Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

    نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی یا موعظه‌گری در مذمت فلاکت | نگاهی به فیلم «رها»

      ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      حافظه در برابر استبداد | از سازه‌ی روایی تا زیبایی‌شناسی مقاومت

      ۲۰ فروردین , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | خشم تا بخشش: درامی انسانی در حصار طراحی‌شده

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | هارمونیِ ناتمام: تصویری براق و بی‌طپش از عشق در «تاریخچهٔ صدا»

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | زخم‌های بیدار در شب: انتقام ناتمامِ «یک تصادف ساده»

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | در دنیای تو ساعت چند است؟

      ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من ترانه، اورکای ایران زمین هستم | نگاهی به فیلم «اورکا» ساخته‌ی سحر مصیبی

      ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۷۵ سالگی فیلم «همه چیز درباره ایو»

      ۲۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سریال Andor: چگونه سال‌های «گنگستری» استالین جوان الهام‌بخش مجموعه‌ی جنگ ستارگان شد

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      زیبایی‌شناسی مکان در سینمای بلا تار: از رئالیسم شهری تا مینیمالیسم روستایی

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | خشم تا بخشش: درامی انسانی در حصار طراحی‌شده

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      درهم‌ریختگی زبان‌ها

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      رازهای کافکا | نوشتهٔ استوآرت جفریز

      ۲۴ بهمن , ۱۴۰۳

      دربارۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد» نوشتۀ جسیکا اَو

      ۱۸ دی , ۱۴۰۳

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرد خانه | داستان کوتاه از فرانک اُکانر

      ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      اندکی عشق و کمی بیشتر اقتدارگرایی | درباره نمایش «هارشدگی» به کارگردانی پویان باقرزاده

      ۲۱ فروردین , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۳- مردان برهنه از نگاه سیلویا اسلی

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۳- مردان برهنه از نگاه سیلویا اسلی

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    ادبیات

    یک روز عالی برای آدم‌کشی؛ بررسی تطبیقی داستان‌های «معصوم اول» گلشیری و «لاتاری» شرلی جکسون

    محمدرضا صالحیمحمدرضا صالحی۱۵ تیر , ۱۴۰۳
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    معصوم اول گلشیری لاتاری جکسون
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    آثار ادبی گاهی با هم پیوندهایی برقرار می‌کنند. وقتی این پیوند در ذهن مخاطب برقرار شد، امکان ندارد که یادآوری یکی، شمّه‌ای از دیگری را نداشته باشد. همین پیوند باعث می‌شود ذهن مقایسه‌گر انسان به کار بیفتد. می‌توان مانند منتقدهای مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی قصه‌ی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن‌ اثرها را دنبال کرد و آن را بسط داد و تبدیلش کرد به نقدی ژنتیک، اما گاهی هم می‌شود که تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را کنار گذاشت و نگاهی دگرگونه کرد به این آثاری که با هم پیوندهایی برقرار کرده‌اند. نگاهی که می‌تواند تفاوت‌ها و تشابه‌های فرمال و محتوایی را بین دو اثر از دو فرهنگ متفاوت بررسی کند. نگاهی که به‌جای توجه به واسطه‌ها و تاریخ‌محور بودن، تصویرمحور و مضمون‌محور است. نگاهی که می‌تواند مرزها را کنار بزند و به انسانِ ساکن ادبیاتِ جهان نگاه کند. این نگاه بسیار نزدیک است به نگاه منتقدان مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی نظیر رنه ولک و رماک. در این یادداشت کوتاه می‌خواهم نگاهی دست‌کم نزدیک به این مکتب دوم داشته باشم تا فارغ از تأثیرپذیری یکی از دیگری، به دو داستان کوتاه از دو فرهنگ و زبان متفاوت بپردازم: داستان «معصوم اول» از هوشنگ گلشیری و داستان «لاتاری» از شرلی جکسون.

    «لاتاری» شرلی جکسون برای اولین بار در سال 1948 میلادی منتشر شد. جعفر مدرس‌صادقی، شاید با اندکی کم‌انصافی، آن را تنها کار واجد ارزش شرلی جکسون و در عین حال شاهکاری در میان داستان‌های کوتاه می‌داند و در مقدمۀ کتاب «لاتاری، چخوف و داستان‌های دیگر» می‌نویسد:

    معصوم اول گلشیری

    «لاتاری ثابت می‌کند که حتا بدون دانش تئوریک هم و بدون هیچ سابقه و تجربۀ درخشانی در این فرم، شاید بشود یک کارِ کارستانی صورت داد. اما معجزه فقط یک بار اتفاق می‌افتد و شرلی جکسون این بخت را داشت تا واسطه‌ای باشد برای وقوع یک چنین معجزه‌ی شگفت‌انگیزی ]…[ به طور قطع و به یقین می‌توان گفت که این داستان بهترین داستان نویسنده‌اش و شاید تنها داستان خوب او باشد.»

    داستان «لاتاری»در یک دهکدۀ عجیب رخ می‌دهد. دهکده‌ای که اهالی‌اش طبق سنت و فرهنگ‌شان، به قید قرعه، یک نفر را انتخاب و او را سنگسار می‌کنند. قرعه‌کشی در ملاءعام و توسط یک صندوق سیاه زهواردررفته صورت می‌گیرد. هر کسی در این قرعه‌کشی منتخب شود، موظف است که به سنت تن بدهد و بمیرد. بیایید شروع این داستان را یک بار دیگر با هم بخوانیم:

    «صبح روزِ بیست‌وهفتم ژوئن، روشن و آفتابی بود و گرمای تروتازۀ یک روز نافِ تابستان را داشت. گل‌ها دسته‌دسته شکفته بودند و چمن سبزِ سبز بود. اهالیِ دهکده از حدود ساعت ده در میدانِ بینِ پست‌خانه و بانک جمع شده بودند […] در این دهکده که فقط حدود سیصد نفر جمعیت داشت، تمام مراسم دو ساعت هم طول نمی‌کشید و می‌شد از ساعت ده صبح شروع کرد و سروته قضیه را طوری هم آورد که اهالی برای ناهار به خانه‌هاشان برگردند.»

    شروع داستان نوید یک پایان خوش را می‌دهد و مخاطبی که برای اولین بار دارد «لاتاری» را می‌خواند، اصلاً انتظار وحشت پایانی داستان را ندارد. هوا گرم است و تازه. گل‌ها فراوانند و چمن‌ها سبز. خلاصه عجب روز درخشانی است برای آدم‌کشی. راوی سوم‌شخص داستان «لاتاری» به‌خونسردی تمام روایتش را شروع می‌کند، ادامه‌اش می‌دهد و آن را این‌گونه تمام می‌کند:

    خانم هاچینسن فریاد کشید «منصفانه نیس. درست نیس.» و آن‌وقت، همه ریختند روی سرش.

    اهالی دهکده غالباً مشکلی با برگزاری لاتاری ندارند. آن‌ها به این سنت خرافی عادت کرده‌اند. شخصیت وارنرِ پیر به‌عنوان نماینده‌ای محافظه‌کار و شدیداً سنتی در داستان حضور دارد که موافق این آدم‌کشی است. او در اواخر داستان به شخصیت آقای آدامز که خبر جمع کردن سنت لاتاری در دهکدۀ بالایی را می‌دهد می‌گوید:

    «یه مشت آدم احمق. به حرف جوونا گوش می‌کنن که به هیچ‌چی رضایت نمی‌‎دن… یه مثل قدیمی هس که می‌گه لاتاری تو ماه ژوئن، فصل ذرّت رسیدن. اگه اوضاع همین‌جور پیش بره، طولی نمی‌کشه که مجبور می‌شیم آش علف کوفت کنیم. تا بوده، لاتاری هم بوده.»

    لاتاری جکسون

    بنابراین لاتاری سنتی در دهکده است که به‌نوعی باعث بارور شدن زمین و رونق گرفتن کشت‌وزرع می‌شود. در داستان «لاتاری» می‌بینیم چیزی که خود مردم آن را آفریده‌اند و برای خودشان سنتش کرده‌اند و صندوق سیاهی که خودشان (یا اجدادشان) ساخته‌اند، موجب از بین رفتن فردیت اهالی و حتی قتل آن‌ها می‌شود.

    اما برگردیم به ایران و داستان هوشنگ گلشیری یعنی «معصوم اول». گلشیری «معصوم اول» را در مجموعه داستان «نمازخانه‌ی کوچک من» آورده است. کتابی که در سال 1354 (تقریباً بیست‌وهفت سال پس از انتشار «لاتاری») از سوی نشر کتاب زمان منتشر شد. اما گلشیری قبل از این‌که این داستان را در یک کتاب جداگانه بیاورد، آن را در تابستان 1349 در دفتر هفتم جُنگ اصفهان و در چاپ کرده بود.

    داستان «معصوم اول» هم مانند «لاتاری» در یک دهکده رخ می‌دهد. دهکده‌ای که اهالی‌اش احتمالاً برای رونق گرفتن کار کشاورزی، مترسکی به نام حسنی را آفریده‌اند. هر یک از اهالی به طریقی این حسنی را آراسته. یکی برای او سبیل و دیگری در جیب پالتوش یک جمجمه‌ می‌گذارد. از طرف دیگر اهالی دهکده برای این حسنی روایت‌های جورواجور و ترسناکی هم می‌سازند. آن‌ها آن‌قدر به این‌کار ادامه می‌دهند و آن‌قدر به اون متعلقاتی اضافه می‌کنند تا این‌که او جان می‌گیرد و تبدیل می‌شود به خرافاتی تجسدیافته. حالا حسنی که قرار بود کلاغ‌ها را از زمین‎‌های کشاورزی دور کند و برای زمین‌های کشاورزی اهالی دهکده رونق بیاورد، تبدیل می‌شود به یک آدم‌کش حرفه‌ای. درواقع شاید بتوانیم بگوییم که صندوق سیاه زهواردررفته در «لاتاری» شرلی جکسون جای خودش را در داستان گلشیری می‌دهد به یک مترسک. وجوه تشابه این مترسک با آن صندوق سیاه را می‌توان در آدم‌کشی و برگرفته شدن از خرافات و سنت دانست؛ سنتی که دیگر کار اصلی خودش را انجام نمی‌دهد و به جای آن آدم‌کشی می‌کند. وجه اشتراک دیگر صندوق سیاه «لاتاری» با این مترسک در این است که هر دو این اشیاء را اهالی دهکده‌ها برساخته‌‎اند، خودشان به آن‌ها معنا داده‌اند و خودشان مقهور اقتدار آن شده و جان‌شان را به خاطرش از دست می‌دهند.

    اما برخلاف «لاتاری» شرلی جکسون که یک راوی سوم‌شخص دارد و داستان را به صورت خطی و بسیار ساده جلو می‌برد، «معصوم اول»، مانند بسیاری از داستان‌های دیگر گلشیری، فرم پیچیده‌تری دارد و مخاطب را وادار می‌کند که کنکاش بیشتری در متن بکند. شروع داستان «معصوم اول» را با هم بخوانیم:

    «برادر عزیزم، نامۀ شما رسید. خیلی خوشحال شدم. اگر از احوالات ما خواسته باشید سلامتی برقرار است و ملالی نیست جز دوری شما که آن هم امیدوارم به‌زودی دیدارها تازه شود. باری، همه خوب و خوش‌اند و به دعاگویی مشغول. دختر کل‌حسن را برای اصغر فتح‌الله عقد کرده‌اند و شاید پیش از ماه محرم عروسی‌شان سر بگیرد. زن‌دایی باز هم دختر زائیده، آن هم دوقلو و حالا، بی‌آن دو تا که عمر پری به شما دادند، هفت تا دختر دارد.»

    گلشیری از نوع خاصی از راوی اول‌شخص استفاده می‌کند که به روایت نامه‌نگارانه معروف است. راوی اول‌شخص داستان در نامه‌ای دارد برای برادرش اخبار دهکده را روایت می‌کند. او در نامه‌اش بنا بر تداعی‌هایی که برایش شکل می‌گیرند، به صورت کاملاً غیرخطی خرده‌روایت‌هایی را می‌آورد و در داستان می‌گنجاند. همین موضوع از درجۀ اعتماد به راوی به‌شدت می‌کاهد و می‌توان گفت نسبت به راوی داستان «لاتاری» از شرلی جکسون در این داستان با یک راوی غیرقابل‌اعتماد طرف هستیم.

    از همین قسمتی که نقل شد، می‌توان تفاوت‌های دیگری نیز برشمرد. داستان گلشیری با نام بردن از مراسم‌هایی مثل مراسم محرم، پای خودش را روی زمین واقعی و فرهنگ ایرانی محکم می‌کند. درست است که سطح واقعیت داستان رفته‌رفته به سمت نوعی فانتزی می‌رود، اما المان‌هایی این‌چنین باعث می‌شود که مخاطب کاملاً از جهان واقع بیرون نرود و ترکیبی از فانتزی و واقعیت در داستان پدید بیاید. همچنین می‌بینیم که در این داستان از اشخاص زن طوری نام برده می‌شود که انگار آن‌ها از خود هویتی ندارند. راوی به‌جای آن‌که اسم این زن‌ها را بیاورد به آن‌ها می‌گوید: دختر کل‌حسن و زن‌دایی؛ یکی دختر یک مرد است و دیگری زنِ مردی دیگر. درواقع هویت‌های این زن‌ها با مردی تعریف می‌شود که سرپرستی (چه واژۀ غریبی) آن‌ها را برعهده دارند. در ادامۀ همین موضوع، راوی می‌گوید که زن‌دایی باز هم دختر زاییده و آن هم دوقلو. گویا نوعی تأسف و حرمان هم‌زمان از دختر زاییدن در این کلام راوی و همچنین در نگرش والدین این دخترها دیده می‌شود؛ وگرنه چرا زوجی بعد از به دنیا آوردن پنج بچه باز هم به دنبال فرزندآوری هستند؟ آن‌ها طبیعتاً می‌خواهند دارای فرزند پسر شوند. همین موضوع نشان می‌دهد که راوی داستان «معصوم اول» نگاهی نابرابر به زن و مرد دارد و می‌توان این داستان را با رویکردی فمنیستی بررسی کرد. داستان «لاتاری» فاقد این نوع نگاه است و اساساً جنسیت و نابرابری‌های جنسی و بازنمایی آن مسئله‌اش نیست.

    لاتاری جکسون

    گلشیری در پایان‌بندی، جایی که داستان باید معنای خود را کامل کند و به کشمکش پایان دهد، متفاوت با شرلی جکسون عمل کرده است. داستان «لاتاری» با حمله‌ور شدن اهالی به خانم هاچینسن پایان می‌یابد. مخاطب می‌داند که سال دیگر نیز احتمالاً این مراسم برگزار خواهد شد و یک قربانی دیگر نیز خواهد گرفت، مگر این‌که اهالی آن دهکده، مانند دهکده‌ها و شهرک‌های همسایه، تصمیم بگیرند که سنت لاتاری را جمع کنند. در داستان گلشیری قضیه فراتر از این حرف‌هاست. حسنی دیگر قرار نیست از بین اهالی دهکده برود؛ حتی اگر این مترسک از نظر فیزیکی نابود شود، از ذهن اهالی پاک نمی‌شود. گویا حسنی وارد ناخودآگاه اهالی شده است. راوی اول‌شخص درون‌داستانی با وحشتی تمام در پایان‌بندی چنین می‌گوید:

    «اما می‌دانی مسئله‌ی کلاه او نیست یا حتی آن سبیل که عبدالله خدابیامرز با پشم برایش ساخته بود، برای اینکه اگر همین امشب یک باد تند بیاید صبح حتماً می‌بینند که از آن سبیل خبری نیست یا اگر هم باران، یک نم باران، بزند حتماً آن دوتا چشم پاک می‌شود. نه، من این چیزها را می‌فهمم اما مسئله‌ی تپش لعنتی قلب من است و هوا، تن هوا، برای اینکه او توی هواست که هست. و من حالا، همین حالا، صدای آن دوتا کفش ورنی عبدالله را می‌شنوم و می‌دانم که تو، حتی تو، صدایش را می‌شنوی.»

    تفاوت دیگری نیز بین این دو داستان وجود دارد که جنبه‌ای تمثیلی به داستان گلشیری می‌دهد. داستان «لاتاری» شرلی جکسون شخصیت انسانی خاصی ندارد که کنش او پیرنگ داستان را پیش ببرد. در این داستان مراسم لاتاری و آن صندوق سیاه به‌عنوان شخصیت عمل می‌کنند ولی هیچ کدام انسان نیستند. انسان‌ها در داستان «لاتاری» نه کنش‌گر و فاعل، بلکه مقهور پیرنگ‌‌اند و مفعول. سوم‌شخص روایت شدن آن داستان نیز تأکیدی است بر همین موضوع. درواقع آدم‌های داستان «لاتاری» همگی از یک درجۀ اهمیت برخوردارند. اما در داستان «معصوم اول»، شاید بتوان گفت مهم‌ترین شخصیت انسانی همان راوی اول‌شخص است که دارد برای برادرش که بیرون دهکده است نامه می‌نویسد. شغل این راوی معلمی است. معلم را می‌توان به صورت نمادین عنصری آگاه و آگاهی‌بخش در دهکده درنظر گرفت. در انتهای داستان می‌بینیم که این عنصر نیز مقهور اقتدار یک سنت خرافی شده است و از خرافه‌ای که اهالی خودشان ساخته‌اند هراس دارد.

    بنابراین فارغ از اثرگذاری یا عدم‌اثرگذاری «لاتاری» بر روی «معصوم اول»، دو داستان با هم پیوندهایی دارند. تفاوت‌هایشان غالباً فرمال است. به‌عنوان مثال راوی سوم‌شخص «لاتاری» برشی کوتاه از زندگی اهالی یک دهکده را به‌صورت خطی روایت می‌کند و راوی اول‌شخص درون‌داستانی «معصوم اول» در یک نامه، بازۀ زمانی طولانی‌ای از وقایع دهکده را برای مخاطبی ایضاً درون‌داستانی، به‌صورت غیرخطی تعریف می‌کند. در داستان «معصوم اول» رگه‌هایی از فانتزی و تغییر سطح واقعیت دیده می‌شود، ولی داستان «لاتاری» پا را از سطح واقعیت فراتر نمی‌گذارد. اما تشابه‌های مضمونی در داستان وجود دارد. به‌عنوان مثال کلان‌مکان هر دو داستان دهکده‌ای است با جمعیت کم؛ به‌طوری که اهالی این دهکده همه همدیگر را می‌شناسند. در هر دو دهکده، وسیله‌ای ساخته شده که باعث می‌شود کشاورزی راحت‌تر صورت بگیرد و زیست مردم آرام‌تر باشد؛ وسیله‌ای که در هر دو داستان از کارکردی که برای‌شان درنظر گرفته شده عدول می‌کنند و آدم‌کشی می‌کنند. در واقع در هر دو داستان سنت‌های غیرعقلانی و پافشاری بر این سنت‌ها باعث تلف شدن جان اهالی دهکده می‌شود.

    ادبیات شرلی جکسون لاتاری معصوم اول هوشنگ گلشیری
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیصد فیلم: ۴۳- «داستان عامه‌پسند»؛ باور به معجزه با چاشنی سینما
    مقاله بعدی پست مدرنیسم در سینمای جفنگ یا شبانه‌ی ایران با تاکید بر فیلم سراسر شب
    محمدرضا صالحی

    مطالب مرتبط

    من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

    افشین رضاپور

    نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

    آیلین هاشم‌نیا

    داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

    فینیکس
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

    نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.