از ماندن در سایه، تا تابیدن به تاریخ / فریدا کالو

پرده برمی‌افتد، زن جوان در اتاقی مملو از رنگ و پرتره‌هایی از زنان با ابروهای متصل به هم می‌نشیند.

«نقاشی من پیام درد را با خود حمل می‌کنند.»

قلم روی کاغذ می‌چرخاند و با دقت پرتره‌ها را می‌کاود. به نظر می‌رسد که هر قطره رنگ، هر خط و هر نگار، به زبان خودشان روایت زخم و رنج و استقامت می‌کنند. این داستان، داستان زنی است که با تمام زخم‌ها و رنج‌هایش، چنان بر بدنۀ هنر رنگ زده که گویی تاریخ هنر بدون رنگ‌هایی از شجاعت و توانایی‌اش ناقص است.

زندگی در یک نگاه

 سپتامبر ۱۹۲۵، مکزیکوسیتی، دختر جوان و پرشور دانشجوی طب، در سانحه‌ای دردناک دچار جراحات شدیدی می‌شود. سانحه‌ای که بعدتر نقطۀ عطف او می‌شود، فریدا خود دربارۀ لحظۀ تصادف می‌گوید: «دستۀ صندلی اتوبوس چون شمشیری که به گاو می‌زنند در من فرو رفت.». بر اثر این حادثه، فریدا در خانه و در بستر بیماری گرفتار شد. به دنبال جراحتی که بر اثر فرو رفتن میله‌ای آهنی بر رحم او ایجاد کرد، او را تا پایان زندگی از موهبت فرزند محروم نمود. بعد از سانحه تصادف، او به شجاعت خود پایبند شد و این‌بار به هنر پرداخت؛ آن‌هم با ابزارهایی که از پدرش قرض گرفته بود. با ارادۀ خود توانست دوباره روی پاهایش بایستد، گرچه دردِ پایش هرگز او را رها نکرد. دختر جوان اسیر کالبدی دردناک بود، ولی همچنان هنر را  فرا می‌گرفت.

زندگی عاشقانه

حیات عاطفی فریدا، همانند آثارش، شورانگیز، پیچیده و گاهاً دردناک است. او که پس از سانحه، توسط شریک عاطفی‌‌اش طرد می‌شود، چندی بعد از بهبودی،  با دیه‌گو ریورا ارتباطی عمیق را آغاز می‌کند. او پیش‌تر در دورانی که دانشجوی طبابت بود در کلاس‌های طراحی با دیه‌گو آشنا می‌شود و آن‌ها در سال ۱۹۲۹ با یکدیگر ازدواج  می‌کنند.

دیه‌گو نقاش بزرگ مکزیکی هنر فریدا را تحسین می‌کرد و فریدا باور داشت که همسرش زیبایی وجود او را درک کرده است و آن‌ها عاشق یکدیگرند. آن‌ها حتی در نقاشی‌هایشان یکدیگر را می گنجاندند، رمانتیک به نظر می‌رسد، نه؟! این در حالی است که در زندگی شخصی چندان هم نزدیک به هم نبودند! سال‌ها خانه‌ها و استودیوهای جداگانه داشتند و زندگی زناشویی این دو هنرمند، عاشقانه، پریشان و ناکام بود. ازدواج آن دو‌ نامعمول و  بی‌ثبات بود و در طول سال‌های پس از ازدواج، این زوج هر یک شریک‌های جنسی جداگانه‌ای برای خود داشتند.

ده سال پس از آغاز زندگی مشترک، زمانی که فریدا سعادت و‌ آزادی مطلوبش را در کنار همسرش، دیگو، تجربه می‌کرد، زندگی او را به چالشی جدید دعوت کرد. آن چالش بزرگ، زمانی رخ داد که او همسر خود را هم‌بستر با خواهر کوچکترش، کریستینا، دید و از دیگو جدا شد. با این جدایی، پرده‌ای تاریک بر زندگی عاشقانه‌اش پیچیده شد، اما چندی بعد پرده برداشته شد. در سال ۱۹۴۰، دوباره این دو روح در مسیر یکدیگر قرار گرفتند، لیکن این بار با تمرکز بیشتر بر خودشان و هنری که دنبال می‌کردند.

فریدا – هویت جنسیتی

از میان چندین شریک جنسی، فریدا شریک هم‌جنس نیز داشته است، اما او هرگز بالواقع دربارۀ دگرباش بودن خود صحبت نکرده است، او فقط آن را زندگی کرده است. او نیاز داشت که مورد محبت قرار گیرد، نه‌تنها از سوی دیه‌گو، بلکه از سوی دیگران نیز. این موضوع هم در نامه‌های او و هم در هنر او قابل مشاهده است. او دربارۀ این موضوع بسیار بی‌تعارف بود، اما نه به طریقی که بخواهد برای شوکه‌کردن عمومی باشد. این یکی از دلایلی است که او به نمادی مهم برای فمینیسم و جامعه دگرباشان تبدیل شده است.

فریدا کالو

سبک و دیدگاه هنری

از حدود ۲۰۰ اثر متعلق به او، یک‌چهارم آن‌ها نقاشی‌های خودنگاره هستند. خودنگاره‌هایی که در آن‌ها از عناصر سورئال، فولکلور و خیال‌انگیز به وفور استفاده شده است، در حالی که اغلب هنرمندان آن زمان به هنرهای انتزاعی تمایل نشان می‌دادند، فریدا بر خلاف آن‌ها، راوی قصه‌ها بود.

اما به نظر من آنچه بیش از هر چیزی از نقاشی‌های فریدا برداشت می‌شود، این است که در بیشتر خودنگاره‌ها، فریدا را ساکت و صامت، با لب‌هایی فشرده و چشمانی باز و خیره می‌بینیم و اثری از لبخندهای دندان‌نما نیست. خودپرتره‌های او مملو از سمبل‌ها، نمادهای شخصی، گیاهان زینتی و حیواناتی همچون گربه‌ها و میمون‌های کوچک هستند. در پس‌زمینۀ‌ این نقاشی‌ها، گیاهانی با اندازه‌هایی بزرگ‌تر از اندازۀ واقعی، پژمرده و  افتاده می‌بینیم، گویا فضای زمینه‌ هم‌ می‌خواهد حالتی از درد،  یأس و فِسردگی را منتقل کند. رنگ‌ها در نقاشی‌های فریدا بسیار غلیظ و پر جلا هستند و علاوه‌بر طبیعت و‌ موجودات بی‌جان، تک تک اشیای بی‌جان هم، ماهرانه و‌ ظریف به تصویر کشیده شده‌اند.

فریدا پیش از این، دروسِ زیست‌شناسی و انسان‌شناسی را برای ورود به دنیای طبابت می‌خواند، از این رو نگاهی واقع‌گرایانه‌ به کالبد انسان‌ داشت که به‌خوبی در نقاشی‌هایش پیداست. او همچنین توانسته به ماهرانه‌ترین شکل ممکن، رنج‌ها و دردهای جسمانی‌اش هم در تابلوهای خود به تصویر بکشد، مثلاً خودنگاره‌ای که وی پس از سقط جنین خود کشیده؛ زنی برهنه، متلاطم و گریان است که بر روی بستری خونین اشک می‌ریزد، در این خودنگاره رنج به روشنی قابل لمس است.

تأثیر پذیرفتگان – دنیای سینما

از میان فیلم‌های بسیاری که در جشنواره‌ها به نمایش در می‌آیند، برنامه‌های مستند بیشترین هیجان را به همراه دارند: پروژه‌های موفق نشان دادند که فیلم‌سازان متعهد؛ با خلاقیت و هدف خاصی داستان‌های دیگران را به تصویر می‌کشند. مستند «فریدا» به کارگردانی کارلا گوتیرز نیز از این قاعده مستثنی نیست. این مستند تصویری عمیقاً صمیمی از زندگی شگفت‌انگیز هنرمند مکزیکی فریدا کالو ارائه می‌دهد.

گوتیرز دربارۀ فریدا این‌طور می‌گوید: هنر او به شدت با تجربیات زندگی‌اش پیوند دارد. نقاشی‌های او بسیار خیال‌انگیز هستند؛ برخی آن‌ها را سورئال می‌نامند. اما در عین حال، جزئیات زیادی در نقاشی‌های او وجود دارد که دربارۀ اتفاقات خاصی که برای او افتاده است، صحبت می‌کنند. می‌خواستم آن دنیای درونی که او در بوم خود می‌ریزد را با داستان سینمایی که روایت می‌کنیم، پیوند دهم و برای من، انیمیشن از همان ابتدا راهی برای انجام این کار بود.

تأثیر پذیرفتگان – برندها

کالج سن ایلدفونسو در مکزیکوسیتی میزبان نمایش مجموعۀ ۲۰۲۴ دیور بود. این مکان با توجه به چشم‌انداز کشور و باز بودن فضایی که با آموزش و محیطِ باز همراه است، لحظه‌ای زیبا را رقم زد. گروهی از مدل‌های عمدتاً مکزیکی در باند این مرکز فرهنگی راه می‌رفتند و از ظواهری الهام گرفته از فریدا کالو و دیه‌گو ریورا بهره‌مند بودند.

مثلاً در آرایش موهای مدل‌ها می‌بینیم که آن‌ها موهایی بافته‌شده و جمع‌شده از پشت دارند، که این خود الهام‌گرفته از تابلوی «فروشنده گل‌های زنبق»  فریدا است.

پیتر فیلیپس، آرایشگر و مدیر خلاقیت دیور بیوتی، دربارۀ این نمایش الهام گرفته از فریدا می‌گوید: «نمایش در این آکادمی زیبا، این مدرسه هنر‌های زیبا برگزار می‌شود – در فضای باز، اگر آرایش زیادی بکنید، خیلی مصنوعی به‌نظر می‌رسد. خیلی بهتر است که طراوتی در آن باشد. این تقریباً مانند دخترانی است که به این مدرسه می‌روند و تمام فرهنگ و میراث مکزیک و هنر و صنعتگری را درک می‌کنند. در آن‌ها طراوتی خاص وجود دارد.»

فریدا کالو

برجسته‌ترین آثار 

تابلو «دو فریدا»

تابلو دو فریدا (۱۹۳۹)، که در آن فریدا  اندکی بعد از طلاق خود را به تصویر کشیده است. یکی از شخصیت‌های فریدا لباس منطقه تهوانا مکزیک را بر تن دارد، که نمایانگر فریدایی است که معشوق دیه‌گو بود. تصویر دیگر فریدا، لباس اروپایی را به تن دارد، که نمایانگر زنی است که دیه‌گو به او خیانت کرده است.

نقاشی «خاطره، قلب»:

   این نقاشی احساس درد فریدا نسبت به رابطۀ همسرش با خواهر کوچکترش، کریستینا، را نشان می‌دهد. در این نقاشی، قلب شکسته بزرگ در پای او نشان‌دهنده شدت اندوه فریدا است.

تقابل واقع‌گرایی و سورئالیسم

تابلوی “دو فریدا” با سمبل‌ها و نمادهایی بسیار نوآورانه، از برترین شاهکارهای جنبش فراواقع‌گرایی در قرن بیستم یاد‌ می‌شود. اما عجیب است که همچنان فریدا خود را فراواقع‌گرا نمی‌دانست.

در یکی از ملاقات‌های شخصی با فریدا، آندره بروتون، شاعر، نویسندۀ فراواقع‌گرای فرانسوی، او را سورئالیست خواند؛ اما فریدا چندان موافقتی با این جمله نشان نداد و بیان کرد: «واقعاً نمی‌دانم نقاشی‌هایم سوررئالیستی هستند یا نه، اما می‌دانم که آ‌ن‌ها صریح‌ترین بیان خودم هستند». «از آنجایی که موضوعات من همیشه احساسات، حالات ذهنی و واکنش‌های عمیق زندگی من بوده‌اند، اغلب همۀ این‌ها را در قالب فیگورهای خودم شی‌سازی کرده‌ام که صادق‌ترین و واقعی‌ترین چیزی بودند که می‌توانستم برای بیان آنچه در درون و بیرون خود احساس می‌کردم انجام دهم».

مرگ و میراث

خودنگاره‌های جذاب فریدا کالو، نه‌تنها به درون هنرمندانه او بلکه به اسطوره‌های اجتماعی که زندگی او را در مکزیک شکل داد، اشاره دارند. امروزه، آثار این هنرمند به قیمت‌های بسیار بالایی ارزش‌گذاری می‌شوند، تابلو ریشه‌های فریدا، به قیمت ۵.۶۲ میلیون دلار در یک حراجی در نیویورک فروخته شد، این اثر رکورد گران‌ترین اثر هنری لاتین در یک حراجی را زد و فریدا کالو را یکی از پرفروش‌ترین زنان در هنر تبدیل کرد.

بر خلاف شهرت اکنون این هنرمند، در زمان حیات چندان شناخته شده نبود و فریدا کالو در طول عمرش تعداد زیادی از نقاشی‌هایش به فروش نرفتند، گرچه گاهی نقاشی‌های تک‌نفره‌ای برای سفارش نقاشی می‌کرد. او تنها یک نمایشگاه فردی در مکزیک در طول عمرش داشت که در سال ۱۹۵۳، یعنی یک سال قبل از درگذشتش در ۴۷ سالگی، برگزار شد.

در نهایت، فریدا کالو در ۱۳ ژوئیۀ ۱۹۵۴ به دلیل انسداد جریان خون درگذشت. خاکستر او هم‌اکنون درون کوزه‌ای در خانۀ قدیمی اوست که حالا تبدیل به «موزۀ فریدا کالو» شده است. او چند روز پیش از درگذشتش در یادداشت‌های روزانه‌اش نوشته بود: «امیدوارم مرگ لذت‌بخش باشد و امیدوارم هرگز بازنگردم.»

***

References:

  1. Frida Kahlo: The Brush of Anguish by Martha Zamora, Chronicle Books, 1990)

۲.Frida: A Biography of Frida Kahlo by Hayden Herrera, HarperCollins, 1983)

۳.Frida Kahlo: An Open Life by Raquel Tibol, University of New Mexico Press, 1993)

۴.Frida Kahlo: An Open Life by Raquel Tibol, University of New Mexico Press, 1993)

۵.Frida Kahlo: Face to Face by Judy Chicago, Prestel, 2010)

  1. Herrera, Hayden. “Frida Kahlo”. Oxford Art Online. Oxford University Press. Archived from the original on 16 October 2015.
  2. Aguilar, Carlos (2024-01-20). “‘Frida’ Review: Popular Mexican Painter Speaks for Herself in Doc Drawn From Kahlo’s Diaries”. Variety. Retrieved 2024-02-10.

***

دسترسی به مطالب پیشین:

۱- پیش درآمد

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
شکیبا صبری
شکیبا صبری
من شکیبا هستم، دانشجوی ارشد مهندسی در دانشگاه پلی تکنیک میلان. علیرغم تخصصم در مهندسی، هنر و ادبیات همواره برایم جذابیت داشته‌اند. به عنوان مدرس و مترجم انگلیسی و فرانسوی فعالیت می‌کنم و گاهی هم می‌نویسم.

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights