به دنبال راهی برای صلح و آشتی با ‌عناصر هستی / گفتگو با «لیندا هاو» نویسنده‌ی کتاب‌های حافظه‌ی آکاشیک

لیندا هاو، نویسنده‌ی مشهور بین‌المللی، متخصص در حوزه‌ی حافظه‌ی آکاشیک [۱] و بنیانگذار مرکز مطالعات آکاشیک است.

او با بیش از ۳۰ سال تجربه در این حوزه، چندین کتاب از جمله «قلب حافظه‌ی آکاشیک آشکار شد»، «تجلی آکاشیک» و «بیش از ۱۰۰ پرسش و پاسخ در مورد حافظه‌ی آکاشیک» را نگاشته است. فعالیت‌های او بر دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک برای توانمندسازی شخصی، شفا و رشد معنوی متمرکز است.

این گفتگو برای علاقمندان مطالعات آکاشیک و مفاهیم معنوی قطعا جذاب و خواندنی است.

 

شما دکترای خود را در مطالعات معنوی با تمرکز بر حافظه‌ی آکاشیک دریافت کردید. اصلا تصور نمی‌کردم رشته‌‌ای دانشگاهی با این عنوان وجود داشته باشد!ممکن است کمی در این مورد توضیح دهید.

من در سال ۱۹۷۶ از کالج ماندلاین (Mundelein) در شیکاگو مدرک لیسانس‌ام را در مطالعات تاریخی با گرایش تاریخ روسیه اخذ کردم. پس از آن در لیست دانشجویان برجسته‌ی آموزش عالی آمریکا قرار گرفتم و به جایگاه علمی بالایی دست یافتم و سرپرستِ انجمن دانشگاهی شعبه‌ی فی آلفا تتا[۲](انجمن آکادمیک تاریخ) بودم. به دنبال آن، تاریخ روسیه را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه ایلینویز ادامه دادم. در سال ۲۰۱۵، مدرک کارشناسی ارشد هنر MA)  (و دکترای مطالعات معنوی با تمرکز بر حافظه‌ی آکاشیک از موسسه‌ی الهیاتی امرسون به من اعطا شد. من با مدیریتِ امرسون همکاری و تعامل پویایی داشتم و برنامه‌ای بر اساس چارچوب آموزشی‌ای که از طریق تحقیقاتِ خودم در زمینه‌ی حافظه‌ی آکاشیک تولید کرده بودم را برای آن‌ها طراحی کردم. افراد دیگر می‌توانند کارشناسی ارشد یا دکترای خود را در رشته‌ی مطالعات معنوی با تمرکز بر حافظه‌ی آکاشیک در موسسه‌ی الهیات امرسون دنبال کرده و برنامه‌ی درسی مرا مطالعه کنند.

 

مشتاقم دیدگاه شما را در مورد حافظه‌ی آکاشیک و تفاوت‌اش با سایر مفاهیم معنوی یا متافیزیکی بدانم.

بارزترین تمایز میان حافظه‌ی آکاشیک و سایر آموزه‌های متافیزیکی در باورهای اساسی‌ای نهفته است که رویکرد آن را شکل می‌دهد. این مفروضات شامل ایده‌هایی در مورد شفقت، درک، رشد شخصی و تمایل درونی افراد به تجربه‌ی‌ عشق است. درحالیکه سایر آموزه‌های متافیزیکی دیگر، ممکن است این اصول دلسوزانه را در اولویت قرار ندهند. در حافظه‌ی آکاشیک، توجه بر روی فردی است که به دنبال آگاهی است، نه روی تأثیرات خارجی یا افراد دیگر. حافظه‌ی آکاشیک به شخص کمک می‌کند تا درست ببیند، آگاه شود و یا به شکل متفاوتی عمل کند تا تعادل را در زندگی‌اش به ارمغان آورد و برخلاف سایر سیستم‌هایی که تلاش می‌کنند برای اجتناب از دشواری، بر روی نتایج تأثیر بگذارند بر پذیرفتن زندگی همان‌گونه که هست متمرکز است. حافظه‌ی آکاشیک در میان مفاهیم معنوی منحصر به فرد است، زیرا فرض را بر این می‌گذارد که همه، در همه جا و همیشه بدون توجه به موقعیت یا پیشینه‌شان ذاتاً به دنبال عمیق‌تر کردنِ تجربه‌ی خود از عشق، درک شدن و پذیرش هستند.

 

شما بیش از ۲۵ سال است که روی حافظه‌ی آکاشیک کار می‌کنید. ممکن است آن لحظه‌ی مهم یا تجربه‌ی تاثیرگذاری که آگاهی‌تان را عمیق‌تر کرد، با ما به اشتراک بگذارید؟

در سن ۲۴ سالگی، لحظه‌ای عمیق از آگاهی معنوی را تجربه کردم؛ آن‌چه بسیاری از افراد در این زمان تجربه می‌کنند. زمانی که خیلی ناامید بودم، از خدایی که از وجودش مطمئن نبودم درخواست کمک ‌کردم و غرق در احساس پذیرش کامل، درک و عشق شدم و احساسِ فوق‌العاده‌ای بود. من از آن زمان درگیر این چالش بودم – چالش زندگی کردن به گونه‌ای که همان احساس عشق و پذیرشی را که در آن لحظه تجربه کرده بودم را دوباره تجربه کنم. به مدت ۱۶ سال به دنبال راهی برای بازآفرینی آن تجربه بودم و به کلاسی در رابطه با حافظه‌ی آکاشیک هدایت شدم. اصلا نمی‌دانستم که در مورد چیست یا قرار است در آن‌جا چه کار کنم، فقط احساس می‌کردم ارزشمند است و واقعا هم بود. پس از پیروی از دستورالعمل‌ها، با انجام مراحل ارائه شده

 به حافظه آکاشیک‌ام دسترسی پیدا کردم و غرقِ تجربه‌ای مشابه با تجربه‌ی ۱۶ سال قبل خودم شدم. این یک نقطه عطف مهم در زندگی من بود. متوجه شدم که سؤالاتی که برای ما مطرح می شود، کیفیت پاسخ‌های آکاشیک ما را تعیین می‌کنند. و بنابراین، هر چه سوالاتی که می‌پرسیم عمیق‌تر و معنادارتر باشند، پاسخ‌ها مفیدتر خواهند بود. ما فقط می‌توانیم آنچه را که برای هر موقعیت فردی مناسب است به کار ببریم، و این هدف ماست یعنی رسیدن به راهکارها.

 

دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک به عنوان یک گام نخست برای دستیابی به بینش و آگاهی بسیار مهم است، اما ضروری است که از این مرحله گذر کنیم و حافظه‌ی آکاشیک را پاکسازی کنیم تا به نقطه‌ی‌ صفر برسیم. در واقع، با دستیابی به حافظه‌ی آکاشیک، نقش‌هایی را که در زندگی‌های گذشته‌ی‌ خود بازی کرده‌ایم و کارماهای مربوط به زندگی‌های گذشته را کشف می‌کنیم. آنچه واقعاً مهم است این است که این دستاورد، شفای ما را تسهیل ‌کند و به ما این امکان را بدهد که از چرخه‌های تکراری رها شویم. شما هم با این دیدگاه موافقید؟

دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک برای هر فرد در زمان دقیقی از سفر روحش، در ابعاد زمان و مکان و در قالب تجربه‌ی انسانی رخ می‌دهد. معنی‌اش این است که هرکسی در مرحله‌ای از سفر روح خود آگاهانه، مسئولانه و ناگزیر با حافظه‌ی آکاشیک آشنا می‌شود. مطمئن باش! همان‌طور که من تجربه کردم، رشد معنوی در مراحلی اتفاق می‌افتد. در ابتدا، در سن ۲۴ سالگی آگاهی معنوی را تجربه کردم، اما تا سنِ ۴۰ سالگی طول کشید تا به حافظه‌ی آکاشیک دست پیدا کنم. نخست یک روش قابل اعتماد برای دسترسی مطمئن به حافظه‌ی آکاشیک را یاد گرفتم. پس از آن، روی رشد شخصی و شفا تمرکز کردم. هر مرحله از سفرم را در کتاب‌های جداگانه مستند کردم و هر کدام بر موضوع مربوط به خود تمرکز دارد. کتاب سوم من بر زندگی در جهان، موفقیت و حفظ آگاهی معنوی در طول سفر متمرکز است. در چهارمین کتابم، که اتفاقا بیش از همه مورد علاقه‌ی خودم است، برنامه‌ی آموزشی کاملی که در طی سال‌ها آموختم را گردآوری و در سطح جهانی تدریس کردم. کتاب پنجم در مورد تجلی آکاشیک است و در نهایت ما ۱۰۰ پرسش و پاسخ در مورد حافظه‌ی آکاشیک داریم. هر کتاب به مرحله‌ی خاصی از سفری که همه‌ی ما از آن لذت می‌بریم، می‌پردازد. هدف از دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک احترام به افراد و شرایط و موقعیت‌ها و ایجاد صلح و آشتی با همه‌ی‌ عناصر هستی است. من نمی‌گویم که حافظه‌ی آکاشیک آغاز یک سفر معنوی یا نقطه‌ی صفر، نقطه‌ی میانی یا نقطه‌ی پایانی است. حافظه‌ی آکاشیک، منبعی بی‌نهایت برای کمک به درک و برقراری صلح با گذشته و حال، و کمک به ما برای ارزیابی احتمالات آینده است.

حافظه‌ی آکاشیک در طول زندگی، به عنوان طرحی از سفر روح ما، همراه با ما است تا به ما کمک کند به بینش و خرد دست یابیم. روش‌های مختلفی برای دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک وجود دارد، و فرآیند «تکنیکِ دعای اختصاصی من برای دسترسی به قلب حافظه‌ی آکاشیک»، دستورالعمل‌ها و تمرین‌های خاصی را ارائه می‌دهد. این دستورالعمل‌ها برای اطمینان از اینکه افراد به حافظه‌ی آکاشیک به شیوه‌ای محترمانه و مؤثر برخورد می‌کنند، طراحی شده‌اند که ارتباط و درک عمیق‌تری نسبت به این منبع معنوی را تسهیل می‌کند.

حافظه‌ی آکاشیک

طرفداران حافظه‌ی آکاشیک چطور می‌توانند به شک و تردید کسانی که آن را شبه علم می‌دانند پاسخ دهند؟ منظورم این است که چه منابع و شواهدی می‌تواند به این افراد آگاهی دهد تا ارزش این پروسه‌ی معنوی را درک کنند؟

کسانی هستند که فکر می‌کنند حافظه‌ی آکاشیک واقعی نیست. مشکلی نیست. این باورِ آن‌هاست و مربوط به خودشان است. همیشه این طور بوده که افراد زیادی دیدگاه‌های متنوعی در مورد مفاهیمِ معنوی دارند. همه‌ی ما در زندگی‌های گذشته موقعیت‌های مشابهی را تجربه کرده‌ایم. جای نگرانی نیست.

 

در پرتو شرایط فعلی جهان و علاقه‌ی روزافزون اغلب آدم‌ها به بیداری معنوی، حافظه‌ی آکاشیک چطور می‌تواند به رشد و آگاهی شخصی و جمعی افراد و شفا و همدلی بیشتر بین مردم کمک کند؟

دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک و درک آن به عنوان مسیری برای رشد و تکامل شخصی و یک منبع معنوی بی‌نهایت، فراتر از مذهب عمل می‌کند و به همه‌ی کسانی که وارد این مسیر می‌شوند قدرت می‌دهد تا به بهترین خود در جهان تبدیل شود.

 

آیا مفهوم کارماسوزی در برنامه‌های‌تان جایی دارد؟ اگر جواب‌تان مثبت است لطفا کمی در موردش توضیح دهید.

از دیدگاه حافظه‌ی آکاشیک، کارما خیلی ساده علت و معلول(کنش واکنش) است. کارمای بد یا گیرکردن در کارما نتیجه‌ی قضاوت منفی فرد، مکان یا نتیجه‌ی رفتار او است. هنگامی که بر اساس منفی‌نگری یا قضاوت عمل می‌کنیم، چرخه‌ای از تجربه‌ها یا الگوهای خاصی را تکرار می‌کنیم تا زمانی که با خودمان، دیگران و با نتایج آن به صلح برسیم.

 

تا به حال از طریق رویاهای خود به حافظه‌ی آکاشیک خود دسترسی پیدا کرده‌اید؟

تنها تکنیکی که استفاده می‌کنم، «تکنیکِ دعای اختصاصی من برای دسترسی به قلب حافظه‌ی آکاشیک» است. خواب سطح بسیار متفاوتی از هشیاری است. هنگام خواب، من هیچ اختیاری بر آنچه تجربه می‌کنم ندارم و در نتیجه این کار مناسب یا حتی سازگار با حافظه‌ی آکاشیک نیست. کار روی این حافظه من را به هوشیاری، مسئولیت‌پذیر بودن و هدفمند بودن فرا می‎‌خواند. کاملاً بیدار و آگاه از این که کیستم همراه با آنچه در حال رخ دادن است. «تکنیکِ دعای اختصاصی برای دسترسی به قلب حافظه‌ی آکاشیک» فوق‌العاده است چون من همیشه می‌توانم روی این روش حساب کنم که سریع و بدون دردسر مرا به جایی که می‌خواهم هدایت کند. مطمئن‌ترین و مسئولانه‌ترین کار در رابطه با حافظه‌ی آکاشیک معمولاً نیازمند یک فرآیند آگاهانه و عمدی است، مانند استفاده از «تکنیکِ دعای اختصاصی.» این روش شامل مراحل و دعاهای خاصی برای انتقال از هوشیاری معمولی به حالتی است که در آن فرد می‌تواند سیگنال‌ها و ارتعاشات حافظه‌ی آکاشیک را درک کند. اگرچه افراد ممکن است تجارب تکانشی و برنامه‌ریزی نشده‌ای داشته باشند که شبیه به دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک باشد، اما این دو تجربه یکسان نیستند. یک روش ساختاریافته، تضمین‌کننده‌ی تعامل مسئولانه و هدفمند با حافظه‌ی آکاشیک است.

 

دیدگاه شما در مورد قدرتِ معجزه‌آسای نوشتن چیست؟ در قرآن سوره‌ای با عنوان «القلم» نیز بر این مضمون تأکید دارد.

مسحورکننده است. من عاشق نوشتن هستم! و از ارزش شگفت‌انگیز انقلابی آن، به ویژه در رابطه با حافظه‌ی آکاشیک، آگاه هستم. اگرچه با قرآن آشنایی‌ای ندارم اما از قدرت اعجازانگیز نوشتن آگاهم. وقتی در رابطه با حافظه‌ی آکاشیک خودم کار می‌کنم، اغلب آنچه که به نظرم می‌رسد پاسخ‌هایی به نگرانی‌هایم باشد را یادداشت می‌کنم. در طول فرآیند نوشتن، همه چیز بسیار غریزی و پیش‌بینی شده به نظر می‌رسد اما، وقتی نوشته‌هایم را کنار می‌گذارم و بعداً، مثلاً یک یا دو هفته بعد، به آکاشیک‌ها رجوع می‌کنم، همیشه از بینش، راهنمایی‌ها و خردی که ارائه می‌دهند شگفت‌زده می‌شوم.در رابطه با حافظه‌ی آکاشیک، کلماتِ مکتوب، نیروی بسیار زیادی دارند. انرژی موجود در حافظه‌ی آکاشیک، خواه گفتار، مکتوبات یا تفکرات، جریان می‌یابد و فعال می‌شود. یعنی کلمات دارای انرژی زیادی هستند و این قدرت در حافظه‌ی آکاشیک تشدید می‌شود. جریان انرژی به دلیل فضای معنوی‌ای که در آن فرد کلمات را خلق می‌کند و همچنین سطح آگاهی‌ای که هنگام دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک به دست می‌آورد، قوی‌تر می‌شود. هنگام کار روی حافظه‌ی آکاشیک، بیان دریافت‌های خود – چه از طریق فکر، نوشتن یا گفتار – جریان انرژی و اطلاعات را تسهیل می‌کند. این فرآیند به درک و تفسیر بینش‌های دریافتی از حافظه‌ی آکاشیک کمک می‌کند. نوشتن می‌تواند روشی مؤثر برای جذب و کشف راهنمایی‌ها و حکمت‌هایی باشد که در طول یک جلسه به دست می‌آیند.

 

از آن جایی که ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که امنیت کشاورزی وجود دارد و کشتار حیوانات بی‌گناه هیچ توجیه اخلاقی‌ای ندارد، دیدگاه شما در مورد وگنسیم و گیاه‌خواری چیست؟

انتخاب سبک زندگی وگن یا هر سبک زندگی دیگری یا هر اعتقادی، در نهایت یک تصمیم شخصی بر مبنای این است که چه چیزی برای آن‌ها مناسب‌تر است. تصمیم‌گیری بر اساس ترجیحات و اعتقادات، بر عهده‌ی خودِ فرد است.

 

همان‌طور که شما اشاره کردید بر اساس حافظه‌ی آکاشیک، کارما، علت و معلول است، بنابراین کشتن و خوردن حیوانات نیز یک عمل کارمیک است. حیوانات نیز چون ما خانواده دارند، خون در رگ‌های‌شان جاری است و حق حیات دارند و اگر در این زندگی، در این کشتار مشارکت داشته باشیم چرخه‌ی کارما را ادامه می‌دهیم. از طرفی تمام نیازهای غذایی ما، تمام پروتئین‌ها و آمینواسیدهای مورد نیاز بدن از طریق یک تغذیه‌ی گیاه‌بنیان رفع می‌شود و با توجه به این که بافت بدن جانوری با حرارت، کارسینوژنیک (سرطان‌زا) می‌شود، پس با مصرف گوشتِ حیوانات، به بافت سلولی خودمان هم آسیب می‌رسانیم.

به شخصه موافقم. با این حال، جهان پر از افرادی است که ایده‌‌های بسیار متفاوتی در مورد همه چیز دارند! و به دلیل همین واقعیت ساده، باور دارم که هر فردی حق انتخاب خود را دارد و این انتخاب‌ها بازتابی از باورها و ارزش‌های شخصی اوست. در واقع، در نقاطی از جهان، تنها منبع غذایی قابل اعتماد، حیوانات هستند و در بخش‌های دیگری هیچ حیوانی وجود ندارد. سعی می‌کنم یاد بگیرم که نسبت به سبک‌های مختلف زندگی آدم‌ها، پذیرنده و صبورتر شوم. طیف گسترده‌ای از نظرات در مورد بهترین سبک زندگی وجود دارد. بنابراین، من نمی‌خواهم در مورد انتخاب‌های غذایی کسی موضع‌گیری کنم.

حافظه‌ی آکاشیک، به نیازها و ترجیحات فردی از جمله ترجیحات غذایی افراد احترام می‌گذارد. بعضی از افراد گیاهخوار هستند، در حالی که برخی نیستند و تمام این انتخاب‌ها قابل قبول‌اند.

حافظه‌ی آکاشیک تاکید می‌کند که هیچ قضاوتی در مورد هیچ جنبه‌ای از زندگی افراد، از جمله عادات غذایی آن‌ها نباید وجود داشته باشد. به انتخاب‌های هر فرد به عنوان بخشی از سفر منحصر به فرد آن‌ها و تجلیات اهداف روحشان احترام گذاشته می‌شود.

حافظه‌ی آکاشیک

من در مورد قضاوت با شما موافقم. قضاوت نکردنِ خود و دیگران رسیدن به مرحله‌ی بالاتر آگاهی است اما سلاخی حیوانات و تجاوز به گاوهای ماده برای صنعت لبنیات، کارمیک است؛ اگر به کارما قائل باشیم……یکی از عمیق‌ترین تفسیرهایی که در مورد بخشش به تازگی خواندم این بود که بخشش، بخشیدن ادامه‌ی زندگی به خودمان است. نظر شما چیست؟

بخشش، از دیدگاه حافظه‌ی آکاشیک، غیر ضروری است. زمانی که به بی‌گناهی ذاتی همه‌ی آدم‌ها پی می‌بریم، درمی‌یابیم که موردی برای بخشش وجود ندارد. وقتی آن‌چه را که در حال وقوع است، یا اتفاق افتاده را همان‌طور که هست، می‌پذیریم، آزاد و رها می‌شویم. پذیرش ما، کلید آزادی ما است. بخشش مستلزم قضاوت است. یکی از اصول اساسی آکاشیک «قضاوت نکردن» است.

 

به آگاهی شما، چطور می‌توانیم کاملا خودمان را از سنگینی بارِ گذشته رها کنیم؟

به یاد داشته باشید که اهداف و مقاصد روح ما، واقعیت فیزیکی ما را تعیین می‌کند، خواه پای بدن و سلامت ما در میان باشد، یا روابط ما با دیگران، یا حتی وضعیت مالی ما. از طریق حافظه‌ی آکاشیک، ما می‌توانیم روابط کلیدی را کشف کنیم و توجه خود را به نقطه‌ی قدرت برای ایجاد تغییر معطوف کنیم. نقطه قدرت همیشه و فقط در لحظه‌ی حال است. ما بیشترین توانایی برای تأثیرگذاری بر شرایط خود را زمانی داریم که به طور کامل در زمان حال حضور داشته باشیم. دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک به افراد کمک می‌کند در زمان حال بمانند و سیگنال‌های مناسبت‌ترین و بهترین اقدام بعدی خود را تشخیص دهند.

گاهی اوقات، بهترین قدم برای مرحله‌ی بعدی اقدام به یک حرکت خاص است. در مواقع دیگر هیچ کاری نکردن و باقی ماندن در سکون مناسب‌تر است. گاهی اوقات تنها کاری که از دست ما بر می‌آید این است که لبخند بزنیم و پیچیدگی‌های شرایط انسانی خود را بپذیریم! همه چیز همان‌طور که باید باشد است و عالی است.

 

برای تعدیل مصاحبه از فضای معنوی، ممکن است نظرتان را در مورد ادبیات، هنر و سینما بدانم. آخرین فیلمی که واقعا شما را تحت‌تاثیر قرار داد چه بود؟ علاوه بر این، چقدر با سینمای ایران آشنایی دارید؟

فیلم؟ ادبیات؟ وای خدایا کاش با سینمای ایران بیشتر آشنا بودم! داستان یک روش فوق‌العاده برای به دست آوردن بینش در مورد ماهیت و تجربه‌ی انسانی است. من عاشق بیوگرافی هستم. جدیدترین کتابی که خواندم نوشته‎ی یونمی پارک است که به خاطر تجربیات شخصی‌اش از فرار از کره شمالی مشهور است. ما در مورد لیبرالیسم آمریکایی اختلاف نظر داریم، اما من مجذوب سفر او هستم. علاوه بر این، یک کتاب عالی دیگر، شرح حالی نوشته آی وی‌وی است با نام «صد سال شادی و غم.» این ژانر مورد علاقه‌ام است‌. می‌توانم تعدادی از آخرین کتاب‌هایی که خواندم را فهرست کنم!

 

این روزها مشغول چه فعالیت‌هایی هستید؟ روی کتاب جدیدی کار می‌کنید؟

من عاشق وقت گذراندن با سگم در بیرون از منزل و در طبیعت هستم و از پختن غذا، شرکت در نمایش‌های موسیقی و تئاتر، مسافرت و تا جایی که ممکن است معاشرت با دوستان و خانواده‌ام لذت می‌برم. از آن‌جایی که کلاس‌های من به صورت آنلاین و در هر زمان در دسترس هستند، دوست دارم با دانش‌آموزان در سراسر جهان در ارتباط باشم و به سؤالات آ‌ن‌ها پاسخ دهم. همچنین وقتی برنامه‌ام اجازه بدهد، جلسات خصوصی در مورد ‎حافظه‌ی‌ آکاشیک را در زوم برگزار می‌کنم.

تعامل با دانشجویان، انرژی و اشتیاق من را برای کارم احیا می‌کند و اشتیاقم را نسبت به منبع معنوی بی‌پایان حافظه‌ی آکاشیک تقویت می‌کند. سه کتاب جدید من فوق‌العاده‌اند: «قلب حافظه‌ی آکاشیک آشکار شد»، «تجلی آکاشیک»، و «بیش از ۱۰۰ پرسش و پاسخ درباره‌ی حافظه‌ی آکاشیک» که به تازگی منتشر شده است. در حال حاضر، ما در حال معرفی یک برنامه‌ی آموزش آنلاین و خودآموز برای معلمان و صدور گواهینامه هستیم که پس از آن می‌توانند نحوه‌ی دسترسی به حافظه‌ی آکاشیک را با استفاده از روش من به دیگران آموزش دهند.

ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا از فناوری‌های پیشرفته مانند ترجمه‌های هوش مصنوعی استفاده کنیم تا بتوانیم کارهایم را در دسترس جامعه‌ی جهانی قرار دهیم.

***

مهر ۱۴۰۳

***

[۱] آرشیوی که تمام اطلاعات حافظه‌ی روح شامل تجربیات هر روح در زندگی‌های گذشته، حال و آینده در آن محفوظ است و به عنوان کتابخانه‌ی کیهانی از آن یاد می‌شود.

[۲] انجمن افتخاری تخصصی برای دانشجویان و اساتید تاریخ با هدف تشویق به مطالعه، تدریس و انتشار آثار تاریخی

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
شیوا اخوان راد
شیوا اخوان راد
مترجم و روزنامه نگار حوزه ادبیات و سینما

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights