پنجاه تابلو / ۲۴- مارک شاگال: نقاشی که با تصویر شعر می‌گفت

در زندگی ما تنها یک رنگ وجود دارد، مانند رنگ روی پالت هنرمند، که به زندگی و هنر معنا می‌بخشد. این حرف را مارک شاگال می‌زند و سپس فاش می‌کند که: «این رنگ، رنگ عشق است». عشق و رنگ، تمام زندگی شاگال را در برگرفت و به او این امکان را دادند که او از آشفتگی‌هایی زندگی، تسلی خاطر پیدا کند.

شاگال عشق را رنگ اصلی نقاشی‌هایش می‌دانست. نقاشی‌های عاشقانۀ شاگال، تجسمی از عشق بی‌پایان او به همسرش بلا بود. او اغلب خودش و بلا را در حال پرواز بر فراز شهرهای مختلف به تصویر می‌کشید. گویی عشقی که میانشان بود، از جاذبۀ زمین نیز قوی‌تر بود.

تصویر شماره ۱- عشاق در میان گل‌‌های یاس
تصویر شماره ۱- عشاق در میان گل‌‌های یاس

ایماژهای عاشقانه‌ای که شاگال در چنین آثاری خلق کرده، در نقاشی «عشاق در میان گل‌های یاس‌» به اوج خود می‌رسد. این زوج، عاشقانه در میان دسته‌گلی عظیم قرار دارند و کاملاً در بی‌زمانی عشق غوطه‌ور هستند. شاگال در این اثر از نمادهای مورد علاقۀ خود استفاده کرده است: نمادی که نشان‌دهندۀ حضرت مریم است و همواره الهام‌بخش او بوده؛ تصویری از مریم باکره باردار با کودکی که برای وضوح بیشتر روی شکم خود او نقاشی شده است.

تصویر شماره ۲- تولد
تصویر شماره ۲- تولد

نقاشی «تولد» چند هفته پیش از ازدواج شاگال و بلا خلق شد. شاگال درحالی‌که به شکل سورئالیستی در هوا معلق است و سرش وارونه به عقب خم شده سعی دارد بلا را از روی لبانش ببوسد. این نقاشی یک اثر شگفت‌انگیز است که به‌طور قدرتمندی احساس عشق سرشار از شادی بین دو عاشق جوان را در یک محیط خوشایند و در عین حال عادی به تصویر می‌کشد و به نظر می‌رسد که از هر اینچ بوم نقاشی نیک‌بختی می‌تراود.

تصویر شماره ۳- نامزدها و برج ایفل
تصویر شماره ۳- نامزدها و برج ایفل

نقاشی‌های شاگال حس رؤیاگونه دارند و اغلب ترکیبی از عناصر واقع‌گرایانه و خیالی هستند. یک نمونۀ بسیار معروف از این آثار، نقاشی «نامزدها و برج ایفل» است. این نقاشی دو شهر مورد علاقۀ شاگال را نشان می‌دهد. برج ایفل، با رنگ آبی روشن و کاملاً قابل شناسایی، در پس‌زمینه به چشم می‌خورد. در زیر آن، ویتبسک قرار دارد. شاگال می‌گفت: «فقط در پاریس می‌توانی هنرمند باشی.» او با اعتراف به عشق بی‌پایانش به پاریس فریاد زد: «پاریس، تو ویتبسک من هستی!» و واقعاً این دو شهر در نقاشی‌هایش به طرز شگفت‌انگیزی در کنار هم ظاهر می‌شوند.

تصویر شماره ۴- پاریس از پشت پنجره
تصویر شماره ۴- پاریس از پشت پنجره

پاریس! شاگال در دفتر خاطراتش نوشت، «هیچ کلمه‌ای برای من شیرین‌تر از پاریس نبود!»
نیچه راست می‌گفت که خانه و کاشانۀ یک هنرمند هیچ جایی نیست، مگر در پاریس. تابلوی «پاریس از پشت پنجره» ترکیبی است از یک منظره مألوفی چون برج ایفل، گربه‌ای با چهرۀ ابوالهول، قطاری وارونه، در پس‌زمینه دو فرد دراز کشیده و در پایین سمت راست نقاشی، مردی با چهرۀ ژانوس (خدای دروازه‌ها) دیده می‌شود که خود شاگال است. این اثر شاگال هم متأثر است از فرهنگ روسی و یهودی شاگال، که بیشتر سمت‌وسوی شرقی دارد تا غربی، و هم از  کارهای روبر دولونه و سایر مدرنیست‌های غربی که او طی اقامتش در پاریس با آن‌ها آشنا شده بود. شاگال دوباره به‌خاطر جنگ، پاریس را ترک گفت و مجدداً عاقبت به این شهر بازگشت. شاگال می‌گوید بازگشت به پاریس یک پروژه نیست، بلکه اعلان عشق است. بازیافتن پاریس مانند بازیافتن زنی است که شخصی تمام عمر دوستش داشته است.

تصویر شماره ۵- عروس
تصویر شماره ۵- عروس

تابلوی «عروس» تصویری از یک زن جوان را نشان می‌دهد که در یک لباس عروسی قرمز و روشن با دسته‌گلی در دست ایستاده است. تور بلند و سفیدی که بر سرش پوشیده، تا پاهایش امتداد دارد. در تضاد با این تصویر، پس‌زمینه‌ای متشکل از رنگ‌های آبی و خاکستری قرار دارد. این پس‌زمینه با رنگ‌های خود، تاریکی شب و به نوعی احساس غم و اندوه را القا می‌کند، درحالی‌که رنگ‌های استفاده شده برای عروس حس شادی و سرخوشی را به نمایش می‌گذارند. در سمت راست عروس، بزغاله‌ای را می‌بینیم که در حال نواختن ویولن است. این ترکیب عجیب از یک حیوان که ساز می‌زند، به‌طور مکرر توسط هنرمندان اروپایی قرن بیستم استفاده شده است. یک ماهی‌ با جهشی بلند به ‌نظر می‌رسد که در حال رهبری موسیقی است. میزی بالای سر ماهی شناور است. در سمت راست بزغاله، مردی را می‌بینیم که به‌ نظر می‌رسد کلارینت می‌نوازد. این مرد که بالای سر زن معلق است، او را به ما معرفی می‌کند و در حال تنظیم روسری او است. همۀ عناصر طوری تنظیم شده‌اند که انگاری او عروس ما ناظران است و ما داماد هستیم.

برخی از تاریخ‌نگاران هنر سعی کرده‌اند نمادهای آثار شاگال را رمزگشایی کنند، اما هیچ توافقی بر سر معنای آن‌ها وجود ندارد. ما نمی‌توانیم آن‌ها را تفسیر کنیم، زیرا آن‌ها به سادگی بخشی از دنیای او هستند، مانند شخصیت‌هایی از یک خواب. آثار شاگال قابل تقلیل به هیچ سبک هنری خاصی نیست، اما از نوآوری‌های کوبیست‌ها، اکسپرسیونست‌ها و سورئالیست‌ها بسیار بهره برده است. البته این کاربرد ویژۀ رنگ است که از شاگال، شاگال ساخته است. پیکاسو در مورد شاگال می گوید: «وقتی که ماتیس بمیرد، شاگال تنها نقاشی خواهد ماند که رنگ را می‌فهمد و بعد از رنوار او تنها کسی است که نور را حس می کند».

تابلوی شماره ۶- صلیب سفید
تابلوی شماره ۶- صلیب سفید

تابلوی «صلیب سفید» نقطۀ عطفی برای شاگال به حساب می‌آید؛ این تابلو مسیح را به‌عنوان یک شهید یهودی به نمایش می‌گذارد و به‌طور دراماتیک به مسئالۀ آزار و اذیت و سرکوب یهودیان اروپا در دهۀ سی اشاره می‌کند. در این تابلو درگیری‌های خشونت‌آمیزی مانند آتش زدن کنیسه‌ها به نمایش درآمده و در مرکز تصویر، مسیح به‌عنوان یک یهودی با پوشش تالیت به صلیب کشیده شده است.

رابطۀ شاگال با هویت یهودی‌اش از یک سو رابطه‌ای عمیق بود، چنانچه تأثیرات این رابطه به وضوح در آثار او نمایان است، از سوی دیگر این رابطۀ حل‌ نشده و غم‌انگیز توصیف شده است. او در لحظات پایانی زندگی‌اش، اگر یک غریبۀ یهودی به‌طور تصادفی جلو نمی‌آمد و دعای کَدیش (دعای یهودی برای مردگان) را بر روی تابوتش نمی‌خواند، قطعاً تدفین او بدون مراسم یهودی انجام می‌پذیرفت.

***

دسترسی به مطالب پیشین:

تاب بازی اثر ژان اونوره فراگونار

 سرمنشأ جهان اثر گوستاو کوربه

 بار فولی برژر اثر ادوارد مانه

ادالیسک اثر فرانسوا بوشه

المپیا اثر ادوار مانه

ونوس و مارس اثر ساندرو بوتیچلی

رز اثر لوسین فروید

سیاه و سفید اثر فلیکس والوتون

این یک نقاشی نیست! اثر رنه مارگریت

زن در سه مرحله اثر ادوارد مونک

زیبایی‌شناسی شیطان

عروس یهودی اثر رامبراند

انقلاب شبانه اثر ماکس ارنست

کلک مدوسا

میانجی‌گری زنان اهل سابین

مارک روتکو

سوپره‌ماتیسم

دیوید هاکنی

دیانا و کالیستو

پائولا رگو

بالتوس: پادشاه گربه‌ها

روبنس: دختران کپل گنده

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
آرتیست ریدر
آرتیست ریدر
آرتیست ریدر در پیروی از فلسفه‌ی پراگماتیسم امریکایی خودش را یک پست‌مدرن رندِ لیبرال می‌داند، یعنی کسی که دیگر هیچ چیزی را نمی‌پرستد، و همه چیز را، از زبان و شعور خود گرفته تا اجتماع خود را زاده‌ی زمان و تصادف می‌انگارد. لیبرال هم از این منظر یعنی کسی که قساوت یا رنج رسانی به دیگران و یا بی‌اعتنایی به رنج دیگران را هولناک‌ترین کار ممکن می‌داند. آرتیست ریدر امید دارد که روزی رنج آدمی تخفیف یابد و بساط تحقیر انسان به دست انسان برچیده شود. او با جان دیویی کاملاً موافق است که «تخیلات عامل اصلی وجود خیر در جهان است و هنر بمراتب اخلاقی‌تر از اخلاقیات است.»

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights