دختران کپل گنده عنوان تک آهنگی از گروه مشهور راک بریتانیایی به نام «کوئین» است که در بخشی از این ترانه آمده: «آره، دختران کپلگنده باعث و بانی چرخش چرخ روزگارند.»
تا بوده آدمی دل داده و دل باختۀ زنان با کپلهای بزرگ بوده است. نشان به آن نشان که حتی آدمهای اولیۀ سی هزار سال پیش، در بازنماییاندام زنی کامل و ایدئال، تندیسکی ساختهآند معروف به «ونوس ویلندورف»، که در آن باسن زن بهطرز اغراقآمیزی بزرگنمایی شده است.
در روانشناسی فرگشتی یا تکاملی توصیه میشود که شکلگیری کپل گِرد و قلمبه در زن بدین علت بوده که مرد بتواند باروری و جوانی زن را بسادگی با چشمان خود مشاهده کند؛ و نیز اینکه شکل و قوارۀ باسن و بزرگی آن نشانههای مطلوبی هستند برای وجود استروژن و ذخایرکافی چربی در زن برای بارداری و شیردهی.
از منظر زیبایی و شهوانی نیز کپل برجسته در نزد یونانیان و رومیان باستان از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. «ونوس کالیپیگه» کهمعنی تحتالفظی آن میشود «ونوس کپل زیبا»، تندیسی است رومی که قدمتش به یکی دو قرن پیش از میلاد مسیح برمیگردد. این تندیسنسخهای است از نمونۀ قدیمیتر یونانی که دیگر وجود ندارد. این مجسمه ونوس را نشان میدهد که دامن بلندش را به کنار میزند تا باسن برجستۀ زیبایش را به نمایش گذارد.
در هنر نقاشی نیز میتوان برداشت مشابهی را از زیبایی ایدئال زنانه طی اعصار گذشته، بهویژه در کارهای پیتر پل روبنس، در سدۀ هفدهم، مشاهده کرد. علاقۀ پایانناپذیر روبنس به بازنمایی زنان با باسنهای بزرگ در آثارش چنان مشهود است که حتی امروزه در ادبیاتهنری غرب از صفت روبنسک (روبنسسان یا روبنسی) برای توصیف زنان چاقوچله به کار برده میشود.
روبنس در تابلوی «ونوس جلوی آینه» بهجای ارائۀ یک الاهۀ استخوانی رنگپریده، ونوسی را متصور میسازد که صورت گوشتالوی خود را درآینه میستاید، درحالیکه پشت پهن و کپل سترگش را با وقار به بیننده نشان میدهد. البته روبنس بنا به عرف راسیستی زمانۀ خود از زن سیاهپوست خدمتکار، در سمت راست تصویر، استفاده میکند تا با ایجاد کنتراست بر زیبایی ایزد بانوی سفیدپوست افزوده باشد؛ ترفندی که حتی در«المپیا» اثر شاهکار مانه میتوان ملاحظه کرد.
این نقاشی تحت عنوان «داوری پاریس» سه زن برهنه را نشان میدهد که در یک مسابقۀ زیبایی شرکت کردهاند. به برندۀ مسابقه سیب طلایی بهعنوان جایزه داده میشود. هر یک از زنان به شکلی متفاوت قرار گرفتهاند. پیکر سوژهها هر یک در جهتی متفاوت چرخیده تا برهنگی زنانهاز زوایای مختلف دیده شود. جلو، پشت و کنار.
روبنس اسب را به زنان شبیه میدانست به دلیل رفتار نجیب و برازندهاش. اسب همچنین خودپسند و مغرور است، مانند یک زن، عاشق تزئینو آرایش، و همیشه غرق در مشاهدهی سایهی خود میباشد
از منظر روبنس زن ایدئال بدین سان تصویر میشود. شکمی که قوس ظریفی دارد و در سمت پایین کم میشود، باسنی که نه کشیده و نهآویزان است، بلکه گرد، بزرگ، محکم و پرگوشت است، رحمی کوچک و رانهایی پُر.
بدنهای پُر و گوشتآلود زنان در نقاشیهای روبنس به منظور برجسته کردن زیبایی زنان و باروری آنها طراحی شدهاند. برای روبنس، زیبایی زنانه بر اساس فراوانی گوشت و فرم بود، نه فقدان آن، و این ویژگی نهتنها جذاب، بلکه نجیب نیز به شمار میآمد.
روبنس یکی از بزرگترین نقاشان تاریخ هنر اروپا است. این پدرخواندۀ سبک باروک، نهتنها نابغهای با قلممو بود، بلکه بهعنوان یک معمار،زبانشناس، دیپلمات، مجموعهدار هنری و عضو برجستهای از جامعۀ آنتورپ نیز شناخته میشد. او همهفنحریف بود و تجسم باروک، بابومهای بزرگ و چشمگیر، حرکات پرشور و استعدادی فوقالعاده برای برانگیختن احساسات. او همچنین قادر به کار با جزئیات دقیق وظریف بود. روبنس علاوهبر نقاشیها، طراحیها، تصویرسازیهای کتاب و حتی فرشهای منقوش را هم خلق کرده است. اغلب آثار او راه خود را به موزههای بزرگ جهان پیدا کردهاند. با این حال، بهترین مکان برای شناخت کامل این استاد بزرگ، شهر زادگاهش آنتورپ است.
***
دسترسی به مطالب پیشین:
تاب بازی اثر ژان اونوره فراگونار
ونوس و مارس اثر ساندرو بوتیچلی
این یک نقاشی نیست! اثر رنه مارگریت