Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

    نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

    زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی یا موعظه‌گری در مذمت فلاکت | نگاهی به فیلم «رها»

      ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      حافظه در برابر استبداد | از سازه‌ی روایی تا زیبایی‌شناسی مقاومت

      ۲۰ فروردین , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | خشم تا بخشش: درامی انسانی در حصار طراحی‌شده

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | هارمونیِ ناتمام: تصویری براق و بی‌طپش از عشق در «تاریخچهٔ صدا»

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | زخم‌های بیدار در شب: انتقام ناتمامِ «یک تصادف ساده»

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | در دنیای تو ساعت چند است؟

      ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من ترانه، اورکای ایران زمین هستم | نگاهی به فیلم «اورکا» ساخته‌ی سحر مصیبی

      ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۷۵ سالگی فیلم «همه چیز درباره ایو»

      ۲۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سریال Andor: چگونه سال‌های «گنگستری» استالین جوان الهام‌بخش مجموعه‌ی جنگ ستارگان شد

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | خشم تا بخشش: درامی انسانی در حصار طراحی‌شده

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      درهم‌ریختگی زبان‌ها

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      رازهای کافکا | نوشتهٔ استوآرت جفریز

      ۲۴ بهمن , ۱۴۰۳

      دربارۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد» نوشتۀ جسیکا اَو

      ۱۸ دی , ۱۴۰۳

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرد خانه | داستان کوتاه از فرانک اُکانر

      ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۵- رفیق

      ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      اندکی عشق و کمی بیشتر اقتدارگرایی | درباره نمایش «هارشدگی» به کارگردانی پویان باقرزاده

      ۲۱ فروردین , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۳- مردان برهنه از نگاه سیلویا اسلی

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۳- مردان برهنه از نگاه سیلویا اسلی

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    ادبیات

    در قدح و هجو فرزندکشی؛ بررسی تطبیقی داستان‌های «کوچه‌ی شهید» از حسین مرتضائیان آبکنار و «جنگ» نوشته‌ی لوئیجی پیراندللو

    محمدرضا صالحیمحمدرضا صالحی۲۲ تیر , ۱۴۰۳
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    جمله‌ی معروفی هست که می‌گوید هر داستانی درباره‌ی جنگ، خودبه‌خود، اثری ضدجنگ است. واقعیتی در این جمله نهفته که شایان ذکر است. جنگ هیچ‌موقع مقدس نیست و همواره پلشتی‌هایی همراه خود دارد. حال نویسنده می‌ماند و مسأله‌‎ی بازنمایی جنگ. آن‌چه نویسنده ژانر جنگ بازنمایی می‌کند نیز همواره پلشتی است؛ خواه نویسنده‌ای باشد تابع گفتمان پروپاگاندای جنگ و تقدیس آن، خواه نویسنده‌ای ضد جنگ و منتقد آن و ازقضا مغضوب جنگ‌طلبان. اولی احتمالاً خودش و درنتیجه دیگران را می‌فریبد و دومی با خودش و درنتیجه دیگران صادق است. اما داستان‌هایی هم هستند که یک قدم از خط‌مقدم فاصله می‌گیرند و چیزی عمیق‌تر از کالبد فیزیکی جنگ را مورد بازنگری قرار می‌دهند و آن پروپاگاندای حامیان جنگ و آدم‌کشی است. در این یادداشت، می‌خواهم نگاهی تطبیقی داشته باشم به دو داستان که نویسنده‌ی هر دوِ آن‌ها نگاهی انتقادی دارند علیه پروپاگاندای حامیان جنگ: داستان «کوچه‌ی شهید» از حسین مرتضائیان آبکنار و  داستان «جنگ» از لوئیجی پیراندللو.

    لوئیجی پیراندللو، داستان نویس، نمایشنامه‌نویسِ و نظریه‌پردازِ ایتالیایی، داستان «جنگ» را در مجموعه‌داستان Cavallo nella Luna  در سال 1918 چاپ کرد.

    داستان «جنگ» درباره‌ی زن و مردی است که تک‌پسر عزیز دردانه‌شان را به جبهه فرستاده‌اند و نگران اویند. آن‌ها وارد واگن درجه‌دوم دودزده‌ای می‌شوند و با سایر مسافران درباره‌ی جنگ گفت‌وشنود می‌کنند. بنابراین «جنگ» داستانی است اساساً دیالوگ‌محور. دیالوگ‌هایی که هرکدام از زبان یک شخصیت بیان می‌شود و دیدگاه آن شخص را درباره جنگ و عزیزانش در جبهه مطرح می‌کند. به استثنای یک‌سوم انتهایی داستان که راوی به ذهن زن نفوذ کرده و مکنونات درونی او را بازگو می‌کند، راوی تمام سعی خودش را می‌کند که از داستان فاصله بگیرد و اجازه دهد شخصیت‌ها دیدگاه‌های‌شان را بیان کنند. همین ویژگی سبب می‌شود که داستان حالتی پلی‌فونیک به خود بگیرد و از تک‌صدایی خارج شود. در این داستان مردی سرخ‌چهره وجود دارد که راوی او را این‌طور معرفی می‌کند:

    “مسافر دیگر، مردی چاق و سرخ‌چهره، با چشم‌های خاکستری کمرنگ و بیرون‌زده، میان حرفش رفت: «چرند می‌گویید.» نفس‌نفس‌ می‌زد، چشم‌های بیرون‌زده‌اش گویی خشونت درونی نیروی سرکشی را بیرون می‌ریخت که تن ناتوان او تاب نگهداری آن را نداشت. او سعی می‌کرد دهانش را با دست بپوشاند تا جای دو دندان افتاده‌اش، در جلو دهان، دیده نشود، دوباره گفت: «چرند می‌گویید، چرند می‌گویید. مگر ما برای استفاده‌ی خودمان بچه پس می‌اندازیم؟»”

    این مرد سرخ‌چهره و توصیف عینی‌ای که راوی از او و مخصوصاً دو دندان افتاده‌اش می‌کند، بسیار حائز اهمیت است. او فرزند خودش را در جنگ از دست داده است. او برای این فرزند ازدست‌رفته سوگواری نمی‌کند و مرگ قهرمانانه‌ی او را می‌ستاید. دیالوگ بلندبالای او تأثیر فوق‌العاده‌ای بر سرنشینان واگن می گذارد. این شخصیت نماینده‌ی تام‌وتمام گفتمان پروپاگاندای جنگی است؛ گفتمانی که جنگ را عملی مقدس و قهرمانانه دانسته و از شهروندان می‌خواهد جان خود و عزیزان‌شان را فدا کنند. او در قسمتی از دیالوگ طولانی‌اش می‌گوید:

    “اگر میهن مثل نانی که تک‌تک ما باید بخوریم تا از گرسنگی نمیریم وجودش ضروری است، پس کسانی باید بروند و از آن دفاع کنند و پسرهای ما، وقتی بیست‌ساله می‌شوند، این کار را می‌کنند و به اشک‌های ما نیازی ندارند. چون اگر بمیرند هیجان‌زده و شادمان می‌میرند -البته منظورم پسرهای سربه‌راه است-. حالا اگر کسی جوان و شادمان بمیرد و با جنبه‌های زشت زندگی، با حقارت‌ها، بیهودگی‌ها و سرخوردگی‌ها روبه‌رو نشود چه بهتر از این؟ در مرگش کسی نباید اشک بریزد، همه باید بخندند، همین‌طور که من می‌خندم یا دست‌کم شکر خدا را به‌جا آورند، همین‌طور که من می‌آورم؛ چون پسر من، پیش از مرگ، برایم پیغام فرستاد که پایان زندگی‌اش همان‌طور بوده که همیشه آرزو داشته. برای همین است که چنان‌که می‌بینید، سیاه نپوشیده‌ام.”

    بعد از این دیالوگ طولانی، سایر مسافرها، گفته‌های این شخصیت را تصدیق می‌کنند. از همین‌جاست که وارد یک‌سوم پایانی داستان می‌شویم. شخصیت زن (که در ابتدا همراه شوهرش وارد این واگن شده بود) احساس می‌کند که درمورد فرزندش دچار نوعی سانتیمانتالیسم شده است. او نتوانسته است که سایر پدر مادرها را درک کند و زیاده‌ از حد سوگوارِ به جبهه رفتن پسرش است. راوی با نفوذ به درون ذهن زن می‌گوید:

    “ناگهان دریافت که این دیگران نیستند که در اشتباهند و نمی‌توانند او را درک کنند. بلکه خود اوست که نمی‌تواند به پای مادران و پدرانی برسد که بدون اشک ریختن، پسران خود را هنگام جدایی بدرقه و حتی تا لب گور تشییع می‌کنند.”

    در همین بین، زن که تمام مدت‌ خاموش بوده، دیالوگی بسیار کوتاه بر زبان می‌آورد و سؤالی را از مردی که به مردن پسرش افتخار می‌کرد می‌پرسد: “پس… راستی‌راستی پسرتان مرده؟”

    همین دیالوگ باعث می‌شود که مرد با واقعیت بیرونی مواجه شود؛ پسرش مرده است. راوی واکنش این مرد را که هرگز برای مردن فرزندش گریه نکرده (یا لااقل شعارش را می‌داده) این‌طور توصیف می‌کند:

    “چهره‌اش در هم رفت، به‌شکلی ترسناک و ازشکل‌افتاده، سپس عجولانه دستمالی از جیب بیرون کشید و در میان شگفتی همه، بی‌اختیار، هق‌هقی جگرسوز و تأثرآور سرداد.”

    همین‌جاست که دندان‌های افتاده‌ی مرد که سعی در پنهان کردن‌شان داشت، معناسازی می‌کند. این دندان‌های افتاده و تلاش مرد در پنهان کردن آن در حکم نوعی تشبیه مرکّب است. مشبّه در این تشبیه فرزند است و مشبّه‌‎به دندان‌های افتاده. وجه‌شبه هم مرگ و ازبین‌رفتن و احساس جای خالی است. مرد سرخ‌چهره سعی می‌کند هر دوطرفِ این تشبیه را از دید مخاطب بیرونی پنهان کند اما چه چاره از واقعیت‌های بیرونی؟

    داستان جنگ

    مکان وقوع داستان یعنی واگن درجه‌دو در زمان ایتالیای درگیر جنگ نیز معناسازی می‌کند. مردمانی درجه‌دو و بی‌اهمیت که سوار واگنی دودزده هستند و همه‌ به‌ سمت یک مقصد مشخص درحال حرکت‌اند؛ مقصدی به نام پلشتی و فلاکت. خواه می‌خواهند این مقصد را قبول کنند و خواه خود را بفریبند و آن را پنهان کنند.

    حسین مرتضائیان آبکنار، از نسل نویسندگان پس از انقلاب، داستان «کوچه‌ی شهید» را در مجموعه‌داستان «عطر فرانسوی» به چاپ رساند. او این داستان را در بهمن‌ماه 1380 نوشته است. معروف‌ترین اثر او، رمان «عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک، یا از این قطار خون می‌چکه قربان» نیز مانند همین داستان کوتاه «کوچه‌ی شهید»، اثری ضدجنگ و از جمله مهم‌ترین آثار نوشته‌شده در این ژانر به زبان فارسی است. متأسفانه در حال حاضر وزارت ارشاد، از چاپ مجدد مجموعه‌داستان «عطر فرانسوی» و رمان «عقرب…»جلوگیری کرده است.

    داستان «کوچه‌ی شهید» فرم نامه‌نگاری دارد. مادری برای فرزندش، علیرضا، که در جبهه است، نامه می‌نویسد و مکنونات قلبی خود را به‌صورت غیرمستقیم آشکار می‌کند. داستان شروعی دلالتمند و مهم دارد:

    “سلام علیرضاجان. قربان اسمت بروم که نام دو سید بزرگوار را با خودت داری. به دنیا که آمدی آقابزرگت قرآن باز کرد. گفت به سیره‌ی امیر باشد انشالله. بعد هم توی گو‌ش ‌ات اذان گفت.”

    این شروع، علاوه بر این‌که کدهایی فرهنگی از جامعه‌ی ایرانی آن زمان می‌دهد، بیانگر دیدگاه راوی (نگارنده‌ی نامه) نسبت به مذهب و شخصیت‌های مقدس مذهبی است. او افتخار می‌کند که فرزندش همنام اشخاص مقدس است و اساساً برایش آن‌قدر مهم است که نامه‌اش را با یادآوری این امر شروع می‌کند.

    این راوی، زنی است از لحاظ روانی پیچیده و آسیب‌دیده. او مدام خواب‌ می‌بیند ‌که اسم کوچه‌شان عوض شده و به نام شهیدی درآمده است. او در نهان آرزو دارد که فرزندش شهید شود و نام کوچه‌شان را تغییر دهند. در جایی از داستان می‌خوانیم:

    “نمی‌دانم این چه اسمی است که گذاشته‌اند روی کوچه‌ی ما؟ آخر وفا هم شد اسم؟ خدا کند هر چه زودتر عوضش کنند. مثل کوچه‌ی معصومه‌خانم اینها که اسم مجتبی‌شان را گذاشته‌اند روش. تازگی هم یک حجله‌ی دیگر سر کوچه‌‎شان دیدم. اما تقدم با شهیدِ اول است. پرسیده‌ام. خدا را شُکر توی کوچه‌ی ما هنوز کسی شهید نشده. اما خُب پسرِ طاهره‌خانم هم جبهه است.”

    شکر خدا را کردن در نامه‌ی مادر، وجه آیرونیک و بسیار جالب‌توجهی دارد. به قید “هنوز” در قسمتی که بالاتر ذکر شده دقت کنید. این مادر نمی‌خواهد مستقیماً آرزوی شهیدشدن فرزندش  را بیان کند اما مشخص است که او دلش می‌خواهد فرزند خودش اولین شهید کوچه‌شان باشد زیرا که «تقدم با شهید اول است» و این مادر خودش رفته و این را پرسیده است. بنابراین شُکر کردن او نه از برای این‌ است که کسی نمرده، بلکه برای این است که هنوز فرصت تصاحب کردن نام کوچه برای این مادر روان‌رنجور وجود دارد. اما دلیل این خواسته‌‎ی درونی بیمارگونه چیست؟ از داستان چنین برمی‌آید که این زن، زنی است تنها. در همین نامه به فرزندش می‌گوید که هیچکس به دیدن او نمی‌آید مگر «سالی به ماهی» خواهرش. او تشنه‌ی جلب‌توجه و احترام است:

    “دیروز شهلاخانم سفره داشت. همه بودند. اکرم‌خانم که آمد همه جلوپاش بلند شدند. من هم پا شدم. با این دردِ پاهام. کسی را نگاه نمی‌کرد. همان بالا براش جا باز کردند. کنار آقا.”

    اکرم‌خانم در داستان شخصیتی است که فرزند خودش را در جبهه از دست داده و مردم برای او احترام خاصی قائل هستند. راوی به اکرم‌خانم بسیار حسودی می‌کند و آرزو دارد بتواند جایگاه او را به دست آورد؛ جایگاه مادرِ شهید. راوی درباره‌ی او می‌گوید:

    “یک قطره اشک هم نریخت. خوشا به سعادتت مادر.”

    داستان جنگ

     این اشک نریختن و سوگواری نکردن برای فرزند ازدست‌رفته در داستان «کوچه‌ی شهید» متناظر است با اشک‌نریختن مرد در واگُن قطار در داستان «جنگ» پیراندللو. هر دوی این‌ها برای فرزندان ازدست‌رفته‌شان اشک نریخته‌اند یا حداقل در داستان چنین ادعا می‌شود. هر دوی این شخصیت‌ها تحت‌تأثیر پروپاگاندای جنگ و ارزش های سیاسی-دینیحاکم بر فضای جامعه قرار دارند و گفتمان آن را بازنمایی می‌کنند. درواقع شخصیت مادر در داستان «کوچه‌ی شهید» دوست دارد که جایگاه شخصیت مرد سرخ‌چهره را در داستان «جنگ» داشته باشد.

    تفاوت‌هایی بین شخصیت مادر در دو داستان وجود دارد. شخصیت مادر در داستان «جنگ» پیراندللو، نگران کشته‌شدن پسرش در جنگ است. او در واگن درجه‌‎دو قطار می‌نشیند و کم‌کم با شنیدن دیالوگ‌های مرد سرخ‌چهره، تحت‌تأثیر گفتمان پروپاگاندا قرار می‌گیرد اما در نهایت با یادآوری کردن مصیبت واردشده، این گفتمان را می‌شکند. این در حالی است که مادرِ داستان «کوچه‌ی شهید» آبکنار تماماً تحت‌تأثیر پروپاگاندای جنگ و گفتمان رسمی جامعه قرار دارد. او خودش نماینده این گفتمان است و به هیچ عنوان تا آخر داستان با واقعیت‌های بیرونی کنار نمی‌آید و اتفاقاً برعکس، آرزوی شهید شدن فرزندش را به‌صورت پنهانی در داستان (نامه‌) نشان می‌دهد. همچنین انگیزه‌های شخصیت‌ها نیز در دو داستان متفاوت‌اند. مرد سرخ‌چهره در داستان «جنگ» سعی دارد واقعیت بیرونی را کتمان کند و خودش را تسکین دهد. چنانکه ذکر شد، نماد دو دندان افتاده‌‌اش و سعی او در پنهان کردن جای خالی آن‌ها هنگام صحبت کردن، بیانگر همین امر است. او برای آرامش خودش است که می‌خواهد فرزندش را نه به‌عنوان یک جنازه، که به‌عنوان یک قهرمان ملّی بشناسد و برای همین است که تن به گفتمان پروپاگاندایی می‌دهد. اما شخصیت مادر در داستان «کوچه‌ی شهید» انگیزه‌های متفاوتی دارد. او تشنه‌ی جلب‌توجه و احترام است. او تنهاست و کسی را ندارد. برای همین است که برای فرزندش آرزوی شهادت (مُردن) دارد.

    داستان جنگ

    در نهایت می‌توان از تفاوت‌های فرمال بین دو داستان نیز نام برد. راوی داستان «جنگ» یک راوی برون‌داستانی سوم‌شخص است که می‌تواند هرجا دلش می‌خواهد و لازم می‌بیند، وارد ذهن کاراکترها شود. البته او این کار را بسیار اندک و به‌جا انجام می‌دهد تا چنان که گفته شد فاصله‌ی خود را با روایت حفظ کند و فضای سردی را در این واگن بسازد. اما راوی داستان «کوچه‌ی شهید»، یک راوی درون‌داستانی اول‌شخص است که روایت‌اش را به‌واسطه‌ی یک محمل روایت (نامه) انجام می‌دهد. او کاملاً درگیر داستان است و خودش انگیزه‌های نهانی و خواسته‌های قلبی خودش را آشکار می‌کند. این درحالی است که انگیزه‌های شخصیت‌های داستان «جنگ» غالباً از طریق دیالوگ‌ها بیان می‌شوند. همچنین داستان «جنگ» کیفیت صحنه‌ای بسیار بالایی دارد و به‌صورت خطی روایت می‌شود؛ چنانچه می‌توان آن را به‌شکل یک نمایشنامه‌ی تک‌پرده‌ای با دیالوگ‌ها جلوبرنده درنظر گرفت. اما روایت داستان «کوچه‌ی شهید» خطی نیست. شخصیت مادر (راوی) در این داستان خط زمانی را شکسته و چیزهایی را برای فرزندش تعریف می‌کند که برایش تداعی شده‌اند. اما بزرگترین شباهت هر دو داستان، بازنمایی شخصیت‌هایی است که تحت‌تأثیر گفتمان پروپاگاندا با مسأله‌ی جنگ و کشته‌شدن فرزندان‌شان روبه‌رو می‌شوند و از این طریق جامعه‌ای جنگ‌زده را از پس ذهن والدین رزمنده‌ها نشان می‌دهند.

    داستان حسین مرتضائیان آبکنار کوچه‌ی شهید لوئیجی پیراندللو
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیصد فیلم: ۴۴- «ناپلئون»؛ عظمت سینما
    مقاله بعدی از ماندن در سایه، تا تابیدن به تاریخ / یایویی کوساما
    محمدرضا صالحی

    مطالب مرتبط

    نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

    آیلین هاشم‌نیا

    داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

    فینیکس

    جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

    محمدرضا صالحی
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

    نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

    زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.