تابلوی «سرمنشأ جهان» که به «مونالیزای واژن» شهرت دارد، در سال ۱۸۶۶ توسط گوستاو کوربه (Gustave Courbet) خلق شد. این اثر نهتنها در زمانِ خود شوکآمیز بوده، بلکه امروزه نیز اثری پرابلماتیک (Problematic) تلقی میشود. نشان به آن نشان که موزۀ اورسی در پاریس، این تابلو را در سالنی نصب کرده است که کمی دور از دید عمومی قرار دارد و برای رسیدن به این تابلو باید از دو سالن تودرتو عبور کنید؛ هرچند که این تابلو یکی از محبوترین نقاشیهای موزه به شمار میرود و همواره در صدر لیستِ پربازدیدترینها قرار دارد. خود من نیز به گرفتن یکی دو عکس از دور، که در اینجا مشاهده میکنید، بسنده کردم. موزۀ اورسی بهعنوان یکی از معروفترین موزههای هنری در پاریس و البته جهان، سالانه میزبان چهار میلیون بازدیدکننده از سراسر جهان است. این موزه در ساختمان یکی از ایستگاههای راهآهنِ سابق پاریس واقع شده و مجموعهای بزرگ از آثار مدرنیستی و بهویژه امپرسیونیستی را به نمایش میگذارد، علاوهبر آنها، مجموعهای گسترده از آثار هنری هنرمندان برجستۀ غیرفرانسوی نظیر ونگوگ و گوگئن و امثالهم را در اختیار دارد.
گوستاو کوربه، نقاش فرانسوی قرن نوزدهم، بهعنوان یکی از پیشگامان جنبش رئالیسم در هنر شناخته میشود و آثارش شهرت بسیاری کسب کردهاند. کوربه بیشتر بهخاطر به تصویر کشیدن زندگی روزمره و صحنههای روستایی و شهری شهرت دارد. او اغلب از رنگهای تیره و متضاد استفاده میکرد و اهمیت زیادی برای به نمایش درآوردنِ احساسات و عواطف انسانی قائل بود. منتقدان هنری معتقدند که در میان کارهای کوربه، موتیف (Motif) زن برهنه به دفعات دیده میشود، اما آنچه این تابلوها را استثنایی و برجسته میکند، همانا شهامت و صداقت هنری او در بازنمایی آناتومیکی واژن یک زن است که تا آن مقطع زمانی توسط هیچ رسانۀ هنری خلق نشده بود. بنابراین، این اثر بیشتر از آن که منشأ جهان را نمایش دهد، اصالت کار کوربه را به تصویر میکشد. بعدها، کوربه بر این نکته تاکید کرد که هرگز در نقاشیهای خود دروغ نگفته است.
ماکسیم دو کمپ، نویسنده و عکاس فرانسویِ همدورۀ کوربه میگوید: «این اثر در عرصۀ رئالیسم، بیهمتا است». برخی از پژوهشگران هنر بر این باورند که این اثر جزئی از یک کل بوده است و بعدها قسمت واژن سوژه بریده شده و مجدداً قاببندی شده و به خلیل بیگ، دیپلمات ترک عثمانی که به شهوترانی مشهور بود، فروخته شده است، او نیز بهخاطر باختهای سنگینش در قمار مجبور میشود این تابلو را بفروشد. در جنگ جهانی دوم هم به دستِ ارتش سرخ شوروی میافتد، ولی بعد از جنگ شوروی آن را به فرانسه پس میدهند. آخرین صاحب این اثر، روانکاو مشهور، ژاک لاکان بود. همین موضوع ارزش فلسفی ـ هنری این تابلو را دو صد چندان میکند.
برخی منتقدین بر این باورند که، صرفنظر از جزء یا کل بودن این اثر، باید کوربه را بهخاطر تلاشهایش برای ادغام زندگی و هنر تحسین کرد و نباید فراموش کرد که میراث او در اثرِ تاریخسازی مانند «مراسم تشییع جنازه در اورنان» متبلور شده است.
تازهترین تحقیقاتِ محققان فرانسوی نشان میدهد که مدل این شاهکار، که اغلب تصور میشد خانم جووانا هیفرنان است، در واقع بالرینی به نام کونستانس کنیو بوده است. البته جانتان جونز، پژوهشگر هنری روزنامۀ جهانی گاردین در مقالۀ اخیر خود این نظریه را رد میکند و اصرار دارد که خانم جووانا هیفرنان مدل این مخلوقۀ جنسی جهانآفرین است. شاید تحقیقات بیشتری، نوع افبیآی، لازم باشد، چرا که محققان مدعیاند که موهای قرمز این مدل ایرلندی با موهای خرمایی تیرۀ واژن که در تابلو دیده میشود همخوانی ندارد. سیگموند فروید معتقد بود که اندامهای جنسی به خودیِخود فاقد زیبایی هستند و فقط از جهت کارکردشان است که برای ما جذاب میشوند. بههرحال، هرچند که «مونالیزای واژن» یک شاهکار هنری است، اما اثری نیست که هر روز بتوان نگاهش کرد.
***
عکس از آرتیست ریدر، موزۀ اورسی l’origine du monde by gustave courbet, 1866
دسترسی به مطالب پیشین: