هفتاد و هشتمین دوره جشنواره آوینیون در جنوب فرانسه که در کنار ادینبورگ بزرگترین جشنواره هنرهای نمایشی جهان محسوب میشود، برگزار شد. در این جشنواره هزاران نمایش از کشورهای مختلف طی نزدیک به یک ماه به اجرا درآمد. مروری داریم بر ده اثر پر سر و صدای بخش اصلی.
برای همیشه/ کافه مولر (بوریس چارماتز)- اجرای فوقالعادهای از اثر کلاسیک پینا باوش که اینجا با سبک و سیاقی ویژه و تجربی اجرا میشود؛ تماشاگرانی که در دو طبقه دور تا دور اجرا نشستهاند و میتوانند در طول اجرا جایشان را عوض کنند و شاهد رقصندگانی باشند که به همراه صندلیهایی که جهان اجرا را معنا میدهند، درباره مایههای اصلی اثر باوش درباره تنهایی انسان حرف بزنند.
کیشوت (گونال مورین)- تلاش بیحاصل برای مدرن کردن دون کیشوت که حالا این بار ابزار مبارزه کیشوت را به دست یک زن میدهد و با کمک سه بازیگر مرد قرار است در فضایی بسیار ساده و بدون دکور شکل تخیلیای از داستان کیشوت به شیوه کمدی شکل بگیرد؛ که نمیگیرد.
اشک (کارولینا گوئیلا)- داستان تخیلی لباس دوختن برای شاهزاده بریتانیا توسط زنی که با مشکلات خانوادگی و خشونت خانگی روبرو است. اما نمایش به جای تمرکز بر سوژه خشونت خانگی، با شخصیتهای بسیار متعدد سعی دارد داستانهای شخصیتهای زیادی را روایت کند که در آن موفق نمیشود و با وجود انواع و اقسام دوربین و صحنههای ویدئویی بر روی پرده، خسته کننده به نظر میرسد و طولانی.
رازهای مردمان سالخورده (محمد الخطیب)- یک کار ساده اما متفاوت که در آن پیرمردان و پیرزنانی از خانه سالمندان به روی صحنه میآیند تا درباره نیازهای جنسی و عشقی خود حرف بزنند. صراحت حرفها و بازی فوقالعاده بازیگرانی که برخی بیش از نود سال دارند، تماشاگر را شوکه میکند.
لویاتان (لوران دو ساگازان)- از آثار دیدنی جشنواره که در فضایی شبهسوررئال مشکلات اجتماعی امروز فرانسه را با زبانی غیرشعاری با تماشاگر در میان میگذارد و توجه او را به نکاتی جلب میکند که پیشتر از آن غافل بود؛ با بازی و حضور غافلگیرکنندهای از یک اسب واقعی.
آوینیون، یک مدرسه (فنی دو شایله)- ادای دین به هفتاد و هشت دوره برگزاری جشنواره آوینیون با بازسازی برخی از صحنههای نمایشهای اجرا شده طی دوران مختلف که بر اساس تحقیقات آرشیوی بر روی عکسها و ویدئوها شکل گرفتهاند و این بازیگران جوان سعی دارند آنها را بازسازی کنند؛ نوستالژیک اما خام.
مادران، آوازی برای زمان جنگ (مارتا گورنیکا)- حیاط شگفتانگیز قصر پاپ و انبوهی زنان و دختران اوکراینی که روی صحنه با آوازهای محلی از دردها و رنجهای جنگ میگویند؛ اشاره مستقیم به یکی از معضلات اصلی اروپا و تصویر آن از زبان زنان که بیشتر بر صدا تکیه دارد تا استفاده از فضای فوقالعاده حیاط قصر پاپ.
روزهای آزادی (لولا آریاس)- زنان زندانی واقعی که پیشتر در فیلمی از همین هنرمند هم ایفای نقش کرده بودند، حالا همگی بر روی صحنه حاضرند و از دردها و رنجهای خود پس از آزادی میگویند، با استفادههای معمول و کلیشهای از ویدئو، اما گاه موفق در تصویر تلخی زندگی آدمهای حاشیهای که معمولاً نادیده گرفته میشوند.
برادران من (تیزیانو کروز)- نمونه روشنی از فدا شدن هنر برای مقاصد سیاسی: هنرمندی از آمریکای جنوبی روی صحنه به تکگویی طولانی و خسته کننده و شعاریای دل خوش میکند که گمان دارد میتواند با آن جهان را تغییر دهد!
هکابه (تیاگو رودریگوئز)- از اتفاقات غریب عالم هنر که هر سال در آوینیون رخ میدهد: مدیر جشنواره با بودجه جشنواره خودش یک نمایش اجرا میکند! این بار اما نمایش حداقل در استفاده از فضای شگفتانگیز بولبون در میان صخرههای واقعی اطراف آوینیون موفق است.