آفریقا را به‌تصویر می‌کشد. رفتار غیرانسانی مأموران گارد مرزی دو کشور با مهاجران جزو ناگفته‌های این تراژدی بشری است که ظاهراً دست روی نقطۀ درستی گذاشته است. چرا که زبیگنیو زیوبرو، وزیر دادگستری لهستان، فیلم «مرز سبز» را محکوم کرده و در شبکۀ X (توییتر سابق) چنین می‌نویسد: «در دوران رایش سوم، دستگاه تبلیغات نازی‌ها فیلم‌هایی ساختند که در آن، لهستانی‌ها را مشتی راهزن و آدم‌کش نشان داده‌اند. گویا اکنون خانم آنی‌یژکا هولاند این وظیفه را برعهده گرفته است.» جایی دیگر هولاند جاسوس روسیه خوانده شده که می‌کوشد در فیلمش، تصویری مغشوش از لهستان و لهستانی‌ها به‌نمایش گذارد و از بدترین زاویۀ ممکن قصه‌اش را روایت کند. تعبیر «بدترین زاویۀ ممکن» از قول یک مقام سیاسی معمولاً نشانگر آن است که متهم کار خود را به‌درستی و صداقت انجام می‌دهد و بدیهی است که مورد پسند سیاستمداران قرار نمی‌گیرد.

فیلم به‌صورت سیاه‌سفید فیلم‌برداری شده و سعی کرده تا منطقۀ سرسبز و جنگلی مرزی میان دو کشور را با استیلیزه‌ کردن فضا و تصاویر، مانند یک جهنم عذاب‌آور به مخاطبش ارائه دهد. سعی هولاند بر این است که با حذف هرگونه جذابیت بصری و زیبایی‌شناسانه، توجه مخاطب را تنها روی وضعیت ناگوار انسانی و بازیِ مرگبار سیاستمداران متمرکز سازد. استفادۀ ابزاری از پناهندگان بی‌پناه حرف اصلی فیلم‌ساز است و فیلم، با در نظر گرفتن یک استراتژی روایتی منسجم، نگاهی همه‌سونگر به یک بحران انسانی داشته باشد. اما این نگاه همه‌سویه لزوماً به‌معنای این نیست که فیلم موضع‌گیری نمی‌کند و تنها شاهدی خاموش و منفعل است. هولاند به‌وضوح از پناهندگان و کسانی که به‌آنان کمک می‌رسانند حمایت کرده و کنار آنان می‌ایستد. همچنین به ‌این موضوع پرداخته می‌شوند که فعالان اجتماعی فرشته‌های نجات نیستند و کمک‌های بشردوستانۀ محدودی دارند. آن‌ها توان تأثیرگذاری در بازی ژئوپولتیک لوکاشنکو و جامعۀ اروپا را ندارند و همین نکته بر وخامت اوضاع می‌افزاید.

«مرز سبز» فیلم تلخی است که صادقانه به جامعۀ جهانی هشدار می‌دهد که فاجعه‌ای انسانی در حال وقوع است و کمتر کسی از آن خبر دارد. گویی که اراده‌ای برای برون‌رفت از وضع موجود دیده نمی‌شود. هولاند در فیلمش شعار نمی‌دهد و تصویری بی‌واسطه از موقعیت ناگوار زیست بشری در منطقه به‌نمایش می‌گذارد. جنگلی سرسبز که پذیرای مهاجری بخت‌برگشته از خاورمیانه یا آدم‌ خسته‌ای از آفریقاست اما میزبان خشن و بی‌ترحمی است.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
مازیار فکری ارشاد
مازیار فکری ارشاد
متولد ۱۳۵۱، دانش آموخته‌ی علوم سیاسی نویسنده، منتقد و مترجم سینمایی. آغاز فعالیت حرفه‌ای مطبوعاتی از سال ۱۳۷۸. همکاری با روزنامه‌ها و نشریات سینمایی از جمله فیلم، فیلم نگار، دنیای تصویر و فیلم امروز. سردبیر سابق ماهنامه‌ی ۲۴ و ماهنامه‌ی سینما اعتماد. مدیر سینماتک خانه سینما کتاب‌ها: و خداوند شبان من است: درباره فیلم بوتیک. نشر مهرگان خرد، ۱۳۹۴ ترجمه‌ی رمان ماجرای تمبر نارنجی نوشته‌ی هاوارد فاست. نشر فلامینگو، ۱۳۹۸ سینماگران قرن ۲۱، جلد اول: نوری بیلگه جیلان. نشر چتر، ۱۴۰۰ سینماگران قرن ۲۱، جلد دوم: آندری زویاگینتسف. نشر چتر، ۱۴۰۰ مگس‌های سبز چاق و یک نمایشنامه دیگر. نشر یاد آرمیتا، ۱۴۰۱ ترجمه‌ی رمان «مخمصه۲» نوشته‌ی مایکل مان و مگ گاردینر. نشر یاد آرمیتا ۱۴۰۲

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights