Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    قبل از تغییر رژیم، باید خودمان را تغییر دهیم

    ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

    سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      هویت‌پریشی و «اختلال تجزیه‌» در «روانیِ» آلفرد هیچکاک

      ۱۶ خرداد , ۱۴۰۴

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرور فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۵: یک دور کامل

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      از شلیته‌های قاجاری تا پیراهن‌های الهام گرفته از ستارگان دهه‌ی سی آمریکا

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ارزش‌های احساسی»؛ زن، بازیگری و سینما

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۵ سالگی فیلم «خوشه‌های خشم»

      ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴

      معلق میانِ زی مووی و بلاک‌باستر… | یادداشتی بر فیلم گناهکاران به کارگردانی رایان کوگلر

      ۱۵ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | شب‌های روشن

      ۱۴ خرداد , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      قبل از تغییر رژیم، باید خودمان را تغییر دهیم

      ۲۴ خرداد , ۱۴۰۴

      ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

      ۲۳ خرداد , ۱۴۰۴

      سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      جعفر پناهی، ایستاده در باد | نگاهی کوتاه به فیلم‌های سالهای اخیر جعفر پناهی

      ۱۸ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۵ سالگی فیلم «خوشه‌های خشم»

      ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به داستان «روز آقای رجینالد پیکاک» نوشته‌ی کاترین منسفیلد

      ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴

      فروپاشی روانی سربازان بازگشته از جنگ در ادیسه هومر

      ۱۶ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      نگاهی به داستان «روز آقای رجینالد پیکاک» نوشته‌ی کاترین منسفیلد

      ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴

      فروپاشی روانی سربازان بازگشته از جنگ در ادیسه هومر

      ۱۶ خرداد , ۱۴۰۴

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۹- سه تصویر ماندگار در فرهنگ بصری آمریکا

      ۱۹ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

      ۱۱ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

      ۲۳ خرداد , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

      ۲۳ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۹- سه تصویر ماندگار در فرهنگ بصری آمریکا

      ۱۹ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

      ۱۱ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      قبل از تغییر رژیم، باید خودمان را تغییر دهیم

      ۲۴ خرداد , ۱۴۰۴

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    مقالات سینما

    روشنفکرانِ فیلم‌های مهرجويی

    پرویز جاهدپرویز جاهد۲۲ مهر , ۱۴۰۳
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    روشنفکران مهرجویی
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

     داریوش مهرجویی خود بخشی از سنت و فرهنگ روشنفکری ایرانی است. فیلمسازی روشنفکر و تحصیل کرده در رشته فلسفه که در طول زندگی‌اش، دارای چرخش‌های فکری و ایدئولوژیک بوده و بین مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم هایدگری، الهیات کی یرکه گور تا اگزیستانسیالیسم روشنفکرانه فرانسوی (سارتر و کامو) و عرفان ایرانی سرگردان بوده و این چرخش‌ها و سرگردانی در فیلم‌های روشنفکرانه او و نیز رمان‌هایی که در سال‌های اخیر نوشته، بازتاب روشنی داشته است.

    روشنفکران و مسئله روشنفکری همیشه و از زمان دانشجویی مهرجویی در آمریکا، دغدغه او بوده. پایان‌نامۀ دانشجویی او در رشته فلسفه که چند سال قبل با عنوان «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» در ایران منتشر شد، با رویکردی فلسفی و انتقادی به آثار داستایوسکی می‌پردازد. در این کتاب، مهرجویی با استناد به برخی شخصیت‌های معروف رمان‌های داستایوفسکی، مثل ایوان کارامازوف، راسکولینکف و کیرلف، به رابطه روشنفکران و مردم و روشنفکران و قدرت می‌پردازد. نگاه مهرجویی به روشنفکران برخلاف نگاه فیلمسازانی مثل بیضایی یا رهنما، نگاه بدبینانه‌ای است و بیشتر به نگاه ابراهیم گلستان نزدیک است. مهرجویی، این روشنفکران را “رذل” خطاب می‌کند چرا که به عقیده او، باورهای ایدئولوژیک آنها نه تنها به سعادت مردم منجر نشد بلکه باعث شکل‌گیری حکومت‌های خودکامه و توتالیتر شد. البته مهرجویی فقط به روشنفکران طبقه متوسط بدبین نیست بلکه این بدبینی او شامل طبقات فرودست جامعه نیز می‌شود. برخلاف فیلمسازان رئالیست اجتماعی سینمای ایران، مهرجویی، فیلمسازی سوسیالیست و عدالت‌خواه نبود و جز در یکی دو فیلم مثل «آقای هالو»، «مهمان مامان» و «اجاره‌نشین‌ها»، نه تنها نسبت به اقشار محروم اجتماعی، به ویژه روستاییان و حاشیه‌نشینان شهری، هیچ نوع سمپاتی نشان نمی‌دهد بلکه حتی تصویری سیاه و به شدت منفی از آنها ارائه می‌کند. به اعتقاد من، این رویکرد مهرجویی، تحت تاثیر یک نوع تبارشناسی اخلاقی نیچه‌ای و مبتنی بر ایده “اخلاق بردگان” نیچه بود که آن را به ویژه در فیلم‌های «گاو»، «دایره مینا»، «بانو» و تا حدی در «سنتوری» می‌بینیم. در فیلم «بانو» او همانند لوئیس بونوئل در «ویریدیانا»، کمترین همدلی را با فقرا و بیچارگان نشان می‌دهد هرچند در «مهمان مامان» تا حد زیادی سعی کرده این نگاه را تعدیل کند.

    روشنفکران مهرجویی

    بحران هویت، فردیت مدرنیستی، ازخودبیگانگی، تضاد بین سنت و مدرنیته، ایمان و بی ایمانی، عشق، نقد وضعیت اجتماعی حاکم و تا حدی عدالت‌خواهی از مهم‌ترین درونمایه‌های فلسفی و سیاسی است که کم و بیش در تمام آثار مهرجویی از فیلم «گاو» تا «آسمان محبوب» و نیز رمان‌های او وجود دارد. مهرجويی در طی بیش از نیم قرن فيلمسازی، داستان های منحصر به فردی را در باره اقشار، گروه‌ها و طبقات مختلف اجتماعی ایران به ویژه روشنفکران طبقه متوسط روايت کرده است. تضاد ميان سنت و مدرنيته، درونمايه بيشتر فيلم‌های مهرجويی را تشکيل می‌دهد. مهرجويی اغلب اين وضعيت پارادوکسيکال را از طريق يک شخصيت روشنفکر که دچار -بحران شده و خود را با مناسبات فرهنگی و اجتماعی پيرامونش بيگانه حس می‌کند، به نمايش گذاشته است. آنها اغلب روشنفکرانی‌اند که نمی‌توانند خود را با وضعيت يک جامعه سنتی رو به مدرن هماهنگ کنند و در نتيجه دچار بحران هویتی و اگزیستانسیالیستی می‌شوند.

    مهرجویی فیلمساز بسیار باهوشی بود و درک بسیار درستی از شرایط اجتماعی و سیاسی زمانه، روحیات و خواست‌های مخاطب و نیز مناسبات حاکم بر سینمای ایران داشت. به اعتقاد من همه فیلم‌های مهرجویی متاثر از فضای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی روزگار اوست که با رویکرد فلسفی ویژه او ساخته شده‌اند. مهرجويی در اين مورد گفته است: “نقش فلسفه در فيلم‌هايم برجسته است به خاطر اينکه اين فيلم‌ها اغلب فردی را نشان می‌دهد که در يک وضعيت بحرانی قرار دارد، بنابراين برجسته کردن مفاهيمی چون عشق، مرگ و زندگی، مبارزه و پيروزی در فيلم‌هايم طبيعی است. اين يک نگاه اگزيستانسياليستی است که جوهر يا معنای يک داستان و کيفيت تعامل‌های شخصيت اصلی داستان را تعيين می کند. بنابراين فرديت يک شخصيت برايم اهميت زيادی دارد و هميشه فکر می‌کنم که چگونه معنای اين فرديت و هويت فردی را که با ارزش‌های جمعی تاريخی آن يکی شده را می‌توان ساخت. هميشه از خودم می‌پرسم که من کيستم و اينکه آيا تجربه‌های شخصی ام با فرهنگ، زبان، و اخلاقيات جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم همخوانی دارد. به همين دليل شخصيت‌های فيلم‌های من منحصر به فردند و تيپ‌های کليشه‌ای نيستند و نمايندگان ملموس يک طبقه يا گروه اجتماعی‌اند…”

    روشنفکران مهرجویی

    مهرجویی، طبقه متوسط ایرانی و نیازها و خواست‌های آن را خوب و دقیق می‌شناخت و بحران‌ها و موقعیت آسیب‌پذیر این طبقه را در شرایط امروز جامعه ایران درک می‌کرد. از این رو توانست این طبقه را به واقعی‌ترین و باورپذیرترین شکل‌ ممکن در فیلم‌هایش تصویر کند. تصویر طبقه متوسط ایرانی با لایه بندی‌های مختلف و متنوع را در «هامون»، «سارا»، «لیلا»، «پری»، «بانو»، «اجاره نشین‌ها»، «درخت گلابی» و «سنتوری» می‌توانیم ببینیم. «بانو»، اثری تمثیلی از وضعیت پس از انقلاب ایران و تحقیر فرهنگ طبقه متوسط رو به بالا (خرده بورژوازی) و غارت آن به وسیله توده‌های بی‌ریشه روستایی بود. «درخت گلابی»، اثری شاعرانه و خیال‌انگیز درباره زندگی یک نویسنده و روشنفکر طبقه متوسط سرگشته بود که دچار بحران خلاقیت و آفرنیش ادبی شده و با موقعیت متزلزل، آرمان‌های گذشته و عشق از دست رفته‌اش در چالش بود. «هامون» نیز درباره آدمی درمانده با خاستگاه طبقه متوسط بود، روشنفکری به بن بست رسیده که در حالِ غرق شدن بود و برای نجات و رسیدن به ثبات و جایگاه امن، دست و پا می‌زد.

    روشنفکران مهرجویی

    مهرجویی در فیلم‌هایش، روایت‌گر آشفتگی ذهنی، پریشانی روح و اضطراب درونی انسان بود. این اضطراب، جغرافیا نمی‌شناسد و می‌تواند در هر دسته از آدم‌ها و در هر کجا نفوذ کند، در روستایی فلاکت زده در اطراف قزوین («گاو») یا روستایی در شمال ایران («پستچی») یا روستایی در ایلام (بمانی) یا شهری مثل تهران که لوکیشن بیشتر فیلم‌های شهری مهرجویی بوده است. ریشه این اضطراب در فیلم‌های مهرجویی متفاوت است. در برخی فیلم‌ها مثل «دایره مینا»، «بمانی»، «سنتوری»، «مهمان مامان»، «بانو»، «سارا» و «لیلا»، این اضطراب، زمینه‌ای اجتماعی دارد و ناشی از فقر اقتصادی، مردسالاری یا تعصبات مذهبی و قومی است اما در بیشتر فیلم‌ها، ناشی از بحرانی هویتی و وجودی است. شخصیت‌های این دسته از فیلم‌های مهرجویی (از جمله «گاو»، «پستچی»، «هامون»، «پری» و «درخت گلابی») با هر درجه‌ای از آگاهی و روشنفکری، در یک وضعیت اگزیستانسیال گیر کرده‌اند و در نهایت کارشان به جنون می‌کشد. جنون شخصيت‌های مهرجويی، نتيجه امتناع آنها از پذيرش ارزش‌هاو هنجارهای مسلط و پذیرفته شده جامعه و تضاد فرديت آنها با خواست‌ها و تمايلات جمعی است. اين روحیه فردگرايی، آنها را با جامعه و ارزش‌های حاکم بر آن بيگانه ساخته و به سمت جنون می‌راند. این نوع جنون اگزیستانسیالیستی، یکی از درونمایه‌های مرکزی آثار مهرجویی است که نمونه‌های آن را در «گاو»، «پستچی»، «اجاره‌نشین‌ها»، «هامون»، «سنتوری» و «پری» می‌بینیم. «گاو» با صحنه ای از آزار یک دیوانه بی آزار به وسیله کودکان روستا شروع می‌شود و با جنون مشد حسن پایان می‌گیرد. جنون در «پری» حتی سابقه خانوادگی دارد مثل جنون خانواده گلس در داستان «فرنی و زویی» سلینجر که «پری» برداشتی آزاد از این داستان و داستان دیگر سلینجر به نام «یک روز موز ماهی» است. در «فرنی و زویی»، همه اعضای خانواده گلس، دچار جنون‌اند و کارشان یا به خودکشی می‌کشد یا راهی تیمارستان می‌شوند. در فیلم «پری»؛ علاوه بر خود پری که دچار جنونی رمانتیک و عرفانی می‌شود، برادرش اسد نیز روشنفکری به پوچی رسیده است که خانه‌اش را به آتش می‌کشد. صفا، برادر دیگر پری نیز شخصیتی ملانکولیک و دچار افسردگی است. داداشی، برادر کوچکتر پری نیز یک مشنگ تمام عیار است.

    روشنفکران مهرجویی

    روشنفکران در فيلم‌های مهرجویی طيف‌های متنوعی دارند. آنها يا موجودی غرب زده و خودباخته اند که شناخت اندکی از فرهنگ و جامعه خود و درکی مبهم از فرهنگ و فلسفه غرب دارند(مثل مهشيد همسر هامون که از يک سو هنرمندی مدرن و نقاش آبستره است و از طرف ديگر دنبال عرفان بودايی و يوگا و فال قهوه است يا مريم زن جوان و تحصيل کرده غرب فيلم «بانو» يا مهندس غرب زده فيلم «پستچی») يا روشنفکرانی مارکسيست و مبارزانی سياسی اند که در مورد باورهای فلسفی و سياسی خود دچار ترديد شده و به پوچی رسیده‌اند(حميد هامون، اسد در فيلم «پری» و محمود شايان در «درخت گلابی») و یا دنبال چاره‌جويی اند. از اين زاويه حتی مش اسلام فيلم «گاو»، نسبت به سطح شعور و جایگاه اجتماعی‌اش در روستای بيل، نوعی حکیم و روشنفکر جهان سنتی محسوب می شود اما با این حال قادر نیست جنون اگزیستانسیالیستی مشد حسن را درک کند. بهمن فرسی در نقش دامپزشک در فيلم «پستچی»، تصوير ديگری از يک روشنفکر است که همانند پزشک پادگان در نمایشنامه «وویتسک» بوشنر (فیلم «پستچی» بر اساس آن ساخته شده)، با تقی پستچی مثل يک موش آزمايشگاهی رفتار کرده و به بهانه مداوا او را تحقير می‌کند. احمدرضا احمدی نيز در همين فيلم، در نقش يک مهندس جوان از غرب برگشته و يک شبه روشنفکر شاعر مسلک ظاهر می‌شود که با همسر تقی پستچی روی هم ریخته و باعث جنون تدریجی او می‌شود. بهمن فرسی هم در «دايره مينا»، يک روشنفکر ناراضی و منتقد سیستم است اما همانند مش اسلام در فیلم «گاو»، جز نق زدن و پرخاش کردن، کاری از دستش برنمی آيد. در «اجاره‌نشين‌ها» نيز مهرجويی کاريکاتوری از يک روشنفکر برج عاج‌نشين می‌سازد که در بالاترين طبقه آپارتمان در انزوا و بی توجه به آنچه که در پيرامونش می گذرد، زندگی می کند و باغچه ايده آل خود را بر بام خانه ای بنا کرده که از پای بست ويران است و در نهايت هم فرو می‌ريزد. هامون نيز روشنفکری حقير و درمانده است که اسير کابوس‌ها و توهمات و هذيان‌های ذهنی خود است و برای رسيدن به تکيه گاه مطمئنی، به هر سو چنگ می زند. هامون از نظر تماتيک شبيه بوف کور هدايت است. قهرمان بوف کور نيز فردی منزوی و پريشان است که از همه آدم‌ها و جهان اطرافش بريده و اسير کابوس‌ها و تخيلات وهمناک خود می‌شود و در نهايت راه نجات را در توسل به نوعی عرفان شرقی می‌بيند.

    شخصیت روشنفکر سرگردان، معلق و پا درهوا، در رمان‌های مهرجویی نیز وجود دارد. سلیم، قهرمان رمان «به خاطر یک فیلم لعنتی» هم جوانی است که همانند حمید هامون دچار بحران هویت شده و خود را با جهان پیرامونش بیگانه حس می کند.تفاوت او با هامون این است که او دغدغه‌ی فلسفه و عرفان ندارد اما به دنبال هویت و جایگاه دیگری است: «من باید بنشینم و به این بیاندیشم که چرا برخلاف روحیهٔ خداپرستانه و مذهبی همه، که به دنبال سعادت بخشیدن به افراد جامعه از طریق تلطیف روح اخلاقی آن‌هاست، در این جامعه این همه فساد و دورویی و بی‌اخلاقی و زشتی و بی‌ادبی حاکم است. فساد، از همه نوعش، بیش از همه مالی و بیش از همه اخلاقی…» تقریباً همه رمان‌های مهرجویی، به نوعی خودبازتابانه‌اند و جنبه‌های اتوبیوگرافیکال دارند و می‌توان نشانه‌ها و رفرنس‌های آشکاری به زندگی او در آمریکا، فرانسه و ایران را در آنها پیدا دید. راوی رمان «برزخ ژوری»، همانند مهرجویی فلسفه خوانده و خاطرات سینمایی و هنری و تاملات فلسفی مشترکی با مهرجویی دارد. «سفرنامه‌ی پاریس»، بیشتر از دیگر رمان‌های مهرجویی جنبه اتوبیوگرافیک دارد و ماجرای اقامت نویسنده در پاریس را در سال‌های بعد از انقلاب تا سال 1364 و بازگشت او به ایران روایت می‌کند، هرچند کاملا مستند نیست و ترکیبی از واقعیت و خیال است. با اینکه شخصیت‌ها نام واقعی ندارند و از نام‌های مستعار برای معرفی‌شان استفاده شده اما نشانه‌هایی که مهرجویی از آنها می‌دهد برای اهل ادبیات، سینما و فلسفه، کاملا شناخته شده‌اند. مامود معروف به مایک میلکی، شخصیت اصلی کتاب «در خرابات مغان» نیز یک اصفهانی تحصیل کرده در آمریکاست که دغدغه مذهبی، فلسفی و عارفانه دارد. به اعتقاد مهرجویی، “این رمان درباره این‌ است که چطور ایمانت را حفظ کنی، آن هم در شرایطی که همه از الحاد حرف می‌زنند، از زندقه حرف می زنند. ژان پل سارتر می‌گوید خدا نیست، هایدگر می‌گوید انسان خودش خدا را خلق کرده و مارکسیست‌ها دائم داد می‌زنند ‌دین افیون توده‌هاست. در چنین زمانه‌ای او سعی می کند قداست و ایمانش را حفظ کند.”

    روشنفکران مهرجویی

    بنابراین، روشنفکران آثار مهرجویی، غالباً اشخاصی افسرده و سرخورده‌اند که از نظر فکری به بن بست رسیده و دچار یاس فلسفی شده‌اند. آنها بین گذشته و حال سرگردان و معلق‌اند و تکیه‌گاهی ندارند. آنها همانند حمید هامون تنها و سرگشته اند و دنبال فهم جهان و راهی برای نجات‌اند یا مثل محمود شایان در «درخت گلابی» دچار انفعال و سترونی شده‌اند و یا مثل پری، اسیر توهمات ذهنی‌اند و حقیقت را از طریق تجربه‌ای عرفانی و جنون‌آسا جستجو می‌کنند. در میان فیلم‌های مهرجویی، «هامون» و «درخت گلابی»، بیشتر از بقیه فیلم‌های او روی بحران روشنفکری در جامعه ايران متمرکز شده‌اند. «هامون»، روایتی مدرنیستی و متفاوت از زندگی و موقعیت روشنفکران ایرانی بود که پیشتر در سینمای ایران دیده نشده بود. روشنفکر فیلم «هامون» تا حد زیادی تصویری از خود مهرجویی و دغدغه های فلسفی،عرفانی و روشنفکرانه او بود. حمید هامون، روشنفکر مضطرب و پادرهوایی است که بین عشق، ایمان و باورهای روشنفکرانه گذشته‌اش (احتمالاً مارکسیستی) سرگردان مانده است. او آدم آویزانی است که هیچ تکیه‌گاه قابل اعتمادی ندارد (خودش را «آويخته» خطاب می‌کند) و در برزخی فلسفی گرفتار شده است. هامون در صحنه‌ای از فيلم می‌گويد که در «زندگی هيچ پخی نشده» و ديگر «به هيچ چيز اعتقاد ندارد». او شخصیتی گرفتار کابوس‌ها و هذیان‌های روحی و روانی است و توانایی ایجاد ارتباط با جامعه، همسر و اطرافیانش را ندارد و خود را با آنها بیگانه احساس می‌کند و در نهایت به خودویرانگری می‌رسد و خودکشی می‌کند. او شخصیتی مدرنیستی است که دچار ازخود بیگانگی با جامعه ماتریالیستی و شبه مدرن پیرامون خودش می‌شود و به تعلقات مادی پشت پا می‌زند و در مواجهه با فرهنگ بازاری و کاسبکارانه مهاجم درهم می‌شکند و دچار جنون می‌شود. مهشید، همسر هامون نیز که روزگاری عاشق و همدل‌اش بود و ایده‌های روشنفکرانه او را تحسین می‌کرد و به خاطر او به ارزش‌های بورژوایی و خانوادگی‌اش پشت پا زده بود، حالا اعتقاد و عشق‌اش را به او از دست داده و «مزخرفات» او را قبول ندارد و خواهان جدایی از اوست. مهشید نیز دچار ازخودبیگانگی است. او نیز شخصیتی معلق و پا در هواست؛ نمونه زنی تحصیل کرده از طبقه متوسط و مدرن ایرانی که بین ارزش‌های سنتی و مدرن معلق مانده اند. او به رغم گرایش‌اش به فرهنگ مدرن، هنر آبستره و تظاهرات روشنفکرانه‌اش، فردی سنتی است که تمایلاتی به ذن، بودیسم و عرفان شرقی دارد. نقاشی‌های آبستره می‌کشد اما فال قهوه می‌گیرد و با یوگا به خلسه می‌رود.

    احتمالاً مهرجویی برای عبور از سد ممیزی حاکم بر سینمای ایران، در ترسیم شخصیت دقیق هامون و هویت روشنفکری او تا حد زیادی خودسانسوری کرده است. اما کاملا روشن است که حمید هامون از دل چه پس‌زمینه سیاسی و فلسفی ظهور کرده. او ظاهراً روشنفکری آرمان‌خواه بود که حالا دچار انفعال و سرخوردگی شده و به اصطلاح بریده است و برای رسیدن به آرامش به عرفان پناه می‌برد. مهم‌ترین مشکل فیلم «هامون» در ریتم تند آن و شخصیت‌پردازی حمید هامون است. روشنفکری حمید هامون و دغدغه‌های ذهنی و فلسفی او تا حدی سطحی و متظاهرانه است. شخصیت شلوغ، پرهیاهو و برون‌گرای او اجازه نمی‌دهد تماشاگر، تردید فلسفی او را باور کند. همین طور ضرباهنگ تند فیلم، فلاش بک‌های متعدد و تغییر پی درپی سکانس‌ها، زوم‌های سریع، و حرکت پرشتاب شخصیت‌ها، اگرچه می‌خواهد بیانگر آشفتگی حمید هامون باشد، اما در تضاد با سبک آرام و سنگین این نوع سینمای روشنفکرانه (به طور مشخص سینمای آنتونیونی و برگمن) است. از طرفی رمانتی‌سیسم عارفانه حمید هامون نیز در تضاد با اگزیستانسیالیسم روشنفکرانه اوست. اگزیستانسیالیسم مهرجویی در هامون، ترکیبی از اگزیستانسیالیسم کی یرکگوردی و سارتری است. سارتری از این جهت که قهرمان روشنفکر فیلم «هامون» به پوچی رسیده و همانند انسان پوچ‌گرای سارتر و کامو در زمان حال زندگی می‌کند و قدرت نگریستن به گذشته و مواجهه با آینده را ندارد. نمونه بارزتر چنین شخصیتی را بعدا در «درخت گلابی» و «سنتوری» نیز می‌بینیم. ارجاعات آشکار فیلم به «هشت و نیم» فلینی، «ترس و لرز» کی یرکگور، میرچا الیاده، « آسیا در برابر غرب» داریوش شایگان، « تذکره الاولیاء»، اشعار شاملو و بسیاری منابع ادبی، فلسفی و هنری دیگر، بیانگر علائق و دلمشغولی‌های روشنفکرانه و هنری متنوع و وسیع مهرجویی است که در «هامون» بازتاب یافته است. تاثیر سینمای فلینی را نیز بر مهرجویی در «هامون» می‌توان دید. صحنه‌های کابوس حمید هامون در آغاز و میانه فیلم، شباهت زیادی به رویاهای گوئیدو در «هشت و نیم» فلینی دارد.

    به اعتقاد من مهرجویی، سینماگری مولف بود و فیلم هایش دارای یک پیوستگی تماتیک و تشخص سبکی خاصی است هرچند در برخی فیلم هایش از جمله فیلم های اخرش کمتر نشان از سبک فیلم های قدیمی اش در آنها هست. حتی در «هامون» نیز یک نوع آشفتگی سبکی وجود دارد که اجازه نمی دهد فیلم به درستی در مسیر سینمای مدرنیستی اروپایی و کارهای فلینی و انتونیونی حرکت کند. ضرباهنگ تند فیلم فلاش بک های متعدد تغییر پی در پی سکانس ها زوم های سریع و ریتم تند بازیگران همه در تضاد با سبک آرام و آهسته فیلم های مدرنیستی اروپایی است.

    روشنفکران مهرجویی

    هامون شخصيتی معلق و پا درهوا بود که همه تعلقات فکری گذشته اش سست شده و چون بید بر سر ايمانش می‌لرزید. محمود شايان نیز در «درخت گلابی» تقريبا چنین وضعيتی داشت. او نيز مثل هامون احساس تنهایی، بيهودگی و ازخودبیگانگی می‌کند. او  روشنفکری مايوس و سرخورده از فعاليت‌ها و مبارزات سياسی است که دچار انفعال، تلخی و افسردگی شده. منتهی برخلاف هامون که آدمی شلوغ و پرهياهو است، او شخصیتی آرام، متين و درون گرا دارد. هامون، روشنفکری رمانتيک و ايده آليست بود که با شکست آرمان‌هايش دچار بحران شد و به جنون و خود ويرانگری رسید اما محمود نسبت به او، شخصیتی متعادل‌تر و معقول‌تر است و به همین دلیل کارش به جنون نمی‌کشد. محمود نيز مثل هامون، در تمام طول زندگی اش به شکل‌های مختلف و از سوی آدم‌های مختلف تحقير می‌شود؛ میم، دختری که او دوستش دارد هميشه شعرهایش را مسخره می‌کند، پدرش او را کتک می‌زند، حکومت او را به جرم عقاید سیاسی‌اش زندانی و تحقير می‌کند. محمود، صدای پای عمر را می‌شنود و تلخی گذر زمان را حس می‌کند و در تاريکی باغ به دنبال پاسخی برای پرسش‌های فلسفی خود می‌گردد. او نيز همانند گوئيدوی «هشت و نيم» فلينی، نيروی زايش و خلاقيت خود را از دست داده و قدرت به پايان رساندن رمان خود را ندارد. میوه ندادن درخت گلابیِ باغ دماوند، تمثيلی از موقعيت محمود و سترونی ادبی اوست. او که روزگاری فضيلت روشنفکری را در اعتراض، انقلابی‌گری و تعهد سياسی و مارکسيسم می‌ديده، حالا به سرخوردگی و ياس فلسفی رسيده و دچار حس پوچی شده است. محمود، شاید همان آقای بديعی، روشنفکر «طعم گيلاس» کیارستمی است که دچار ياس فلسفی شده و سرخوردگی از ايدئولوژی‌های سياسی و انقلابی‌گری او را به سمت خودويرانگری می برد و به مرز خودکشی می‌رساند، هرچند محمود حرفی از خودکشی نمی‌زند اما در صحنه‌ای از فيلم يکی از دانشجويانش از او می پرسد: “آيا درسته که اين روزها فقط به مرگ می‌انديشيد؟” جز محمود، ميم، معشوق او نيز در «درخت گلابی» با رفتار شورشی اش، نوع لباس پوشيدن اش و کتاب‌هايی که می خواند، شمایلی از یک دختر روشنفکر چپِ انقلابی است.

    ساختار روايتی «درخت گلابی» نيز همانند «هشت و نيم»، از طريق فلاش‌بک‌ها بين زمان حال و گذشته در حرکت است. مهرجویی هیچوقت تاثیرپذیری اش از سینمای هنری و مدرنیستی اروپا و فیلمسازانی چون برگمن، فلینی و آنتونیونی را انکار نکرده است. او سینماگری مولف و مدرنیست بود که همانند همتاهای مدرنیست غربی‌اش، دغدغه های فلسفی و روشنفکرانه داشت و این دغدغه‌ها را با سبکی کاملاٌ مدرنیستی در آثارش تصویر کرده بود. سینمای مهرجویی، بازتاب ترس‌ها، اضطراب‌ها، تنهایی و بی‌پناهی انسان ایرانی در کشاکش بین سنت و مدرنیته اند. تصوير روشنفکر از خودبيگانه‌شده ايرانی را بيش از هر فیلمساز دیگری می‌توان در فيلم‌های مهرجويی جستجو کرد.

    مهرجویی فیلمسازی بود که دغدغه‌های شخصی و فلسفی خود را داشت و هیچگاه برای خوشامد و پسند فستیوال‌ها فیلم نساخت. فیلم‌های بعد از انقلاب او که بیانگر زندگی روشنفکران و طبقه متوسط و مدرن ایرانی بود، جذابیتی برای فستیوال‌های غربی و کارچاق‌کن‌های داخلی و خارجی آنها نداشت. آنها بیشتر دنبال جاذبه‌های اگزوتیک جامعه ایرانی بودند که در فیلم‌های مهرجویی غایب بود. به همین دلیل تقریبا هیچکدام از فیلم‌های مهم بعد از انقلاب او در فستیوال‌های مطرح دنیا به نمایش درنیامد و جایزه‌ای کسب نکرد. اما مهرجویی جایگاه معتبر و رفیعی در سینمای ایران دارد و این جایگاه را مدیون فستیوال‌های غربی و تایید کارگزاران و کارشناسان آنها نیست بلکه فیلم‌های شاخص و ارزشمند او سند اعتبار و شایستگی و ماندگاری اوست. یادش زنده باد.

    داریوش مهرجویی
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیاحضار تاریخ در تئاتر یا هانتولوژی مطرودین و فراموش‌شده‌ها / درباره‌ی نمایش «ادبیات» به کارگردانی محمود امین
    مقاله بعدی پر از درد و رنج و راز و عشق! / درباره فیلم «هامون» و راز محبوبیت آن
    پرویز جاهد

    مطالب مرتبط

    سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

    رضا‍ صائمی

    یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

    سحر عصرآزاد

    جعفر پناهی، ایستاده در باد | نگاهی کوتاه به فیلم‌های سالهای اخیر جعفر پناهی

    بی‌تا ملکوتی
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    قبل از تغییر رژیم، باید خودمان را تغییر دهیم

    ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

    سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.