این مطلب پیشتر در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ منتشر شده و هماکنون با توجه به این که فیلم «دانه انجیر معابد» ساخته محمد رسولاف در حال اکران جهانی است دوباره منتشر میشود.
***
مسئولیت برای اعمال در رژیمهای سرکوبگر یک موضوع محوری در گفتمان معاصر ایران بوده است، بهویژه در آثار فیلمساز محمد رسولاف. بررسی او از این مسئله، بهویژه در فیلمهایش «شیطان وجود ندارد» و آخرین اثرش، «دانه انجیر معابد»، نشاندهندۀ تعامل عمیق با دیدگاههای فلسفی هانا آرنت و ژان پل سارتر است. در حالی که برخی معتقدند ایرانیانی که در رژیم کار میکنند باید مسئولیت اعمال خود را بپذیرند، دیگران با استفاده از آرنت استدلال میکنند که این افراد صرفاً چرخدندههای فکر نکن یک سیستم هستند و به اجبار و ناخواسته همکاری میکنند. این مقاله دیدگاههای آرنت و سارتر را در مورد مسئولیت در قبالِ جنایت، مقایسه میکند. این مفاهیم را در زمینۀ ایران به کار میگیرد و بررسی میکند که چگونه تکامل سینمایی رسولاف به تغییر بهسمت موضع سارتر در مورد مسئولیت کامل اشاره میکند.
این بررسی با توجه به این واقعیت که رسولاف در کنفرانس مطبوعاتی آخرین فیلمش در کن توضیح داد که مسئلۀ روانشناختی افرادی که برای مقامات کار میکنند برای او بسیار مهم است، قابل توجیه است.
- سارتر دربارۀ مسئولیت در قبال جنایت
فلسفه اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر بر این فرض استوار است که افراد «محکوم به آزادی» هستند، به این معنا که آنها همیشه باید انتخاب کنند و بهطور کامل مسئولیت این انتخابها را بپذیرند، صرفنظر از شرایط خارجی. چارچوب سارتر تأکید میکند که حتی در شرایط سرکوبگر، افراد آزادی انتخاب اعمال خود را دارند و بنابراین کاملاً مسئول آنها هستند. این دیدگاه بهویژه در زمینۀ مقامات و کارمندان ایرانی در رژیم مهم است. بر اساس دیدگاه سارتر، این افراد نمیتوانند با ادعای اینکه صرفاً از دستورات پیروی میکردند یا مجبور به همکاری بودهاند ، از مسئولیت شانه خالی کنند. بلکه آنها کاملاً مسئول مشارکت خود در اقدامات رژیم هستند، زیرا خود آنها مستقیم مسئول انتخابهای خود بودهاند.
- آرنت درباره مسئولیت در قبال جنایت
هانا آرنت دیدگاه متفاوتی ارائه میدهد، که بر ماهیت شر و مسئولیت اخلاقی در سیستمهای بوروکراتیک و توتالیتر متمرکز است. در تحلیل محاکمۀ آدولف آیشمن، آرنت مفهوم «ابتذال شر» را معرفی میکند و استدلال او این است که افراد عادی میتوانند با پیروی از هنجارها و دستورات بوروکراتیک بدون تأمل جدی در اعمال خود، جنایات وحشتناکی را مرتکب شوند. آرنت ادعا میکند که در سیستمهای پیچیده، مسئولیت با یک نفر نیست، زیرا افراد، خود را بهعنوان کارکردهای صرفاً اجرایی وظایف میبینند. این دیدگاه اغلب برای استدلال استفاده میشود که مقامات و کارمندان ایرانی بهطور کامل مسئول اعمال رژیم نیستند، زیرا آنها در یک محیط بسیار ساختاریافته و اجبارآمیز عمل میکنند که رفتار آنها را عادی میکند و از قضاوت اخلاقی مستقل باز میدارد.
زمینۀ ایرانی: دیدگاه محمد رسولاف
فیلمهای محمد رسولاف بررسی قانعکنندهای از این مباحثفیلمهای محمد رسولاف بررسی قانعکنندهای از این مباحث فلسفی در زمینه ایرانی ارائه میدهند. در «شیطان وجود ندارد»، در بخش اول ، رسولاف به زندگی افرادی که در اجرای مجازات اعدام در ایران شرکت دارند میپردازد و نشان میدهد که چگونه افراد عادی به ابزار سیاستهای سرکوبگر دولت تبدیل میشوند. این بخش فیلم با دیدگاه آرنت همخوانی دارد، چرا که فشارهای سیستمیای را برجسته میکند که افراد را مجبور به انطباق و شرکت در اعمال اخلاقی مشکوک میکند. شخصیتهای این بخش اغلب نقشهای خود را با دیدن خود بهعنوان اجزای کوچک یک ماشین بزرگتر توجیه میکنند، که بازتابدهندۀ ابتذال شر است. در بخشهای دیگر داستان هم با موضوع مسئولیت به اشکال دیگری روبرو هستیم؛ به به طور مثال سربازی که از وظیفه خود در اعدام فرار میکند و یا دختری که جوابِ نه به یک مامور اجرای اعدام میدهد و در پایان، پدری که سالهاست در تبعید خودخواستهای در جهت مخالفت با اجرای اعدام است. مسئولیت در این بخشها نیز مورد بحث واقع میشود ولی اپیزود نخست در تمامی زمینهها در این زمینه به طور مستقیمتر با یک مامور سابقهدار نظام که سالها در این شغل است برخورد میکند.
با این حال، در آخرین اثرش، «دانه انجیر معابد»، رسولاف بهنظر میرسد به سمت دیدگاه سارتر گرایش پیدا میکند و بر مسئولیت کامل تأکید میکند. این فیلم داستان ایمان، یک قاضی تحقیقاتی در دادگاه انقلاب تهران، را دنبال میکند. او با بیاعتمادی و پارانویا در حالی که اعتراضات سیاسی شدت میگیرد و اسلحهاش به طرز مرموزی ناپدید میشود، دستوپنجه نرم میکند. ایمان با شک به همسرش نجمه و دخترانش رضوان و ثنا، اقدامات شدیدی در خانه اعمال میکند و تنشها را افزایش میدهد. همانطور که هنجارهای اجتماعی و قواعد زندگی خانوادگی به حالت تعلیق درمیآیند، رسولاف قاضی را به شدت نقد میکند و او را کاملاً مسئول اعمالش نشان میدهد. این تغییر نشان میدهد که رسولاف اکنون دیدگاه سارتر را پذیرفته است و هر گونه تفسیر آرنتی را که ممکن است قاضی را به دلیل فشارهای سیستمی از مسئولیت شخصی معاف کند، رد میکند.
تغییر دیدگاه رسولاف را میتوان به تجربیات شخصی او نسبت داد. پس از اینکه در ایران زندانی شد و سرکوب بیرحمانۀ اعتراضات دفاع از حقوق زنان را شاهد بود. رسولاف از نزدیک اقدامات سرکوبگرانه رژیم را دیده است. این تجربهها احتمالاً اعتقاد او به ضرورت مسئولیت اخلاقی و فردی را تقویت کرده است. در واقع، دیدن قساوت کامل رژیم در جریان جنبش زنان در ایران، حفظ دیدگاه آرنتی که افراد داخل رژیم را بهعنوان چرخدندههای صرف در نظر میگیرد، بسیار دشوار میکند، بهویژه با تمام اطلاعاتی که در رسانههای اجتماعی در حال گردش است، نمیتوان به ایدۀ ناآگاهی ارنت شکاک نبود . رسولاف احتمالاً تمام امید خود را به هرگونه رستگاری در ایران از دست داده است و این ممکن است توضیح دهد چرا تصمیم به ترک ایران و آمدن به اروپا گرفته است. در مجموع در مقایسه با آثار اولیهاش که ممکن است اجازۀ تفسیر آرنتی از همدستی را بدهد، آخرین فیلم او مقامات رژیم را به شدت نقد میکند و دیدگاه سارتر در مورد مسئولیت کامل را منعکس میکند. در نگاه اخیر او بر مسئولیت فردی برای اعمال خود با وجود تأثیرات سیستمی تمرکز میکند.
تحلیل تطبیقی
دیدگاههای متفاوت آرنت و سارتر بینشهای ارزشمندی را در مورد بحث مسئولیت در رژیمهای سرکوبگر ارائه میدهند. دیدگاه اگزیستانسیالیستی سارتر، چارچوب محکمی برای حمایت از مسئولیت کامل فراهم میکند و موضع محکمی را فراهم می کند، براساس این ادعا افراد در رژیم ایرانی کاملاً مسئول اعمال خود هستند، زیرا همیشه آزادی انتخاب را دارند. این دیدگاه با کسانی که معتقدند مقامات و کارمندان ایرانی باید به خاطر اعمالشان محاکمه شوند و برای مشارکت در جنایتهای رژیم مسئول شناخته شوند، همخوانی دارد.
در مقابل، تحلیل آرنت زمینهای را در نظر میگیرد که در آن جنایتها ارتکاب مییابند و بر این تمرکز میکند که چگونه سیستمهای بوروکراتیک میتوانند اعمال شر را عادی کنند. مفهوم ابتذال شر او نشان میدهد که افراد ممکن است پیامدهای اخلاقی اعمال خود را در محیطی بسیار اجبارآمیز و عادیشده کاملاً درک نکنند. این دیدگاه اغلب برای توجیه این استدلال استفاده میشود که افراد در رژیم ایرانی به دلیل نقشها و انتظارات سیستم قدرت عمل محدودی دارند و بنابراین قضاوت پیرامون مسئولیت شخصی آنها باید منصفانه باشد.
تکامل محمد رسولاف بهعنوان یک فیلمساز این بحث فلسفی را به تصویر میکشد. در «شیطان وجود ندارد»، اسم فیلمی که ارنت را به یاد میآورد، او تصویری دقیق از فشارهای سیستمی ارائه میدهد که در آن افراد مجبور به اجرای اعدامهای دولتی هستند و نگاه رسول اف در این فیلم کمتر قضاوتی به سمت این گروه دارد. با این حال، «دانه انجیر معابد» تغییر قابلتوجهی به سمت فلسفه سارتر را نشان میدهد، جایی که قاضی، ایمان، بهصورت فردی کاملاً مسئول اعمال خود به تصویر کشیده شده و در آن اهمیت عاملیت اخلاقی حتی در سیستمهای سرکوبگر برجسته شده.
نتیجهگیری
مسئلۀ مسئولیت در قبال جنایت در زمینۀ ایران یک بحث پیچیده و مناقشهبرانگیز است. فیلمهای محمد رسولاف این پیچیدگی را منعکس میکنند و از یک بررسی آرنتی از همدستی سیستمی به تأکید بیشتر بر مسئولیت کامل سارتر تکامل یافتهاند. هر دو دیدگاه فلسفی بینشهای ارزشمندی در مورد ماهیت مسئولیت اخلاقی در رژیمهای سرکوبگر ارائه میدهند. اصرار سارتر بر آزادی مطلق و مسئولیت اهمیت عاملیت اخلاقی فردی را برجسته میکند، در حالی که تمرکز آرنت بر ماهیت سیستمی شر چالشهایی را که افراد در ارزیابی انتقادی نقشهای خود در سیستمهای سرکوبگر با آن مواجه هستند، برجسته میکند. این دیدگاهها با هم چارچوب جامعی برای درک و پرداختن به مسئولیت اخلاقی افرادی که در رژیمهای سرکوبگر مانند ایران کار میکنند، فراهم میکنند.
تجربیات شخصی رسولاف، از جمله زندانی شدنش و شاهد بودن اعتراضات اخیر در دفاع از حقوق زنان در ایران، احتمالاً موضع انتقادی او را نسبت به کسانی که با رژیم همکاری میکنند، تشدید کرده است. آخرین فیلم او، «دانه انجیر معابد»، دیدگاه سارتر را تجسم میبخشد و مسئولیت کامل قاضی برای اعمالش را به تصویر میکشد و هرگونه بهانه در این زمینه را رد میکند. این تکامل در کار رسولاف تأکید میکند بر اهمیت فلسفه اگزیستانسیالیستی سارتر در بحثهای معاصر دربارۀ مسئولیت اخلاقی در رژیمهای سرکوبگر.